اين آقايان چه مي گويند؟

هنوز چند روزي نيست كه از قيمت گذاري بر روي 49% يا تمامي 100% سهام باشگاههاي سرخابي نگذشته است كه حرف و حديث هاي فراواني را از هر دو سوي اين دو باشگاه مي شنويم تا آنجا كه مي دانيم علي فتح الله زاده و حبيب كاشاني دو سرپرست موقت اين دو باشگاه هستند كه از سوي سازمان تربيت بدني سابق به اين پست و به مدت نامعلوم گماشته شده اند.

 اين دو نه هييت مديره اي دارند كه پاسخگوي آن باشند و نه امروز رئيس سازمان تربيت بدني را مي بينند كه گماشته از سوي او بودند. امروز آنها ظاهرا يك رئيس موقت يعني سرپرست وزارت ورزش دارند كه قرار است در مورد صلاحيت خود او اظهار نظر شود پس با اين حساب اين دو عملا بدون سرپرستي به كار سرپرستي خود مشغول هستند.

 اما بهر حال هر دوي اين دو نفر مامور بودند زيرا انتصابي بوده و هيچگاه در انتخاباتي حضور نداشتند كه ميزان خواهان بودنشان محك بخورد اما با اين همه اين دو به گونه اي صحبت مي كنند كه گوئي پست سرپرستي آنها بايد مادام العمر باشد و هر دو براي بدست آوردن وجه عمومي دست به ريخت و پاش زده و بسيار علاقمند هستند كه بعنوان دو سرپرست محبوب باشند.

 چرا ؟ چون حكايت خداحافظي براي آنها وجود دارد زيرا از سوي اين دو نفر اعتراض به قيمت گزاري و واگذاري سهام اين دو باشگاه شنيده مي شود از سوي علي فتح الله زاده نقل مي شود كه او خواستار حضور رئيس جمهور و دخالت او در اين امر است. تا آنجا كه مي دانيم دولت در برنامه هاي خود اساس را بر كوچك كردن دولت گذاشته و قصد دارد و داشته كه بنا بر اصل 44 خصوصي سازي مايملك خود را كوچك كند و استقلال و پرسپوليس هم كه متعلق به سازمان تربيت بدني سابق بوده متعلق به اين مجموعه است پس دخالت رئيس جمهور در واگذاري سهام استقلال و پرسپوليس و درخواست اين تقاضا از سوي يكي از مامورين دولت يعني سرپرست موقت باشگاه استقلال كه از سوي نهاد سازمان تربيت بدني به اين مقام منصوب شده چه معنائي دارد ؟

در سوي ديگر حبيب كاشاني است او هم سخنان عجيبي دارد و معتقد است كه كار كارشناسي براي قيمت گزاري سهام اين دو باشگاه بخوبي انجام نگرفته است. تا آنجا كه مي دانيم در كميسيون هاي قيمت گزاري براي بسياري از شركتها و حضور در بورس همواره بدون حضور كاشاني تصميم مي گرفته اند اما حالا كاشاني معتقد است اين كار كارشناسي صحيحي نداشته است. حبيب كاشاني از جنس متفاوت كالائي به نام استقلال و پرسپوليس مي گويد و شايد منظورش اين است كه جنس اين دو باشگاه نه ربطي به بدهي و نه طلب و نه دارائي دارد بلكه از جنس عشق و خون است !! اگر منظور كاشاني اين باشد كه اين قضيه دو وجه پيدا مي كند كه اولين آن بازگشتي به جهان فوتبال است. در همه جاي دنيا جنس سهام باشگاهها از جنس دارائي و اوراق بهادر است. اصولا حضور در بورس و مالكيت خصوصي ربطي به احساسات ندارد. يك كالا از جنس دولتي به مالكيت خصوصي واگذار مي شود تا بارش بر دوش ملت نباشد و از سوي ديگر كار در كشور توليد شود زيرا ماليكت خصوصي باعث رقابت مي شود پس احساسات در اين ميان نقشي ندارد.
 اما از بعد دوم يعني احساسات هم اين واگذاري موثر است. زيرا مالك خصوصي دل مي سوزاند، سرپرست موقت و هييت مديره نامرئي ندارد، از جيب دولت و مردم امثال جرج آراندا و اوساله و يا بازيكن توگو و بوركينافاسوئي نمي آورد، بخاطر رفاقت با سرمربي جديد و دشمني با سرمربي قديم كار نمي كرد، به دنبال اين نيست كه بدون پاسخ گوئي امثال دنيزلي و كرانچارد را از تيم دور كند امثال قطبي و دائي را بياورد و از سوئي گوش نمي دهد كه به اصطلاح مدير فني امسال پرسپوليس و سرمربي پارسال سايپا بيايد و خيلي راحت اكنون بگويد هر چيزي دارد از پرسپوليس است و تا جان دارد براي پرسپوليس همه كار مي كند و يادش برود كه او همان بود كه سال گذشته حاضر نشد كريم انصاري فرد را به پرسپوليس بيايد چون ايشان نمي توانست سربلندي پرسپوليس بدون حضور او را ببيند.

 براستي كاشاني و فتح الله زاده در اين ميانه چه كاره هستند؟ اين دو باشگاه مي توانند مالكيت خصوصي داشته باشند بدون آن كه امثال فتح الله زاده و كاشاني در اين دو تيم باشند. آوردن چند ستاره در هر سال كه نشان قابليت در مديريت نيست زيرا نشان مديريت داشتن برنامه و خط مشي روشن است كه لازمه آن داشتن تراز مالي و دفتر و حساب است كه هيچكدام از اين دو باشگاه ندارند.

بايد بگوئيم آقايان سرپرست! شما موقتي هستنيد و اجازه اظهار نظر در اين مورد را نداريد شما بعنوان مامور دولت در اين دو باشگاه هستيد و خود دولت تحت نظر قواي مقننه و مجريه و سازمان خصوصي سازي بايد در مورد اين دو باشگاه و واگذاري آن سخن بگويند پس لطفا به كار ناكرده خود مشغول شويد