در حاشيه ائتلاف پروين با هدايتي و حمايتش از يك كانديدا

1- علي پروين روزهاي شلوغ و پرفعاليتي را در فوتبال ايران مي گذراند. مدير راهبري باشگاه پرسپوليس كه اين روزها بيش از هر زمان ديگري اطراف خبرنگاران ديده مي شود، تازگي ها پروژه بازگشت حسين هدايتي به پرسپوليس را هم كليد زده است تا يك بار ديگر منتقدانش را شوكه كند. او كه هفته گذشته در جهت «تحبيب قلوب»، سر از تماشاي بازي استقلال – الاتفاق عربستان درآورده بود، ديروز به فعاليت هاي جديدش رنگ و بوي سياسي نيز بخشيد؛ به اين ترتيب كه همراه با خداداد عزيزي سري به پاكدشت زد و از يكي از نامزدهاي اين حوزه انتخابيه در مسير رقابت براي راهيابي به مجلس نهم حمايت كرد. اين علي پروين است؛ مردي كه روزگاري طولاني در دل ميدان و روي نيمكت تيم هاي تحت هدايتش ميليون ها نفر را هر لحظه اميدوار نگه مي داشت، اما حالا سال هاي سال است كه كاري غير از هر روز نااميدتر كردن هوادارانش ندارد. شايد اگر علي پروين قبل از فرا رسيدن دهه 80 مي رفت و براي هميشه در خانه اش مي نشست، امروز تبديل به اسطوره غيرقابل تكراري مي شد كه به تعبير خودش مادر دهر هم نمي توانست لنگه اش را بزايد، اما افسوس كه او در همه اين سال ها گامي برنداشت، غير از در مسير لطمه زدن به خودش و دست به كاري نزد، جز براي نابود كردن اسم و رسم دشوار به دست آمده اش.

2- اين حسين هدايتي كيست كه امروز علي پروين اين همه اصرار به همكاري با او دارد؟ سينه اش را براي او چاك مي دهد و دستش را مي گيرد و به جلسه خصوصي با رويانيان مي برد؟ آيا او همان حاج حسيني نيست كه همين يك ماه قبل، پس از كسر 12 امتياز از استيل آذين بابت تاخير در پرداخت مطالبات يونگ، تندترين مصاحبه را عليه سلطان انجام داد و اين مجازات را «هديه» مديريت پروين دانست؟ آيا اين هدايتي، همان مالك متمولي نيست كه روزي در پروژه تسويه حساب سلطان با بازيكنان استيل، شديدا با وي دچار اختلاف حساب شد و طرفين آن حرف ها را در مورد يكديگر در محافل خصوصي به زبان آوردند؟ آيا اين آقاي عابربانك، همان رييس هيات مديره اي نيست كه قرار بود وينگادا را به هواداران «كادو» بدهد، اما حالا همين كادوي دردسرساز بيخ گلوي پرسپوليس را گرفته و دارد نفسش را بند مي آورد؟ اگر چنين است، پس چرا پروين دوباره با اين حجم نامتعارف از پافشاري، مي كوشد تا هدايتي را براي تيمش لقمه بگيرد؟ مدير راهبري پرسپوليس ، اين باشگاه را به كدام سمت «راهبري» مي كند؟ مشهوراست كه مي گويند «پول، مادر صلح است و پدر جنگ» و شايد حالا بايد كليد قهر و آشتي هاي عجيب و غريب اين دو پچه محل را هم جايي در درونمايه همين ضرب المثل نغز جستجو كرد؛ جايي كه هدايتي حاضر است براي برگشتن به بورس، يك بار ديگر هزينه دوستي با علي پروين را بپردازد، اما راستي قيمت واقعي يكي از نوابغ خارق العاده فوتبال اين مملكت، چقدر است؟ خودت خبر داري علي آقا؟

3- حدود يك سال پيش بود كه علي پروين بعد از حمايت بي نتيجه اش از كانديداي فاتح انتخابات رياست جمهوري و بعد از آنكه برايش مسجل شد جايي در معادلات ورزشي دولت جديد نخواهد داشت، مصاحبه اي جنجالي را خطاب به احمدي نژاد انجام داد و از اينكه گاهي با او و ساير پيشكسوتان مثل «دستمال كاغذي» برخورد مي شود، ابراز شكايت كرد. وقتي ديروز خبر حمايت پروين از يك كانديداي حاضر در انتخابات مجلس شوراي اسلامي منتشر شد، خيلي ها ياد آن مصاحبه معروف افتادند و برايشان اين سوال به وجود آمد كه «واقعا» چه كسي با رفتارهايش به ديگران اين اجازه را مي دهد كه با او مثل دستمال برخورد كنند؟ «دستمال» نبودن كار چندان دشواري نيست. همين دو هفته قبل بود كه خبر رسيد يكي از بوقچي هاي پرسپوليس به محل تمرينات اين تيم رفته و قصد داشته از بازيكنان در حمايت از يك نامزد خاص انتخابات ي امضا بگيرد. او اتفاقا موفق شده نظر چند بازيكن را هم براي تاييد طومارش جلب كند، اما وقتي سراغ علي كريمي رفته، جادوگر با خشم و غضب دست او را پس زده و بساطش را جمع كرده است. شايد بهتر باشد علي پروين به اين بخش از اتفاقات رخ داده در رختكن تيمش هم سركي بكشد و در آن تامل كند. بي ترديد چنين انديشه اي، به سلطان كمك خواهد كرد تا فلسفه سير نزولي مقبوليت خودش و سير صعودي محبوبيت يكي مثل علي كريمي را بهتر درك كند!

4- زير پرچم حاج حسين هدايتي و فلان كانديدا، شايد بوي پول و نفوذ پيچيده باشد، اما خبري از «اعتبار» نيست. اين را ناصر حجازي مي دانست، اميدواريم خيلي از ديگر اسطوره هاي ما هم دركش كنند!