ستاره بود، ستاره شد، ستاره می شود؟

پرسپوليس جدا از اينكه يك باشگاه بزرگ با تاريخي قابل احترام است، يك جايگاه عالي براي رشد و پيشرفت شخصيتي و اجتماعي به شمار مي رود.

 بازيكنان زيادي به اين تيم آمدند و رفتند اما اين باشگاه با اينكه بي معرفتي ها، حواشي، افتخارات، اتفاقات و مسائل زيادي را شاهد بود، پابرجا ايستاد. چه ستاره هايي به اين تيم آمدند و با چه وضعيتي از پرسپوليس رفتند و چه بازيكنان معمولي و درجه چندمي وارد تيم شدند و سپس مثل يك اسطوره، پرسپوليس را ترك كردند.

قدر پيراهن سرخ را بدانيد

پرسپوليسي ها امروز كه براي اين تيم بازي مي كنند، شايد قدر پيراهن شان را نمي دانند. شايد فكر مي كنند هميشه اوضاع به همين شكل است و هميشه آنها مثل يك ستاره ملي پوش، مثل يك فوتباليست «خاص» مورد تقدير همگان هستند اما در اين گزارش سعي در بررسي سرنوشت برخي از آنها داريم كه چه اتفاقاتي را از سر گذراندند و چه مسائلي براي شان بعد از جدايي از جمع سرخپوشان رقم خورد. از همين فصل شروع كنيم ؛ از رامين رضاييان و سروش رفيعي...

سروش رفيعي؛ تصميم گرفته از پرسپوليس برود. مي گويند باشگاه مد نظرش، الخور، باشگاه يازدهم از جدول 14 تيمي امارات است. آيا او موفق خواهد بود؟

رامين رضاييان؛ از پرسپوليس با حكم برانكو اخراج شد و از اسفندماه تا به حال پيراهن هيچ باشگاهي را به تن نكرده و تنها يكبار براي تيم ملي در يك بازي رسمي مقابل ازبكستان به ميدان رفته است. معلوم نيست به بلژيك برود يا نه.

محسن بنگر؛ به تراكتورسازي رفت اما يك نيم فصل بد را پشت سر گذاشت و در نيم فصل دوم از اين تيم بابت اختلاف نظر با سرمربي اخراج شد.

عليرضا نورمحمدي؛ قراردادش با تيم پديده مشهد را بي خيال شد تا نيم فصل اول استراحت كند. در نيم فصل دوم براي صنعت نفت آبادان بازي كرد و آنقدرها هم درخشان نبود. شايد اين فصل خداحافظي كند.

سوشا مكاني؛ آنقدر حاشيه داشت كه ديگر نمي توانست بماند. او را كنار زدند تا به اروپا برود ؛ ليگ نه چندان قدرتمند نروژ. حالا برگشته و به صورت پياپي، عكس هايش با پيراهن فولاد را منتشر مي كند، شايد راهي به اين تيم پيدا كند.

مايكل اومانا؛ به تيم «مانيسيپال» كاستاريكا پيوست، يك تيم كاملاً معمولي. ديگر حتي به تيم ملي كشورش هم دعوت نمي شود. او از پرسپوليس شكايت كرده است.

محمدرضا خانزاده؛ با آن همه حاشيه از تيم كنار گذاشته شد. به سياه جامگان رفت اما كمتر اثري از او در بين بهترين مدافعان ليگ مي بينيم.

مهرداد كفشگري؛ شما مي دانيد اين بازيكن در فصل قبل كجا رفت؟ چه كار كرد؟ امروز كجاست؟ مهرداد مقابل سپاهان در فصل پانزدهم، كاپيتان پرسپوليس بود!

حميدرضا علي عسگري؛ به صورت پياپي تيم عوض كرد اما بيشتر از نيم فصل، در هيچ باشگاهي دوام نياورد. هرگز در حد يك بازيكن متوسط هم ظاهر نشد.

فرناندو گابريل؛ در عرض يك سال و نيم پس از جدايي از پرسپوليس، 5 باشگاه عوض كرد ؛ الفيصلي عربستان، فريويرا، سانتاكروز، گرميو نووريز و پايساندو. در هيچ كدام از اين تيم ها نيز موفق نبود.

رضا نوروزي؛ به خاطر پارگي رباط صليبي در ليست خروجي تيم قرار گرفت. به سايپا، پيكان و صنعت نفت آبادان رفت ولي ديگر نتوانست به دوران خوبش برگردد.

پيام صادقيان؛ هميشه شكارِ كمندِ حواشي بود. بعد از رفتن از پرسپوليس، كسي نتوانست به او كمك كند، نه علي دايي، نه عليرضا منصوريان، نه رسول خطيبي و نه هيچ كس ديگر!

تادئو؛ برانكو به او گفت اصلاً فوتباليست نيست و بهتر است به دنبال بوكس برود. او به بوآ اسپورت برزيل در ليگ محلي رفت و نيم فصل هم براي باشگاه پنانگ مالزي بازي كرد و اصلاً هم موفق نبود.

نيلسون؛ عقاب سياه پرسپوليس، به موريرينسه پرتغال رفت و يك فصل كامل نيمكت نشين بود. سپس به اونيا مديرا رفت و 28 بازي انجام داد اما در دسته دوم ليگ پرتغال.

مهرداد پولادي؛ بازيكن سرباز بود و مي توانست يك فصل و نيم به يك باشگاه نظامي برود و دوباره به پرسپوليس برگردد اما بدترين راه ممكن را انتخاب كرد و به گفته نزديكانش مهاجر شد!

قاسم دهنوي؛ وقتي از پرسپوليس رفت، هرگز نتوانست در حد متوسط فوتبال بازي كند. يا با مربيانش به دعوا پرداخت و يا مجبور به شكايت از آن باشگاه ها شد.

محمد نوري؛ به باشگاه مسيمير قطر پيوست و با اين تيم به ليگ دو سقوط كرد. فصل قبل نيز در تراكتور چندان سال رؤيايي را پشت سر نگذاشت.

مهدي سيدصالحي؛ طي سه سال به سه باشگاه سايپا، استقلال خوزستان و گسترش پيوست كه مجموعاً 37 بازي انجام داد و 8 گل به ثمر رساند!

محمدرضا خلعتبري؛ به سپاهان رفت ولي بازيكني معمولي شد، آنقدر معمولي كه او را با اين همه افتخار از ليست كنار گذاشتند. فصل قبل در گسترش فولاد و سايپا نيز كاملاً ناكام بود و فصل آينده او را در پيراهن پديده مشهد مي بينيم.

غلامرضا رضايي؛ بازي در فولاد، نفت تهران و سايپا را به كارنامه اش اضافه كرد. در سه سال گذشته 13 گل با پيراهن اين سه باشگاه زد و فصل بعد در سپيدرود بازي مي كند. او سال هاي آخر فوتبالش را سپري مي كند.

مهرزاد معدنچي؛ از پرسپوليس به فجر سپاسي رفت، 14 بازي انجام داد و سپس بي سر و صدا از فوتبال خداحافظي كرد.

اميرحسين فشنگچي؛ به ملوان، پيكان و فولاد در ليگ برتر رفت اما هيچ وقت موفق نبود. فصل قبل تنها 7 بازي در ليگ يك براي خونه به خونه انجام داد و در باقي بازي ها، نيمكت نشين شد.

عادل كلاه كج؛ بعد از پرسپوليس، استقلال خوزستان، راه آهن و استقلال اهواز مقصدهاي بعدي اش بود. چندان موفق عمل نكرد.

ميثاق معمارزاده؛ سه سال فوتبال را كنار گذاشت و سپس به پارسه پيوست. او فقط 7 بازي براي پارسه انجام داد و ديگر فوتبال بازي نكرد!

مجتبي شيري؛ يكي از كاپيتان هاي پرسپوليس بود اما بعد از جدايي از اين تيم، به ليگ يك و باشگاه هاي پاس همدان و صنعت نفت رفت و خيلي زود، فوتبال را كنار گذاشت.

مامادوتال؛ از پرسپوليس كه رفت، به كشورش بوركينافاسو بازگشت و فوتبال را كنار گذاشت تا به شكايت از باشگاه پرسپوليس مشغول شود!

مازيار زارع؛ 4 سال براي ملوان بازي كرد و سپس با اين تيم به ليگ يك رفت. فصل قبل به خونه به خونه پيوست و از اين تيم نيز اخراج شد.

ايمون زايد؛ بازي در آلومينيوم هرمزگان، انتخاب او بعد از پرسپوليس بود. در شامروك روورز، سيلگو روورز، صباح ليبي و اندي الوين گلزني مي كرد اما نه با وسعت رسانه اي مثل گلزني براي پرسپوليس.

آنها خوشبخت شدند!
در اين بين بازيكناني نيز بودند كه راه خوشبختي را در پيش گرفتند از جمله كريم انصاري فرد كه پس از آقاي گلي در تراكتورسازي، به اوساسوناي اسپانيا و سپس ليگ يونان رفت و حالا يكي از ستاره هاي اين ليگ است. محمد عباس زاده نيز رشد جالبي داشت. او به ليگ يك رفت اما به قدري توانمند بود كه در يك فصل 24 گل به ثمر رساند و خودش را ثابت كرد. عليرضا حقيقي نيز تا حدودي به خاطر بازي در ليگ پرتغال، موفق بود.

مراقب انتخاب هاي تان باشيد
خيلي از بازيكناني كه از پرسپوليس جدا شدند، دست به هر حربه اي براي بازگشت به اين تيم زدند. بسياري از آنها، امروز از اينكه ديگر در جمع سرخپوشان نيستند، غبطه مي خورند يا بعد از جدايي از پرسپوليس، بدترين انتخاب ها را داشتند. لژيونري نااميد، فوتباليستي بدون آينده يا يك خانه نشين شدند و حالا هم از يادها رفته اند.