نویسنده : ارتش سرخ دات کام
-
نظرات : 9 اظهار نظر
-
3 هفته پیش
مرثیهای برای فوتبال بیستــاره!
ارتش سرخ دات کام :
مدتهاست که در مورد افول شدید فوتبال ایران مرثیهسرایی میشود. بالاخره سند و مدرک هم برای این ادعا آنقدر زیاد است که نیاز چندانی به چانهزنی نیست. داریم در مورد فوتبالی حرف میزنیم که در رده ملی، تقریبا نیم قرن است قهرمان قاره نشده، میزبانی بزرگ نداشته و از راهیابی به المپیک هم محروم مانده.
در رده باشگاهی هم از آخرین قهرمانی تیمهایمان دستکم سه دهه گذشته و هر روز هم فاصله ما با رقبا بیشتر میشود. میتوانید خیلی راحت به نتایج تیمهای ایرانی در لیگهای سطح یک و حتی دوی آسیا نگاه کنید. در سطح یک، امروز کریخوانی هواداران پرسپولیس و استقلال به این حد تنزل کرده که کدامیک از آنها از حریفان عربستانی کمتر گل میخورند. سال گذشته هواداران استقلال، صعود تیمشان از مرحله گروهی لیگ نخبگان آسیا را در حد یک موفقیت بسیار بزرگ جشن گرفتند و البته بلافاصله با شکست سنگین برابر النصر اوت شدند. در سطح دو هم امروز شکست باشگاههای ایرانی حتی برابر تیمهای اردنی دیگر باعث تعجب نیست؛ هرچند همین اردن در آخرین دوره جام ملتها به فینال راه یافت و از این نظر تقریبا ۵۰ سال جلوتر از ماست!
همه چیز اما همین نیست. وقتی در فضای مجازی «کارزار تعطیلی فوتبال» راه میافتد و ظرف چند ساعت هزاران امضا جمع میکند، این یک صدای اعتراض بسیار بلند است که باید شنیده شود. امروز ورزشگاههای ما خالی از جمعیت است. درحالیکه روزی هزاران نفر برای تماشای تمرین پرسپولیس راهی ورزشگاه کارگران میشدند، حالا حضور همین تعداد آدم روی سکو در مسابقات مهم رسمی، از سوی گزارشگران با عناوین اغراقآمیزی همچون «استقبال خوب» توصیف میشود!
در همین راستا، یکی از نگرانکنندهترین بخشهای ماجرا، خالی شدن فوتبال ایران از ستارههای کارآمد و جذاب است؛ بازیکنانی که سکوها را به وجد بیاورند و به معنای واقعی کلمه «هنرنمایی» کنند. نسل امثال دایی و باقری و شاهرودی و کریمی و عزیزی و منصوریان و زرینچه و... مدتهاست به سر آمده و امروز بازیکنی مثل رامین رضاییان با ۳۶ سال و آن همه باگ در بخش دفاعی، به سرعت تبدیل به اسطوره میشود! در این مطلب تصمیم گرفتیم رنج تهی شدن این فوتبال از سوپراستار را در چهار پرده بررسی کنیم. بخوانید و ببینید به کجا رسیدهایم..
برهوت بازیکنان تکنیکی
حتما قدیمیترها یادشان میآید که بیست یا سی سال پیش هر کسی میخواست فوتبال ایران را توصیف کند، حتما از کلمه «تکنیکی» استفاده میکرد. اصلا یکی از ویژگیهای تیم ملی ایران این بود که بازیکنان زیادی در آن قابلیت دریبل زدن، از پیش رو برداشتن بازیکن حریف و هنرنمایی و گرهگشایی از این طریق را داشتند. شاید فوتبال ما آن زمان از نظر سختافزاری و تاکتیکی ضعیف بود، اما بازیکنان تکنیکی زیادی داشتیم که به آنها میبالیدیم. مثال هم زیاد است، اما برای نمونه فقط کافی است نوع فوتبال خداداد عزیزی را به یاد بیاورید.
داستان این است که عمده بازیکنان آن نسل از دل فوتبال خاکی و خیابانی ظهور میکردند و آنقدر خوب بودند که خودشان را به سیستم تحمیل میکردند. با خاموش شدن نسبی چراغ این نوع فوتبال، طبیعتا خبری از پیدایش ستارههای خودجوش هم نیست. در این شرایط، ماموریت یافتن و تزریق استعدادهای جدید به فوتبال ایران باید بر عهده آکادمیها و فوتبال پایه گذاشته شود که در هر دو بخش به شدت ضعف داریم.
باشگاهها پولشان را در همان سطح بزرگسالان برای بازیکنان بیمصرف حیف و میل میکنند و در خیلی از بخشهای فوتبال پایه هم درگیر فساد شدید هستیم؛ تا جایی که گاهی حتی دامنهاش به تیمهای ملی هم کشیده میشود. اینطوری است که پدر پولدارتر، خرج میکند و پسر بیاستعدادش را بالا میبرد و آن ستاره بالقوه و فقیر پشت خط میماند و محو میشود. اینطوری است که امروز رقبای تیم ملی ایران در توصیف ما به جای تکنیکی، از کلماتی مثل خشن و فیزیکی سود میبرند. همین مصاحبههای روسها قبل و بعد از بازی با ایران را مرور کنید تا بدانید در مورد چه حرف میزنیم.
بیسفیر، بیلژیونر
با خروج مهدی طارمی از اینتر، حالا فوتبال ایران بعد از سالهای طولانی در پنج لیگ معتبر اروپا بدون نماینده شده است. در حقیقتی تلختر از زهر، درحالیکه کره و ژاپن روی هم بیش از 30 لژیونر در انگلیس و آلمان و اسپانیا و ایتالیا و فرانسه دارند و درحالیکه حتی پای بازیکنان ازبکستانی و عراقی هم به این لیگها باز شده، ما امروز هیچ لژیونر سرشناسی نداریم که با هیجان مسابقات مربوط به او را تماشا کنیم و لذت ببریم.
عمده وقت طارمی در اینتر به نیمکتنشینی گذشت و عجیب این که طی هفتههای اخیر در المپیاکوس هم همین اتفاق برای او تکرار شده است. همین تازگی یک رسانه یونانی نقدی تند علیه مهاجم ایرانی نوشته بود. تازه طارمی که از نظر فنی یکی از بهترین بازیکنان این نسل است، بقیه حتی به این نقطه هم نمیرسند.
آیا نیازی هست تکرار کنیم هماکنون علیرضا جهانبخش به عنوان کاپیتان تیم ملی، شش ماه است تیم باشگاهی ندارد؟ این در حالی است که زمانی فوتبال ایران پز لژیونرهای موفقش را میداد؛ از مهدی مهدویکیا که عضو تیم منتخب قرنهامبورگ شد تا دایی وهاشمیان و کریمی در بایرنمونیخ و نکونام و شجاعی در اوساسونا. وضع طوری بود که ستارهای مثل مرحوم مهرداد میناوند که اتفاقا در اتریش آمار بازی بسیار بالایی در لیگ قهرمانان اروپا داشت، اصلا به چشم نمیآمد.
حالا اما نصف تیم ملی در تیمهای وسط جدولی لیگ امارات جمع شدهاند و سایتهای سطحی و بعضا کاسب، با آب و تاب در مورد درخشش آنها مطلب مینویسند. زمانی دلخوش دربی بازیکنان ایرانی در بوندسلیگای آلمان بودیم و حالا تقابل آنها در پیراهن الاتحاد کلبا و الوحده امارات تیتر اخبارمان میشود. این اگر سقوط نیست، پس چیست؟
لباس کدامتان را بخریم؟
فوتبال یک هنر است، یک صنعت، یک تجارت، یک سرگرمی... این حوزه نیاز به ستاره جذاب دارد. بهترین فیلمهای دنیا هم هر چقدر بفروشند و از نظر مضمونی ممتاز باشند، باز با یک آرتیست درجه یک، موفقتر خواهند بود و بیشتر به چشم میآیند.
این یعنی حتی اگر شما کاملا هم کامیاب باشید و نتایج خوبی به دست بیاورید، باز لازم است ستارههایی در زمین داشته باشید که مردم برای تماشای آنها پول بدهند و از دیدنشان لذت ببرند. امروز فوتبال ملی اسپانیا ضعیف نیست و رئال و بارسا هم مثل اغلب اوقات کیفیت بالا و چشمگیری دارند، اما داستان دورانی که لیونل مسی و کریس رونالدو در لالیگا توپ میزدند، به کلی فرق دارد. مردم سراسر جهان به شکل دیوانهوار رقابت این دو فوق ستاره را دنبال میکردند و حظ میبردند.
این یعنی آخر آخرش حیات فوتبال بستگی به این دارد که شما یک ستاره را آنقدر دوست داشته باشید که پیراهنش را برای خودتان یا پسرتان بخرید؛ کسی که اگر وارد ورزشگاه شد، سکوها به اوج هیجان بیایند و سرمستانه نامش را صدا بزنند. منصفانه بگویید امروز در این فوتبال چند ستاره این شکلی داریم؟ لیگ ایران که به طور میانگین در هر مسابقهاش حتی دو گل هم به ثمر نمیرسد، در محاصره بازیکنان بسیار معمولی پرشماری است که فاصله چندانی بین آنها نیست.
بسیار دیدهایم بازیکنانی که حتی به پرسپولیس و استقلال رسیدند، اما وقتی از این تیمها کنار رفتند، هیچ باشگاهی مشتریشان نشد! همین امروز سعید مهری این شرایط را دارد. جالب است که سیاوش یزدانی، محمدحسین مرادمند و میلاد سرلک در پرسپولیس و استقلال سرباز شدند، اما مازیار زارع آنها را در ملوان بازی نداد! شاید اغراق نباشد اگر بگوییم بین 80 درصد بازیکنان لیگ برتری و دسته یکی تفاوت فاحشی وجود ندارد.
فوتبالیستهای بیلقب
این یکی هم بامزه است؛ یک معیار جالب دیگر برای این که پی ببریم فوتبال ایران تا چه اندازه از ستاره جذاب و چشمنواز خالی شده. زمانی نهچندان دور، بسیاری از بازیکنان فوتبال ما «لقب» داشتند؛ القابی که یا از هواداران روی سکو میگرفتند یا از مطبوعات و رسانهها و یا حتی از خارجیها.
در این مورد هم مثال بسیار زیاد است؛ از سوپراستار بسیار جذابی به اسم کریم باقری که بیشتر به خاطر فرم یقهاش به او اریک کانتونا میگفتند تا شاهرودی مالدینی یا حامد کاویانپور که به خاطر شوتها و تکلهایش با روبرتو کارلوس مقایسه میشد. بهروز رهبریفرد را کاستاکورتا میخواندند و لقب «آقای گل» هم از فرشاد پیوس تا رضا عنایتی، بین ماشینهای گلزنی مختلف دست به دست میشد.
به مجتبی جباری لقب زیدان آسیا را داده بودند و شهریار و جادوگری داشتیم و لقب عقاب آسیا هم به نام احمدرضا عابدزاده سند خورده بود. در اروپا به مهدی مهدویکیا لقب موشک داده بودند و وحید هاشمیان را هلیکوپتر صدا میکردند. خداداد عزیزی در مهیجترین لحظه تاریخ فوتبال ایران، ناگهان «غزال تیزپا» لقب گرفت و مهدی هاشمینسب عنوان ابدی «یاغی» را به خودش اختصاص داد.
جالب است که این سالها سطح بازیکنانی که بین دو تیم پرسپولیس و استقلال جابهجا شدند، آنقدر تنزل کرده که بعضا حتی اسم آنها هم فراموش شده، چه برسد به این که انتقالشان آن همه جنجال داشته باشد و لقب اختصاصی پیدا کنند. حالا شما بگویید آخرین ستاره شورانگیز فوتبال ایران که توانست یک لقب برای خودش دست و پا کند چه کسی بود؟ شاید فقط مهدی قائدی که از ظهور او هم یک دهه میگذرد و البته بیشتر به خاطر چهرهاش «باشو» خوانده شد. نه؛ آسمان فوتبال ایران، خیلی تاریکتر از این حرفهاست و این حقیقت دلهرهآور و مایوسکنندهای است.
در رده باشگاهی هم از آخرین قهرمانی تیمهایمان دستکم سه دهه گذشته و هر روز هم فاصله ما با رقبا بیشتر میشود. میتوانید خیلی راحت به نتایج تیمهای ایرانی در لیگهای سطح یک و حتی دوی آسیا نگاه کنید. در سطح یک، امروز کریخوانی هواداران پرسپولیس و استقلال به این حد تنزل کرده که کدامیک از آنها از حریفان عربستانی کمتر گل میخورند. سال گذشته هواداران استقلال، صعود تیمشان از مرحله گروهی لیگ نخبگان آسیا را در حد یک موفقیت بسیار بزرگ جشن گرفتند و البته بلافاصله با شکست سنگین برابر النصر اوت شدند. در سطح دو هم امروز شکست باشگاههای ایرانی حتی برابر تیمهای اردنی دیگر باعث تعجب نیست؛ هرچند همین اردن در آخرین دوره جام ملتها به فینال راه یافت و از این نظر تقریبا ۵۰ سال جلوتر از ماست!
همه چیز اما همین نیست. وقتی در فضای مجازی «کارزار تعطیلی فوتبال» راه میافتد و ظرف چند ساعت هزاران امضا جمع میکند، این یک صدای اعتراض بسیار بلند است که باید شنیده شود. امروز ورزشگاههای ما خالی از جمعیت است. درحالیکه روزی هزاران نفر برای تماشای تمرین پرسپولیس راهی ورزشگاه کارگران میشدند، حالا حضور همین تعداد آدم روی سکو در مسابقات مهم رسمی، از سوی گزارشگران با عناوین اغراقآمیزی همچون «استقبال خوب» توصیف میشود!
در همین راستا، یکی از نگرانکنندهترین بخشهای ماجرا، خالی شدن فوتبال ایران از ستارههای کارآمد و جذاب است؛ بازیکنانی که سکوها را به وجد بیاورند و به معنای واقعی کلمه «هنرنمایی» کنند. نسل امثال دایی و باقری و شاهرودی و کریمی و عزیزی و منصوریان و زرینچه و... مدتهاست به سر آمده و امروز بازیکنی مثل رامین رضاییان با ۳۶ سال و آن همه باگ در بخش دفاعی، به سرعت تبدیل به اسطوره میشود! در این مطلب تصمیم گرفتیم رنج تهی شدن این فوتبال از سوپراستار را در چهار پرده بررسی کنیم. بخوانید و ببینید به کجا رسیدهایم..
برهوت بازیکنان تکنیکی
حتما قدیمیترها یادشان میآید که بیست یا سی سال پیش هر کسی میخواست فوتبال ایران را توصیف کند، حتما از کلمه «تکنیکی» استفاده میکرد. اصلا یکی از ویژگیهای تیم ملی ایران این بود که بازیکنان زیادی در آن قابلیت دریبل زدن، از پیش رو برداشتن بازیکن حریف و هنرنمایی و گرهگشایی از این طریق را داشتند. شاید فوتبال ما آن زمان از نظر سختافزاری و تاکتیکی ضعیف بود، اما بازیکنان تکنیکی زیادی داشتیم که به آنها میبالیدیم. مثال هم زیاد است، اما برای نمونه فقط کافی است نوع فوتبال خداداد عزیزی را به یاد بیاورید.
داستان این است که عمده بازیکنان آن نسل از دل فوتبال خاکی و خیابانی ظهور میکردند و آنقدر خوب بودند که خودشان را به سیستم تحمیل میکردند. با خاموش شدن نسبی چراغ این نوع فوتبال، طبیعتا خبری از پیدایش ستارههای خودجوش هم نیست. در این شرایط، ماموریت یافتن و تزریق استعدادهای جدید به فوتبال ایران باید بر عهده آکادمیها و فوتبال پایه گذاشته شود که در هر دو بخش به شدت ضعف داریم.
باشگاهها پولشان را در همان سطح بزرگسالان برای بازیکنان بیمصرف حیف و میل میکنند و در خیلی از بخشهای فوتبال پایه هم درگیر فساد شدید هستیم؛ تا جایی که گاهی حتی دامنهاش به تیمهای ملی هم کشیده میشود. اینطوری است که پدر پولدارتر، خرج میکند و پسر بیاستعدادش را بالا میبرد و آن ستاره بالقوه و فقیر پشت خط میماند و محو میشود. اینطوری است که امروز رقبای تیم ملی ایران در توصیف ما به جای تکنیکی، از کلماتی مثل خشن و فیزیکی سود میبرند. همین مصاحبههای روسها قبل و بعد از بازی با ایران را مرور کنید تا بدانید در مورد چه حرف میزنیم.
بیسفیر، بیلژیونر
با خروج مهدی طارمی از اینتر، حالا فوتبال ایران بعد از سالهای طولانی در پنج لیگ معتبر اروپا بدون نماینده شده است. در حقیقتی تلختر از زهر، درحالیکه کره و ژاپن روی هم بیش از 30 لژیونر در انگلیس و آلمان و اسپانیا و ایتالیا و فرانسه دارند و درحالیکه حتی پای بازیکنان ازبکستانی و عراقی هم به این لیگها باز شده، ما امروز هیچ لژیونر سرشناسی نداریم که با هیجان مسابقات مربوط به او را تماشا کنیم و لذت ببریم.
عمده وقت طارمی در اینتر به نیمکتنشینی گذشت و عجیب این که طی هفتههای اخیر در المپیاکوس هم همین اتفاق برای او تکرار شده است. همین تازگی یک رسانه یونانی نقدی تند علیه مهاجم ایرانی نوشته بود. تازه طارمی که از نظر فنی یکی از بهترین بازیکنان این نسل است، بقیه حتی به این نقطه هم نمیرسند.
آیا نیازی هست تکرار کنیم هماکنون علیرضا جهانبخش به عنوان کاپیتان تیم ملی، شش ماه است تیم باشگاهی ندارد؟ این در حالی است که زمانی فوتبال ایران پز لژیونرهای موفقش را میداد؛ از مهدی مهدویکیا که عضو تیم منتخب قرنهامبورگ شد تا دایی وهاشمیان و کریمی در بایرنمونیخ و نکونام و شجاعی در اوساسونا. وضع طوری بود که ستارهای مثل مرحوم مهرداد میناوند که اتفاقا در اتریش آمار بازی بسیار بالایی در لیگ قهرمانان اروپا داشت، اصلا به چشم نمیآمد.
حالا اما نصف تیم ملی در تیمهای وسط جدولی لیگ امارات جمع شدهاند و سایتهای سطحی و بعضا کاسب، با آب و تاب در مورد درخشش آنها مطلب مینویسند. زمانی دلخوش دربی بازیکنان ایرانی در بوندسلیگای آلمان بودیم و حالا تقابل آنها در پیراهن الاتحاد کلبا و الوحده امارات تیتر اخبارمان میشود. این اگر سقوط نیست، پس چیست؟
لباس کدامتان را بخریم؟
فوتبال یک هنر است، یک صنعت، یک تجارت، یک سرگرمی... این حوزه نیاز به ستاره جذاب دارد. بهترین فیلمهای دنیا هم هر چقدر بفروشند و از نظر مضمونی ممتاز باشند، باز با یک آرتیست درجه یک، موفقتر خواهند بود و بیشتر به چشم میآیند.
این یعنی حتی اگر شما کاملا هم کامیاب باشید و نتایج خوبی به دست بیاورید، باز لازم است ستارههایی در زمین داشته باشید که مردم برای تماشای آنها پول بدهند و از دیدنشان لذت ببرند. امروز فوتبال ملی اسپانیا ضعیف نیست و رئال و بارسا هم مثل اغلب اوقات کیفیت بالا و چشمگیری دارند، اما داستان دورانی که لیونل مسی و کریس رونالدو در لالیگا توپ میزدند، به کلی فرق دارد. مردم سراسر جهان به شکل دیوانهوار رقابت این دو فوق ستاره را دنبال میکردند و حظ میبردند.
این یعنی آخر آخرش حیات فوتبال بستگی به این دارد که شما یک ستاره را آنقدر دوست داشته باشید که پیراهنش را برای خودتان یا پسرتان بخرید؛ کسی که اگر وارد ورزشگاه شد، سکوها به اوج هیجان بیایند و سرمستانه نامش را صدا بزنند. منصفانه بگویید امروز در این فوتبال چند ستاره این شکلی داریم؟ لیگ ایران که به طور میانگین در هر مسابقهاش حتی دو گل هم به ثمر نمیرسد، در محاصره بازیکنان بسیار معمولی پرشماری است که فاصله چندانی بین آنها نیست.
بسیار دیدهایم بازیکنانی که حتی به پرسپولیس و استقلال رسیدند، اما وقتی از این تیمها کنار رفتند، هیچ باشگاهی مشتریشان نشد! همین امروز سعید مهری این شرایط را دارد. جالب است که سیاوش یزدانی، محمدحسین مرادمند و میلاد سرلک در پرسپولیس و استقلال سرباز شدند، اما مازیار زارع آنها را در ملوان بازی نداد! شاید اغراق نباشد اگر بگوییم بین 80 درصد بازیکنان لیگ برتری و دسته یکی تفاوت فاحشی وجود ندارد.
فوتبالیستهای بیلقب
این یکی هم بامزه است؛ یک معیار جالب دیگر برای این که پی ببریم فوتبال ایران تا چه اندازه از ستاره جذاب و چشمنواز خالی شده. زمانی نهچندان دور، بسیاری از بازیکنان فوتبال ما «لقب» داشتند؛ القابی که یا از هواداران روی سکو میگرفتند یا از مطبوعات و رسانهها و یا حتی از خارجیها.
در این مورد هم مثال بسیار زیاد است؛ از سوپراستار بسیار جذابی به اسم کریم باقری که بیشتر به خاطر فرم یقهاش به او اریک کانتونا میگفتند تا شاهرودی مالدینی یا حامد کاویانپور که به خاطر شوتها و تکلهایش با روبرتو کارلوس مقایسه میشد. بهروز رهبریفرد را کاستاکورتا میخواندند و لقب «آقای گل» هم از فرشاد پیوس تا رضا عنایتی، بین ماشینهای گلزنی مختلف دست به دست میشد.
به مجتبی جباری لقب زیدان آسیا را داده بودند و شهریار و جادوگری داشتیم و لقب عقاب آسیا هم به نام احمدرضا عابدزاده سند خورده بود. در اروپا به مهدی مهدویکیا لقب موشک داده بودند و وحید هاشمیان را هلیکوپتر صدا میکردند. خداداد عزیزی در مهیجترین لحظه تاریخ فوتبال ایران، ناگهان «غزال تیزپا» لقب گرفت و مهدی هاشمینسب عنوان ابدی «یاغی» را به خودش اختصاص داد.
جالب است که این سالها سطح بازیکنانی که بین دو تیم پرسپولیس و استقلال جابهجا شدند، آنقدر تنزل کرده که بعضا حتی اسم آنها هم فراموش شده، چه برسد به این که انتقالشان آن همه جنجال داشته باشد و لقب اختصاصی پیدا کنند. حالا شما بگویید آخرین ستاره شورانگیز فوتبال ایران که توانست یک لقب برای خودش دست و پا کند چه کسی بود؟ شاید فقط مهدی قائدی که از ظهور او هم یک دهه میگذرد و البته بیشتر به خاطر چهرهاش «باشو» خوانده شد. نه؛ آسمان فوتبال ایران، خیلی تاریکتر از این حرفهاست و این حقیقت دلهرهآور و مایوسکنندهای است.
- برچسب ها
-
فوتبال
-
ملی پوشان فوتبال
-
بازیکنان فوتبال
لینک کوتاه : https://arteshesorkh.com/index.php/p/166487
نظرت رو بنویس
از حروف انگلیسی استفاده نکن
در حال حاضر فقط کاربرانی که در سایت ثبت نام کرده باشند میتوانند نظر ثبت کنند.
جهت ثبت نام میتوانید اینجا کلیک نمایید.
جهت ثبت نام میتوانید اینجا کلیک نمایید.
بازی های پرسپولیس
1-1
تراکتور
پرسپولیس
پنجشنبه, 8 آبان
ساعت 18:00
ورزشگاه : بنیان دیزل
داور : وحید کاظمی
-
پرسپولیس
استقلال خوزستان
جمعه, 16 آبان
ساعت 16:30
ورزشگاه : شهرقدس
داور : ؟؟؟
نظرسنجی
به نظر شما اوسمار ویرا در ادامه لیگ موافق خواهد بود؟
برنامه بازی ها
هفته 9 لیگ برتر
پنجشنبه, 08 آبان
| تراکتور | 1 - 1 | پرسپولیس | 18:00 |
جمعه, 09 آبان
| مس رفسنجان | 2 - 3 | چادرملو | 16:30 | |
| ذوب آهن | 0 - 0 | ملوان | 16:30 | |
| استقلال | 3 - 1 | آلومینیوم | 16:30 | |
| خیبر خرمآباد | 0 - 0 | گل گهر | 17:00 | |
| استقلال خوزستان | 1 - 1 | فولاد | 18:00 | |
| شمس آذر | 0 - 1 | سپاهان | 18:00 |
شنبه, 10 آبان
| پیکان | - | فجرسپاسی | 17:00 |
جدول مسابقات
| رده | نام تیم | بازی | تفاضل | امتیاز |
|---|---|---|---|---|
| 1 | استقلال | 9 | 6 | 16 |
| 2 | سپاهان | 9 | 3 | 15 |
| 3 | چادرملو | 9 | 1 | 14 |
| 4 | تراکتور | 8 | 8 | 13 |
| 5 | ملوان | 8 | 1 | 13 |
| 6 | گل گهر | 9 | -1 | 13 |
| 7 | آلومینیوم | 9 | -2 | 13 |
| 8 | پرسپولیس | 9 | 2 | 12 |
| 9 | خیبر خرمآباد | 9 | -1 | 11 |
| 10 | استقلال خوزستان | 9 | -1 | 9 |
| 11 | فجرسپاسی | 8 | -1 | 9 |
| 12 | فولاد | 9 | -2 | 8 |
| 13 | ذوب آهن | 9 | -3 | 7 |
| 14 | پیکان | 8 | -3 | 7 |
| 15 | مس رفسنجان | 9 | -5 | 6 |
| 16 | شمس آذر | 9 | -2 | 5 |
حمید عطائی
0
1
مشکل اصلی از سال ۵۷ شروع شد.
سرخدل عاشق
0
1
کار نمیشه دلیلش هم فقط همینه وقتی یک مربی بدون هیچ تجربه ای میاد میشه مربی بزرگترین تیم ایران دیگه فاتحه همچین فوتبال فاسدی رو باید خوند وقتی تو تیمی دو تا پاس خوب داده نمیشه یعنی این تیم باهاش کار درست حسابی انجام نمیشه وگرنه با علوان زاده و آدام همتی ما رفتیم فینال آسیا
قرمزته
0
1
عالی بود این متن
از تیتر اولش گرفته تا نقطه آخرش
تازه این متن
به بعد از اواسط دهه هفتاد مربوط میشه
درحالی که قبل از دهه ۷۰
اوضاع فوتبال ما از لحاظ غنی بودن از بازیکن خیلی بهتر بود .
تو دهه ۶۰ ، به خاطر جنگ ، شرایط فوتبال مون خوب نبود
ولی از نظر غنای فوتبالی ، نسبت به الان فوق العاده بودیم .
کسانی مثل : ناصرمحمدخانی ، فرشاد پیوس ، مجید نامجو مطلق ، مجتبی محرمی ، فنونی زاده ها ، چنگیز ، باوی و ...
تو دهه ۵۰ به قبل هم فوق ستاره هایی مثل : پروین ، کلانی ، مرحوم بهزادی ، روشن ، مرحوم حجازی و ... رو داشتیم .
جالبه قبل از دهه ۸۰ ، از لحاظ ساختاری و امکانات فوق العاده ضعیف تر بودیم .
ولی بازیکنانی تو این ساختار ضعیف رشد کردند
که لقب ستاره براشون جلوی بازیکنان امروزی
خیلی خیلی کمه .
و تو هر پست حداقل ۵،۶ بازیکن تاپ داشتیم که مدعی پوشیدن لباس تیم ملی بودند .
بعد از صعود به جام جهانی ۹۸ بود که استقبال خیلی خیلی زیادی از فوتبال شد
و همین باعث شد پول به فوتبال بی ساختار و بی برنامه ما ورود کنه
و یواش یواش رو شیب نزولی افتادیم
تا به اینجا رسیدیم .
نقطه مقابل ما ژاپن بود
ژاپن قبل از دهه ۸۰ شمسی ، و سال ۲۰۰۰ جزو قدرت های درجه ۲ و دهه های قبل ترش حتی جزو قدرت های درجه ۳ آسیا بودند
یه چی تو مایه های تایلند ، چین و کره شمالی امروزی
منتهای مراتب
هر چی اونها با برنامه ریزی بلند مدت کار کردند و اومدند جلو
ما با بی برنامه گی ها ی کوتاه مدت و بلند مدت،
و استفاده از مدیران نالایق و بی عرضه ،یه فوتبالی رو که ابر قدرت بی منازع آسیابود رو به فوتبال درجه ۲ آسیا رسوندیم
تا اینکه جای ما با ژاپن عوض شد
الان هم جوری شده ، ژاپن خودش رو مدعی قهرمانی دنیا میدونه و براش برنامه دارند
و شک ندارم با تلاش و پشتکار و برنامه ریزی مدونی که از ژاپنی ها سراغ داریم
تو آینده نه چندان دور به این مهم خواهند رسید
و ما کماکان گیر این هستیم
که استادیوم و چمن مناسب نداریم و ...
ژاپنی ها مثل بخش های دیگه کشورشون
روی یه اصل ساده رفتند جلو
برنامه ریزی اصولی کوتاه مدت و بلند مدت ، تلاش برای محقق شدن برنامه ها .
ولی ما یا برنامه درست نداشتیم ، یا برنامه هم اگه داشتیم ، مثل خیلی جاها برای محقق شدنش تلاشی نداشتیم .
والیبال ایران رو هم میشه مثال زد
یه زمان قدرت درجه دو آسیا بودیم، و گرفتن یه ست ، از قدرتهای اول والیبال آسیا مثل: ژاپن ، کره و چین آرزومون بود
ولی با یه برنامه ریزی درست و اصولی به جایی رسیدیم که ، اگه روی سکوهای جهانی نریم
احساس شکست میکنیم .
پس پیشرفت ، فقط برای ژاپنی ها نیست
ایرانی ها هم اگه یه مدیر لایق و دلسوز بالا سرشون باشه
میتونند خیلی راحت موفق باشند
زنگ خطر جدی برای فوتبال ما جایی به صدا در اومد
که کیروش ، تو بدو ورودش به فوتبال ایران ، به خاطر فقر بازیکن ، سراغ باریکنان دورگه ایرانی مثل : دژاگه ، قوچان نژاد و ... رفت
ولی متاسفانه باز هم تو خواب خرگوشی بودیم و به فکر نبودیم
.
انگار فراموش کرده بودیم
ستاره های دهه های قبل فوتبال ما ، از دل زمین خاکی هایی بیرون اومده بودند
که دیگه تو سطح شهر نمی بینیمشون
و جای اون زمین ها رو برج ها و آپارتمان ها گرفتند .
انگار فراموش کرده بودیم
همیشه غروب ها و جمعه ها ، تو کوچه پس کوچه های شهر فستیوال های گل کوچیک خیابونی میدیم
و دیگه شاهدش نیستیم.
انگار فراموش کرده بودیم
تو دهه های گذشته از این روش ها ، بازیکن میساختیم و الان دیگه اثری ازشون نیست
و باید هر چه سریعتر یه فکری به حالش کنیم
هر مدیری اومد فقط اهداف کوتاه مدت داشت
و اصلا فکری به حال این ضعف مون نکرد
و ابدا فکر برنامه های بلند مدت نیود
نتیجه اش هم میشه اینی که میبینید
یه فوتبال بی ستاره ، با بازیکنانی که ادعا دارند بهترین نسل فوتبال ایران اند 🤭🤭🤭
دقت کردید
از دهه ۸۰ به قبل
۷۰ درصد فوتبالیست های ما از تهران بودند
ولی الان دیگه
شاید تو خوشبینانه ترین حالت شاید ۵ درصد فوتبالیست های ما از کلانشهرهای تهران و کرج باشند
فوتبال تهران رو نابود کردیم .
کرج و تهران ، حدود یک چهارم جمعیت کشور رو دارند ولی دیگه فوتبالیستی ازشون بیرون نمیاد
اگر هم بیاد ، مثل فوتبالیست های سابق نیستند
و در حد یه بازیکن معمولی هستند .
اینا همش حاصل بی فکری هاست
وقتی دیدیم زمین خاکی های تو سطح شهر تهران و کرج جمع شدند
و دیگه بازیکنی تولید نمیکنند
دست رو دست گذاشتیم و نگاه کردیم .
کلانشهرهای دیگه هم
اکثرا همچین شرایطی مثل تهران و کرج رو دارند
یه برهه از زمان تبریز قطب فوتبال ایران بود
و بازیکنان زیادی مثل : دایی ، باقری ، حلالی ، باغمیشه ، حسین خطیبی ، رسول خطیبی ، باهنر ، دین محمدی و ... به فوتبال ایران معرفی میکرد
ولی تو تبریز هم مثل تهران و کرج، با برچیده شدن زمین های خاکی و فوتبال محلی
و عدم جایگزین مناسب
فوتبال این شهر هم نابود شد
نکته غم انگیز ترش اینجاست
اگر دقت کنید ، الان روزهای خوب ماست
این نسل فعلی که حاصل کار گلخونه ای کیروش بود .
بعد از جام جهانی ۲۰۲۶ ، اکثرا یا به آخر دوره فوتبال شون میرسند. یا فوتبال شون تموم میشه
و نسلی هم پرورش ندادیم که جایگزین این نسل بشه .
از طرفی فوتبال تو اکثر کشورهای آسیایی رشد چشمگیری داشته .
کشورهایی مثل : تاجیکستان، ازبکستان ، امارات، قطر و ...
دیگه اون کشورهایی نیستند که تو دهه های قبل برامون زنگ تفریح بودند .
شک نکنید با همین فرمون بریم جلو ، تو چند سال آینده
به یه قدرت درجه ۲ و حتی ۳ آسیا تبدیل میشیم
اکبرخزایی
0
1
بهترین بازیکنان چه درتیم باشگاهی چدرتیم ملی دردهههفتاد وهشتاد بود اکثر آنها در لیگ های معتبر اروپا بازی میکردنند
اکبرخزایی
0
1
بله بازی کن است که به سکوها وجدو شادمانی می آورد اگر تیمها خوب بازی بکنندهواداران بیشتری به ورزشگاه می آیند روح فوتبال را شادوبه بازیکنان باطراوت بهتری بازی میکنند
جاوید دلاور
0
1
این تیم کوتوله ها و پیرمردها ست نه تیم ملی ایران نگاه کنید آخه هاشم نژاد حسین نژاد و حسین زاده الله یار اینها چه نکته مثبتی دارند که گروهبان قند علی آورده. توی تیم ملی ویا دانیال اسماعیلی که یک چوپان واقعیه. شجاع بکش زاده در آستانه ۳۷ساله سالگی چه هنری داره. همه دیدند که این یارو محبی تا چه حد پر رو شده که هر کار دلش خواست انجام می دهد همش تک روی سر خود و اصلا این بچه کادر فنی تیم ملی فوتبال مافیایی گروهبان قند علی را اصلا آدم حساب نمی کند این شده تیم ملی
مصیب علیمرادی
0
2
تا دار و دسته تاج و کفاشیان هستن اوضاع همینه و هر روز بدتر میشه خالی از ستاره و زمین چمن خوب و و و..... فوتبال ایران مثل جیب خیلی از مردم داره خالی میشه....
اکبرخزایی
0
1
فوتبالی که مدیریت ندارد همین است دردهه شست یا هفتاد فوتبال ایران فوتبال آسیا رادر تسخیر خود داشت ولی الآن تیمهای مثل امارات وکویت که ما اصلآ انها را جزع از فوتبال حرفه ای قبول نداشتیم ولی متآسفانه برعکس شده است باید بحال فوتبال ایران گریه کرد
بابک اعتمادیان
0
1
درود خدا بر پروفسور برانکو که گفته بود فوتبال ایران بزودی آماتور میشه . درد و بلات بخوره تو سر تمام مربیهای درپیت ایرانی و اون مدیران فاسد