پرسپولیس سکوی پرتاب یا سقوط !؟

پرسپولیس بدون مدیر عامل بود که ناگهان از شهر پر غوغا سردمداران ورزش خبر رسید که سردار رویانیان به پرسپولیس آمده است و درست پس از این حکایت بود که نامهای دیگر به گوش رسید. شیرینی و بابک زنجانی و.......

پرسپولیس بازیها را شروع کرد که دانه به دانه مدیران و نامها به ناکجا آبادی رسیدند که به درد باشگاه نخوردند و باشگاه را دچار مشکلات مالی کردند. اعتصاب و جنگ و اظهار نظر وزیر ورزش که فوتبال بودجه ها را هدر می دهد و این چگونه مدیریتی است که قادر نیست بودجه خودش را تامین کند باید این سیستم و مدیران با وسواس بیشتری انتخاب شوند ووووووو...

 لیگ که به اتمام رسید. وزارت ورزش ماموریت داد جناب خادم آمدند. صحبت از خصوصی سازی شد. همان شعار تو خالی که سالها گفته شد و بعد انتخاب مدیران اصلح در صدر اخبار آمد  مدیران آمدند. نامهای جدید و افراد به قول جناب خادم و گودرزی کسانی که کار بلد هستند و قادرند باشگاه را به در آمد زائی برسانند. مردانی که کسی نام از آنها نشنیده بود مردان از نوع نامهائی چون شیرینی و زنجانی و رویانیان که حداقل برای برای فوتبال غریبه بودند و طبق معمول یک چهره قدیمی ورزش چون رحیمی آمد پشت سر او سیاسی علم شد و ناخود آگاه زوج مصطفوی و هدایتی را به یادمان انداخت وقتی سیاسی آمد و با چه قیمتی مدیر عامل شد ناگهان باز خبر تکرار شد.

باز مدیر عامل دیگری راهی ناکجا آباد شده است؟ یعنی می توان باور کرد که هر سال مدیران منتخب یک مجموعه چون وزارت ورزش به ناکجا آباد بروند و بار دیگر قصه ها تکرار شوند؟ باز بی پولی و باز بی کسی و باز امثال کلانی و کاشانی چون پروین سال پیس مضحکه شوند؟

براستی این پرسپولیس را نمی توان سکوی پرتاب به سوی ناکجا آباد و فراموشی و نابودی دانست؟ چرا از پرسپولیس بگوئیم؟ اصولا این فوتبال ما چگونه جائی می تواند باشد؟ سالهای پیش وزارت ورزش مدعی شد که این شرایط درست نیست و باید تغییری در آن داد اما امروز می پرسیم آقایانی چون خادم و گودرزی می توانند توضیح دهند که مدیران منتخب ایشان چون سیاسی همان مشکلی را دارند که مردان غیر منتخب و به ظاهر مخالف ایشان یعنی رویانیان و شیرینی داشتند؟ چرا در این فوتبال باید هر روز یک سرمایه داری بیاید و قصه آمدم و بعد رفتم و بی آن که بدانم از کجا آمدم و آمدنم بهر چه بود را تکرار کند؟

در این فوتبال امثال هدایتی و زنجانی و سیاسی به چه دلیل آمدند و چرا رفتند؟ چرا باید هدایتی بیاید و آن بلا را بر سر ملوان بیاورد؟ چرا باید بابک زنجانی بیاید و با نمایش های عوام فریبانه چون رنگ کردن هواپیما و ادعای خطوط هواپیمائی پرسپولیس بخواهد مثلا خط هوائی تورکیش ایرلاین و باشگاه بارسلونا را در اذهان تداعی سازد و بعد همه چیز به یک باره تمام شد و شاهد باشیم نه تنها خط هوائی نماند بلکه خود صاحبان این ایده به هوا رفتند؟

آقای گودرزی! حال ما باید از چه کسی گله کنیم که نماینده فوتبال ایران در آسیا باید چنین با مدیرانی استارت تیمش بخورد ؟

آقای خادم! درآن جلسات طولانی پیش فصل چه تحلیلی ازآدمهائی چون سیاسی داشتید و آنها را بهتر از امثال شیرینی می دیدید؟

وقتی که رویانیان بعلت سو مدیریت و استفاده از امثالی چون شیرینی کنار گذاشته شد حکم در مورد شما چه باید باشد؟