آقاي كريمي ! اين بار نه

 رونالدينو به برزيل بازگشت و  اين بازگشت حكايت پر شكوهي داشت  قصه استقبال باشكوه  هميشه براي يك بازيكن تازه قرارداد بسته مي تواند شيرين باشد اما به نظر مي آيد كه اين قصه چندان هم نمي تواند براي رونالدينيو برزيلي خوش يمن باشد زيرا پايان را ه او  است

 به نظر مي آيد كه قصه رونالدينيو در فلامينگو به اتمام مي رسد بازيكن با استعداد تيمهاي پاري سن ‍ژرمن و بارسلوناو ميلان كه دو بار مرد سال  جهان و يك بار  با تيم ملي برزيل قهرمان جهان و يك بار با بارسا به عنوان قهرماني اروپا رسيده است پس از ماجراجوئي هاي فراوان به كشورش و تيم فلامينگو بازگشت تا سالهاي آخر فوتبال خود را در كشور خود در حالي بگذراند كه براي بسياري وداعي زود هنگام بوده است اما رفتارهاي غير حرفه اي او كه باعث شد او از پاري سن ژرمن و بارسلونا و ميلان به گونه اي محترمانه اخراج شود چاره اي براي مديران او قرار نداد كه باز به كشور قهوه و كارناوال و فوتبال بي دغدغه  او را بر گردانند.

 حكايت رونالدينيو درس بزرگي براي فوتبال است كه چگونه مي توان استعداد  داشت اما آن را به بدترين شكلي هدر داد زيرا كه  اخلاق حرفه اي و شخصيت مديرمندي نداشت در فوتبال قصه همه چون پله وبكن باير و كرايوف و بابي چارلتون و پلاتيني و ... نمي شود فوتبال حكايتهائي چون رونالدينيو را زياد دارد مرداني چون جرج بست و گارينشا و پل گاسكوئين و اريك كانتونا و مارادونا .. نمونه هائي از مرداني هستند كه هيچگاه نخواستند تيم را به خود ترجيح دهند و اين داستان به نوعي در فوتبال ما هم رواج داشته است و بارها ستارگاني را ديديم كه آمدند و رشد كردند اما هيچگاه قدر خود را ندانستند.

اما امروز مي خواهيم از داستاني تعريف كنيم كه شايد بتواند پاياني خوش براي همه داشته باشند اين روزها از بازگشت علي كريمي به پرسپوليس سخن رانده مي شود بازيكني كه پس از كش و قوسهاي فراوان باز هم بدون تيم است كريمي بازيكني است كه بسيار با استعداد بود و شايد اگر قدر خود را مي دانست مي توانست يك لژيونر موفق در بسياري از ليگهاي معتبر جهان و به خصوص لا ليگا باشد  كه امروز مسعود شجاعي ما را دارد اما كريمي بازيكني بود كه بعلت شرايط روحي خود هيچگاه آرامش نداشت او با جنجال در بازيهاي سالني نامش بر سر زبانها افتاد بعدها با جنجال در بازيهاي مقدماتي المپيك و درگيري فيزيكي با داور محروم و صد البته محبوب شد!! و قصه او ادامه يافت.

كريمي سالها در تيمهاي مختلف بازي كرد و اكثر اوقات همان گونه از تيمها رفت كه امروز از استيل آذين رفته است يعني شرايط به گونه اي پيش رفت كه كادر فني عطايش را به لقايش بخشيدند خوب بخاطر داريم كريمي در پرسپوليس درخشيد ولي در حالي كه قرار بود به مادريد و يا پروجا برود سر از الاهلي در آورد بعدها در بسياري از تيمها با مربيان مشكل داشت در بايرن مونيخ و تيم قطري و سر انجام در بازگشت به پرسپوليس هم آرام نگرفت.

كريمي در حالي از پرسپوليس  جدا شد كه تا آخرين دقايق نقل و انتقال همه فكر مي كردند كه او با اين تيم قراردادش را تمديد مي كند اما اين كار را نكرد بعدها در بازي استيل آذين و پرسپوليس با در آوردن پيراهن استيل آذين و نشان دادن پيراهن پرسپوليس نشانه ديگري از عجيب بودن شخصيتش را نشان داد.

او در تيمهاي ملي هم عجيب بود او  به تيم  ملي به رهبري علي دائي پشت كرد و به يك بار به تيم ملي به رهبري قطبي بلي گفت و باز در يك برخورد از آن تيم هم جدا شد همين مسئله در اردوي آلمان تيم ملي در سال 2006 وجود داشت جائي كه برانكو هم از رفتارهاي او سر در نمي آورد و شايد اگر دادكان نبود خيلي زود او هم همان كاري را با او مي كرد كه قطبي و دائي كردند.

كريمي قرار بود در استيل  آذين آرام باشد اما نتوانست و حالا باز صحبت از بازگشت او به پرسپوليس است و همه مي دانند كه اين انتقال تا چه حد مي تواند ريسك پذير باشد كريمي به تيمي مي خواهد وارد شود كه خاطره بدي از خود دردفعه  قبل به جا گذاشته است او پيراهن پرسپوليس را به دسته چك هدايتي فروخت پس ديگر نمي تواند از عشق و مهر به پيراهن بهره برداري كند او در پرسپوليس علي دائي دارد كه چون استيلي و پيرواني و خاكپور در استيل آذين نيست كه مسائل را زير سبيلي رد كند.

او در پرسپوليس در كانون توجهي مي گيرد كه فشار مضاعف به او وارد مي كند همان فشار عصبي كه باعث شده او در طي سالها رفتارهاي عجيبي از خود نشان دهد و از سوي ديگر او ديگر همان كريمي سالهاي گذشته نيست كه بتواند معجزه كند و آن هم در حالي كه پرسپوليس به واقع با داشتن محمد نوري به او نياز چنداني ندارد پس بايد گفت بازگشت كريمي به پرسپوليس چون بازگشت رونالدينو به فلامينگو نيست كه بتواند پاياني آرام داشته باشد پس به جا است كه همه فوتبال ايران از جمله پرسپوليس و طرفدارانش و مديرانش نخواهند كه كريمي يك بار ديگر اين گونه با قهر و قرار دادنش در اختيار كميته فني با فوتبال خداحافظي كند شايد بهترين اين باشد كه كريمي سالهاي آخر فوتبال خود را در تيمي بي سرو صدا بگذراند و اين بازگشت را به خود و پرسپوليس و خاطرات خوش با او  بودن در فوتبال تحميل نكند اي كاش كريمي قدر اين فرصت را بداند كه اين آخرين انتخاب دوره حرفه اي گري او بايد عاقلانه باشد تا چون قصه بازگشتش به تيم ملي تبديل به نقطه تاريكي براي او نشود.

كريمي بازيكن محبوبي است كه نقشهاي زيبائي از فوتبال را براي ما ترسيم كرده است  پس به جا است كه ديگر بيش از اين ريسك نكند شايد آرامش در تيمي آرام بتواند پاياني خوش براي يكي از بهترين هاي تاريخ فوتبال ايران باشد كه همه چيز جز يك روح آرام  و بزرگاني مدبر را داشت

تورج عاطف