ابراهيم زاده، چرا و چطور؟ / فكر زمستانت باش سردار!

1- حكايت دقيقا همان حكايت پارسال و پيرارسال است؛ پرسپوليس دوباره روي دور انتخاب مربي افتاده و در اين پروسه خطير، يك مرتبه ديگر «افكار عمومي» نقش بازيچه دست آقايان را بازي مي كنند. وعده هاي سر خرمن، تشتت وحشتناك آرا، سردرگمي محض و اتلاف زمان در زمينه اتخاذ تصميم نهايي، مثل دو فصل گذشته اعصاب و روان ميليون ها هوادار پرسپوليس را به بازي گرفته است و انگار قرار هم نيست اين نمايش ناپسند و دوست نداشتني، به اين زودي ها به پايان برسد. علي دايي، محمد مايلي كهن، حميد درخشان، افشين پيرواني، زلاتكو، برانكو و حالا هم منصور ابراهيم زاده مهم ترين اسم هايي هستند كه طي اين چند روز به عنوان نامزد هدايت سرخپوشان در ليگ سيزدهم مطرح شده اند؛ مربياني با شخصيت هاي كاملا متفاوت كه روشن نيست چطور در يك سبد روي ميز مديران پرسپوليس گنجانده شده اند. چگونه ممكن است مسوولان يك باشگاه به طور همزمان هم به برانكوي كم حاشيه و موفق فكر كنند و هم به مايلي كهن ناكام و پرمساله؟ چطور امكان دارد يك تيم مديريتي در آن واحد هم روي ابراهيم زاده كم سروصدا نظر داشته باشد و هم درخشان پرهياهو را در تيررس انتخاب نگه دارد؟ اين چه سليقه پرنوسان و مملو از ابهامي است؟ شرط عجيبي مثل پرسپوليسي بودن مربي، اصلا چرا مطرح مي شود و بعد چطور به مذاكرات نهايي با گزينه اي مثل ابراهيم زاده مي رسد؟ آيا انبوه هواداراني كه در تلخ ترين روزهاي ممكن هم با وفاداري مطلق پرچم تيم شان را به عنوان محبوب ترين باشگاه ايران بالا نگه مي دارند، حق ندارند بدانند در اين مجموعه چه خبر است و چه بر سر آينده پرسپوليس مي آيد.

2- آشكار است كه محمد رويانيان به عنوان مديرعامل سرخپوشان تمام تلاشش را انجام مي دهد تا در اين مجموعه موثر باشد، اما او ظاهرا هنوز در شناسايي اين مسير با مشكلات زيادي مواجه است. سردار اين روزها مي كوشد تا با طولاني تر كردن فهرست كساني كه بايد گزينه نهايي را تاييد كنند، هزينه ناكامي احتمالي مربي جديد را پايين تر بياورد. درست به همين دليل هم هست كه موانعي مثل كميته فني و اجماع پيشكسوتان را بين خودش و نامزدهاي هدايت تيم قرار مي دهد. آنچه رويانيان درك نمي كند اما، اين است كه كادر فني بعدي با هر مكانيزمي انتخاب شود، در نهايت شخص مديرعامل بايد پاسخگو باشد؛ چنانچه در دوران كاشاني هم حميد استيلي ظاهرا با صلاحديد كميته فني روي كار آمد، اما تاوانش را حاج حبيب با استعفاي اجباري اش پرداخت. بنابراين بهتر است سردار از الان به فكر فرافكني نباشد و خودش با جسارت سرمربي بعدي را انتخاب كند.

3- در ماجراي تلاش هاي باشگاه براي گزينش كادر فني بعدي، بي گمان عجيب ترين نكته به طرح ناگهاني نام منصور ابراهيم زاده برمي گردد. رويانيان و شركا در شرايطي به يك قدمي جذب سرمربي سابق ذوب آهن و نفت تهران رسيده اند كه تجارب اين سال ها نشان مي دهد اندازه ها و سبك كاري اين مربي چندان متناسب با استانداردهاي كار در پرسپوليس نيست. ابراهيم زاده كه در باشگاه كاملا جمع وجور و كم حاشيه ذوب آهن با بازيكنان زيادي مثل خلعتبري، قاضي، حدادي فر، رجب زاده، مسلمان و عشوري درگير شد و قافيه را هم به تك تك آنها باخت، چگونه از پس اتمسفر جنجالي پرسپوليس و ستاره هاي پرمدعاي اين تيم بر خواهد آمد؟ آيا مي توان براي او كه در نفت تهران كارش با سوشا مكاني به زدوخورد كشيد، در باشگاهي آرزوي موفقيت كرد كه ظرف چند سال اخير بزرگاني مثل مانوئل و دنيزلي را با حاشيه هايش به زير كشيده است؟ در همين ليگ دوازدهم كه نفت تهران اتفاقا چندان هم زيبا و تهاجمي بازي نمي كرد، تيم ابراهيم زاده يك مقطع 8 هفته اي را بدون پيروزي پشت سر گذاشت؛ آيا واقعا مي توان حتي تصورش را كرد كه اين مربي در شرايط مشابه، در آرامش كامل به كارش روي نيمكت پرسپوليس ادامه بدهد؟ از ياد نبريم ابراهيم زاده يك بار در ايران و يك بار در آسيا درست در آخرين گام براي كسب موفقيت با مشكل مواجه شد و به مقام نايب قهرماني بسنده كرد. او استاد واگذار كردن بازي هاي بزرگ است؛ مردي كه همين امسال به استقلال در ليگ و پرسپوليس در حذفي به راحتي باخت و نتوانست مسابقه خانگي اش با فولاد را براي كسب سهميه با پيروزي پشت سر بگذارد. اين فولاد همان تيمي است كه ابراهيم زاده چهار سال پيش فقط با كسب يك تساوي در برابر آن مي توانست قهرمان ليگ برتر شود، اما دست بر قضا آن روز هم با شاگردانش گلباران شد تا دستش از جام كوتاه بماند. با اين تفاسير، آيا مي شود به حضور ابراهيم زاده در تيمي خوشبين بود كه هر بازي برايش يك فينال است و به تمركز و تجربه كامل نياز دارد؟

4- تفاوت بزرگ همين جاست؛ جايي كه منچستريونايتد تنها يك روز بعد از جدايي مربي 26 ساله اش به سرعت جايگزين او را معرفي مي كند يا بايرن هنوز 3 ماه به پايان فصل پرده از هويت كادر فني تازه اش بر مي دارد. در ايران اما، مديرعامل يكي از قطب هاي مهم مملكت تازه بعد از ناكامي در فينال حذفي به فكر انتخاب گزينه هاي مربيگري تيمش مي افتد! آيا واقعا سردار يك درصد هم احتمال نمي داد گل محمدي و دوستانش زمين بخورند و نياز به آلترناتيو داشته باشند؟ حالا كه روزهاي گرانبهاي ابتداي فصل يكي يكي از دست مي روند، كاش حداقل سردار از الان به فكر انتخاب مربي بعدي در ميانه هاي فصل باشد؛ چه اين كه با اين سبك گزينش، بعيد است مربي جديد تا پايان كار ماندگار شود!