از علی اصغری تا قاضي القضات

فوتبال ما را بايد مصداق آزمودن چندين باره آموزه هاي خطا دانست و گوئي نمي خواهيم هيچگاه از گذشته ها درس بگيريم فوتبال ما هنوز از ياد نبرده است روزگاري كه قهرمان ليگ هفتم با مسافرتهاي بي دليل سر مربي آن روزگارش سير قهقرائي در ليگ هشتم  داشت از سوي او عنوان مي شد اين مسافرتها هيچ دخلي به افت تيم ندارد و سر انجام جناب ماركوپولو امپراتور از ايران شبانه گريخت و نامه عاشقانه نوشت!! و حالا مي بينيم كه او در كسوت سرمربي تيم ملي ايران عزيزمان در سال جاري به خرج ملت ايران به قاره آفريقا و اروپا و آمريكا و آسيا رفته و اگر فدراسيون محبت كند و سر كيسه از جيب مردم را خرج كند و بازي تداركاتي با جزاير سليمان و يا چند جزيره ديگر در قاره استراليا بگذارد ( البته به شرط آن كه آنها بپذيرند تا با تيم ملي ما بازي كنند) شايد عشق سرمربي تيم ملي به سفر كم و اندكي زحمت به خود داده و كمي به تيم ملي توجه نمايد و اين تنها يك نمونه از تكراري ها است به چند تكراري ديگر توجه كنيد

صحنه اول :بازي استقلال و فولاد در جريان است و آبي ها پس از برتري در نيمه اول به يك باره نيمه دوم قافيه را تنگ ديدند و دو گل خوردند اما حملات استقلال ادامه دارد پاسكاري سرعتي آشوبي و ميداوودي و يوسفي و دسوزا باعث دردسر براي فولادي ها شده و چند خطاي پشت هيجده قدم به آبي ها مي دهند ضربه هاي زده شده به بيرون مي رود اما همگان معتقدند با اين روند سرعت بخشيدن به بازي , استقلال مي تواند بازي را به تساوي بكشاند اما به يك باره سيستم استقلال با تعويض مجيدي عوض مي شود و باز روش " بكش زير توپ " حاكم مي شود همان سيستم علي اصغري رواج دارد و فولاد خيلي راحت همه توپها را دفع مي كند و استقلال بازي دوم ليگ را با اولين باخت به ماتمكده طرفدارانش مي فرستد تا نشان دهد كه در اين فوتبال تكراري باز هم قرار است اشتباهات تكرار شوند.

صحنه دوم : بيست و چهار ساعت بعد همين اتفاق براي سرخها مي افتد پرسپوليسي ها گل دوم را از صبا باطري خورده اند و در دقايق آخر نيمه اول و چند دقيقه نيمه دوم از راه زمين و حركات سرعتي نوروزي و علي عسگر و رضائي دروازه واعظي تهديد مي شود اما بار ديگر چون ساليان بي كران طولاني سايه احساسات بر تيم ايراني حاكم مي شود و توپها بر روي دروازه سانتر مي شود تا غلامرضا رضائي و علي عسگر و نوروزي و مجتبي زارعي بر سر كاشي و سهراب بختياري زاده و واعظي ضربه سر بزنند !! آري اينجا در ورزشگاه يادگار امام شهر قم همه چيز تكراري است.

صحنه سوم : اين بار اتفاق در مستطيل سبز انجام نمي شود بلكه از سوي مسئول كميته انضباطي سيستم علي اصغري ايجاد مي شود او مي گويد " اهالي فوتبال بايد با كميته انضباطي همسو شوند !!" و كسي نمي داند چگونه بايد مرداني چون ياوري و مهاجراني و بسياري ديگر كه همچنان در اين فوتبال مشغول به كار هستند و داراي سوابق بسيار زياد در عرصه فوتبال هستند بايد با كساني همسو شوند كه هنوز نمي دانند كه اينجا فدراسيون فوتبال و كميته انضباطي و نه دادگستري و دادسرا و كلانتري است و نمي توان با فوتباليستها و مربيان چون خلافكاران اجتمائي رفتار كرد در ادامه رئيس كميته انضباطي باز همان تكراري هاي قديمي مي گويد و صحبت از محروميت تماشاچي و تهديد تيمها و جريمه كردن و گرفتن پول از پيكر نحيف تيمها مي كند او از ياد مي برد اگر سيل طرفداران تيمها به علت ضعف در فرهنگ سازي و مشكل در ايجاد نظم  و كمبود امكانات ورزشگاه و عدم ارائه خدمات بهينه در عوض گران كردن بليط ورزشگاهها محروم و يا دلزده از حضور در ورزشگاهها شوند در  منطقه اي كه معروف به مثلث طلائي بازار مواد مخدر در دنيا است ممكن است چه اتفاقي براي جوانان آنها بيافتد تا آنگاه به واقع فوتبال تبديل به مكاني براس ساختن مجرمين مي شود. جناب رئيس كميته انضباطي كه از نظم و قانون و دادگستري صحبت مي كند نمي گويد اگر اين فوتبال با سيستم قانون جنائي و كيفري اداره مي شود پس چرا بايد قوانيني چون منشوري كردن بازيكنان و تفحص در زندگي خصوصي افراد كه در قانون مدني صراحتا بعنوان مصداق جرم با آن بر خورد مي شود بايد در اين ديار ايجاد شود قاصي القضات همچنان نمي گويد كه در كدام ديوان دادرسي و كيفري و جنائي صدور بيانه مصداق جرم است قاضي القضات حتي از ياد برده است اگر قوانين كميته انضباطي مهربانانه و بر پايه بخشش و بر اساس روشهاي مديريت انساني بوده ,پس چرا اين گونه سر مربي سابق تيم ملي و رئيس فدراسيون فوتبال مرتبا در حال تهديد و صدور بيانه اي بر عليه همديگر هستند و...

4/صحنه چهارم : رئيس فدراسون فوتبال مي گويد ما اختيار داريم كه اجازه حضور خبرنگاران را در اردوي تيم ملي ايران ندهيم ....

به اين جملات جناب كفاشيان بنگريد او خبرنگاران يعني وجدان بيدار جامعه و اطلاع رسانان ملت را از حضور در اردوي تيم ملي كشور محروم مي كند؟ اين رفتار كفاشيان شما را به ياد آن اردوي تيم ملي نمي اندازد كه مربي تيم ملي خبرنگار را كتك مي زد و يا آن روزگار كه تيم ملي پشت ديوارهاي پادگانها تمرين مي كرد ؟ براستي چه كسي به اين آقا اجازه داده است كه خبر رساني از تيم ملي به ملت ايران محروم شوند.

مي بينيد! فوتبال با تكرار اشتباهات همان فوتبال فارسي ما است.