از يحيي تا دونادوني؛ هزار سوال بي جواب / زيباترين نمايش اسكناس!

1- پرسپوليسي ها يكشنبه اين هفته با وجود ارايه يك نمايش خوب و قابل قبول در زمين ناهموار ورزشگاه يادگار قم متوقف شدند و نتوانستند به روند پيروزي هاي شان ادامه بدهند. اگرچه اين تساوي باعث شد سير صعودي قرمزها در جدول رده بندي مختل شود، اما بي گمان كيفيت بازي پرسپوليس در اين مسابقه و موقعيت هايي كه آنها به ويژه در نيمه اول خلق كردند، مي تواند خوشبيني هواداران پرشمار اين باشگاه را به جواب دادن اصلاحات در تيم شان تداوم ببخشد. اين مسابقه البته نكات حاشيه اي جالب توجهي هم داشت كه از آن جمله مي توان به بازگشت يحيي گل محمدي به قم اشاره كرد. سرمربي جوان و موفق سرخپوشان در اين مسابقه ناچار شد رودرروي تيمي قرار بگيرد كه مدتي قبل آن را به شكلي مبهم و غيرشفاف ترك كرده بود. همين موضوع در نهايت باعث شد حضور گل محمدي در قم اندكي با جنجال توأم شود. استراتژي بخشي از هواداران صبا براي پذيرايي از يحيي، نشان دادن اسكناس به او در آغاز مسابقه و حتي شب قبل از بازي بود كه در برخي از محافل ورزشي كشورمان با انتقادهاي زيادي همراه شد. در سه روز گذشته بسياري از مسوولان و كارشناسان فوتبال ايران فرياد وامصيبتا سر داده اند و گل محمدي با اخلاق را سزاوار چنين برخوردهايي ندانسته اند. اين وسط حتي برخي از دست اندركاران صبا هم سعي كرده اند از پذيرفتن مسووليت اين رفتار طفره بروند؛ انگار در قم جنايتي رخ داده كه بايد بي سروصدا از حافظه فوتبال ما پاك شود!

2-  سوال كليدي در شرايط فعلي اين است؛ چرا بايد اسكناس نشان دادن قمي ها به گل محمدي را يك رفتار ناشايست بدانيم و آن را تقبيح كنيم؟ حقيقت آن است كه هوادار فوتبال در همه جاي دنيا حق اعتراض دارد و سكونشينان ايراني هم شامل اين قاعده مي شوند. در قم عده اي به درستي بر اين باورند كه سرمربي سابق صبا براي ترك اين تيم دلايل قانع كننده اي ارايه نكرده و به قواعد عرفي و اخلاقي فوتبال حرفه اي پايبند نمانده است. حالا اگر اين جماعت بخواهند از حق طبيعي شان براي اعتراض بهره ببرند، چه بايد بكنند؟ دايما به هواداران ايراني خرده مي گيريم كه چرا خشونت به خرج مي دهند، فحاشي مي كنند و حرمت ها را از ميان مي برند. مدام از آنها خواسته مي شود كه ابتكار به خرج بدهند و براي نشان دادن ناخشنودي شان رو به شيوه هاي مدني و مسالمت آميز بياورند. خب حالا مگر در قم اتفاقي غير از اين رخ داده است؟ يك عده هوادار براي نشان دادن عقيده خودشان مبني بر مادي گرايانه بودند اقدام يحيي، تعدادي اسكناس را به عنوان سمبل تجارت و بيزينس به معرض تماشاي او و عموم گذاشته اند. كجاي اين كار هجو است يا ابتذال و هتك حرمت محسوب مي شود؟ چرا همه ابزارهاي انتقال پيام را از تماشاگرمان مي گيريم، او را تحت هر شرايطي در جايگاه متهم مي نشانيم و به شكل مستمر از حدود اختياراتش مي كاهيم؟ اين همه زودرنجي ستاره هاي نازپرورده فوتبال ايران از كجا مي آيد؟ چه كسي اين گارانتي را براي آنها قائل شده كه يكي از بي سابقه ترين دستمزدهاي دنياي فوتبال را بگيرند، هر كاري دلشان خواست بكنند و هيچكس هم حق يابو خطاب كردن اسب نازنين شان را نداشته باشد؟ خوزه مورينيو با آن همه عظمتش آنقدر در خود برنابئو هو مي شود كه در نهايت تصميم مي گيرد در يكي از مسابقات تيمش نيم ساعت قبل از بازي بالا بيايد و به تنهايي فحش بخورد تا فشارها متوجه تيمش نشود. ما اما اينجا به تماشاگرمان حق نمي دهيم به متمدنانه ترين شكل ممكن باورش را به سرمربي بي وفا و سابق تيمش انتقال بدهد. مگر همين اسپانيايي ها سال 2000 عليه فيگو اسكناس مخصوص چاپ نكردند؟ آنها هم بي حيا و عقب افتاده بودند؟

3- «هيچ تماسي از سوي سران ميلان با من گرفته نشده است، اما اگر مرا بخواهند قطعا مي روم. من تا سال 2015 با پارما قرارداد دارم و مي خواهم با اين تيم رشد كنم اما نمي توانم آرزوهايم را پنهان كنم.» اين بخشي از مصاحبه روز گذشته روبرتو دونادوني است كه در آن سرمربي سابق تيم ملي ايتاليا خيلي صادقانه از احتمال حضورش در ميلان سخن مي گويد. اين صداقت دقيقا همان چيزي است كه ما در فوتبا ل مان كم داريم. يكي مثل يحيي گل محمدي هم مي توانست خيلي راحت و شفاف از روياهاي سرخ رنگش حرف بزند و با مردم قم روراست باشد، اما ترجيح داد داستان را ناگفته باقي بگذارد و بدون تكذيب قاطعانه شايعات مربوط به قلب دردش، مسير پايتخت را در پيش بگيرد. در اين شرايط خشم هواداران صبا كاملا طبيعي است و بايد از اغلب آنها ممنون بود كه به جاي استفاده از الفاظ ركيك، نارضايتي خودشان را با نمايش اسكناس هاي بي ارزش ايران نشان داده اند. همه ما بايد از فوتبال روز دنيا الگو بگيريم؛ فوتبالي حرفه اي كه در درجه اول تصريح مي كند كارمندان يك باشگاه بايد با هواداران و سهامداران مادي و معنوي مجموعه صادق باشند.

4- استفاده از نمادها، مستلزم به كارگيري ظرافت و دقت است. اگر هواداران تيمي رو به داور بازي اسكناس نشان بدهند، مرتكب تخلف شده اند چرا كه به قاضي ميدان وصله ارتشاء و زد و بند چسبانده اند. نمايش همين اسكناس ها اما به يك مربي حرفه اي كه كاملا روشن است در روياي يك جايگاه بهتر، قراردادش را نصفه كاره رها كرده، قانونا و منطقا نمي تواند محل اشكال باشد. پس شايد بهتر باشد سختگيري هاي بي جا را كنار بگذاريم.