از کرانچار تا استیلی در 20 پرده

اپیزود اول، لیگ هشتم، ژانر خانوادگی ­­­-­عاشقانه : کرانچار مربی­ای که با پرسپولیس بد هم کار نکرده بود در یک تصمیم کاشانی­ ای ، از سمت خود اخراج و علی دایی جانشین او شد. هنوز و تا لحظه نگارش این یادداشت هیچ عقل سلیمی دلیل آن برکناری را نفهمیده.

اپیزود دوم، سکوهای استادیوم آزادی، ژانر خانوادگی -عاشقانه : لیدرها و هواداران یک صدا شعار می­دهند : علی دایی

اپیزود سوم، اواخر لیگ هشتم، ژانر شکایت : پرسپولیس خوب نتیجه نگرفته است و علی دایی دلیل این امر را در خوب بسته نشدن تیم می­داند، کاسه کوزه­ها یکی پس از دیگری سر کرانچار شکسته می­شود.

اپیزود سوم، فینال جام حذفی سال 88-89، ژانر عاشقانه-سوپرمن : علی دایی با پرسپولیس فاتح جام حذفی می­شود تا کاشانی را مجاب کند که باید در پرسپولیس بماند.

اپیزود چهارم، سکوهای استادیوم آزادی، ژانر خانوادگی -عاشقانه : لیدرها و طرفداران یک صدا شعار می­دهند : علی دایی

اپیزود پنجم، فصل نقل و انتقالات لیگ نهم، ژانر رفاقت : علی دایی همه دوستانش را در تیم پرسپولیس جمع می­کند، همه آن بازیکنانی که در باشگاه­های قبلی و تیم ملی با سازوکار دایی همسو بودند، انصافا همین اندک دوستان دایی بودند که کورسویی از امید بر دل میلیون­ها هوادار پرسپولیس در آن فصل تاباندند.

اپیزود ششم، لیگ نهم، داربی، ژانر ترسناک : پرسپولیس در رفت و برگشت اسیر پرنده اقبال مظلومی می­شود تا برای اولین بار داربی رفت و برگشت را استقلال در یک فصل برنده باشد.

اپیزود هفتم، لیگ نهم، ژانر نارفیقی : دایی دیگر کاشانی را دوست ندارد، کاشانی هم دیگر دایی را دوست ندارد.

اپیزود هشتم، لیگ نهم، ژانر رفاقت : کاشانی شیث رضایی خیلی هم­دیگر دوست دارند، آن­ها متحد می­شوند.

اپیزود نهم،  لیگ نهم، ژانر خیانت : کاشانی شیث را دوست دارد، شیث هم کاشانی را دوست دارد، داربی رفت، دقیقه نود و یک، مجیدی از شیث عبور می­کند، پرسپولیس می­بازد، دایی شیث را اصلا دوست ندارد، شیث اخراج می­شود.

اپیزود دهم، لیگ نهم، ژانر رفاقت : کاشانی لیدرهای باشگاه را دوست دارد، لیدرها هم خوب حرف گوش می­ دهند، زندگی می گذرد.

اپیزود یازدهم، سکوهای استادیوم آزادی، ژانر خیانت -رفاقت : لیدرها شعار می­دهند : دایی حیا کن پرسپولیس و رها کن. هواداران به شدت با لیدرها برخورد می­کنند و شعار می­دهند : علی دایی

اپیزود دوازهم، لیگ نهم، ژانر اکشن: دایی لیدرها را دوست ندارد، لیدرها کاشانی را دوست دارند، صدا، دوربین، حرکت؛ پای چشم دایی کبود می­شود.

اپیزود دوازدهم، لیگ نهم، ژانر آموزنده : کاشانی لیدرها را دوست دارد، لیدرها همان جایی جلسه می­گذراند که کاشانی جلسه می­گذارد ، لیدرها خوشحالند

اپیزود سیزدهم، اواخر لیگ نهم، ژانر تنهایی : دایی با تیمی که خودش بسته رفت و برگشت را در داربی شکست خورده، تعداد باخت­هایش هم دو رقمی شده، کاشانی دیگر او را دوست ندارد، لیدرها هم او را دوست ندارند.

اپیزود چهاردهم، فینال جام حذفی سال 89-90 ژانر بازگشت سوپرمن : دایی باز هم قهرمان جام حذفی می­شود هوادارن باز هم شعار می­دهند : علی دایی ... لیدرها سکوت می­کنند.

اپیزود پانزدهم، فصل نقل و انتقالات لیگ یازدهم، ژانر رفاقت : کاشانی بالاخره دایی را کنار می­گذارد و دوست گرمابه و گلستانش را سرمربی پرسپولیس می­کند، دایی هم به راه­آهنی می­رود که هزار نفر طرفدار هم ندارد اما برای استقبال از دایی چندهزار نفری می­آیند.

اپیزود شانزدهم، ابتدای فصل یازدهم، ژانر ترسناک : دقیقه هفتاد بازی ملوان پرسپولیس در بازی اول لیگ پرسپولیس گل می­خورد.

اپیزود هفدهم، سکوهای استادیوم آزادی، ژانر رفاقت : تماشاگران شعار می­دهند: علی دایی. لیدرها مخالفت می­کنند و پرسپولیس را تشویق می­کنند.

اپیزود هجدم، اوایل لیگ یازدهم، ژانر مستند : پرسپولیس با استیلی یک امتیاز از سه بازی با تیم­های نه چندان قدرتمند تنها یک امتیاز کسب می­کند.

اپیزود نوزدهم، سکوهای استادیوم آزادی، ژانر آموزنده : هواداران : کاشانی حیا کن پرسپولیس رو رها کن...

اپیزود بیستم، سکوهای استادیوم آزادی، ژانر عبرت آمیز: داربی در دقیقه هشتاد دو بر صفر به سود استقلال و هواداران پرسپولیس در حالی که استادیوم را ترک می کنند هنوز شعار علی دایی سر می دهند.