استانکو کجایی که یادت بخیر ...

اوضاع پرسپوليس خراب تر از آني است كه بتوان تصورش را كرد . جايگاهي كه امروز پرسپوليس بامديريت موقت حبيب كاشاني و مربيگري حميداستيلي در فوتبال ايران دارد ، جايگاهي است كه كمتر كسي تصور آن را داشته است! تاريخ باشگاه پرسپوليس به ياد ندارد كه در شروع يك فصل تيم اين قدر ضعيف و بي انگيزه و بي برنامه در مسابقات حاضر شده باشد . فصل قبل پرسپوليس با دايي دچار چالش شد چند هفته پشت سر هم نتايج فوق العاده ضعيف گرفت و در نهايت در ليگ چهارم شد اما اقتدارش را حفظ كرد و با قهرماني در جام حذفي حداقل اندكي از زجرها و مشقت هايي را كه به هوادارانش وارد كرد جبران نمود اما گويا آغاز ليگ يازدهم پاياني است بر داستان پرهوادار ترين تيم فوتبال ايران !

احوال پرسپوليس خراب تر از آن است كه با تعويض حميد استيلي و جايگزين كردن شخصي ديگر درست و درمان شود . پرسپوليس نيازمند يك خانه تكاني اساسي است . يك تغيير بنيادي براي توليد دوباره ؛ پرسپوليس نيازمند خوني تازه است ، هم در مديريت هم در كادر فني . نگرش باشگاه سرخ به فوتبال بايد تغييركند ، تغييري اساسي كه اگر صورت نگيرد به طور حتم پرسپوليس را بايد در رده هاي بسيار پايين تراز آنچه امروز قرار دارد مشاهده كنيم .

مهر ماه سال 1374 وقتي امير عابديني مدير عامل وقت پرسپوليس « استانكو » ، پيرمرد كاربلد كُروات را بعد از هدايت تيم ملي به پرسپوليس آورد ، اوضاع و احوال سرخ ها چيزي شبيه امروز بود . دو سه سالي مي شد كه پرسپوليس ، خوب نتيجه نمي گرفت و هر تغيير و تحولي هم بي نتيجه مي ماند حتي آوردن مربيان خارجي چون متکویچ و يورگن گده هم نتوانسته بود تيم را از بحران خارج كند . اما وقتي استانكو روز هفتم مهر ماه سال 74 پرسپوليس را تحويل گرفت كاري كرد كه وقتي روز 14 ارديبهشت 76 از پرسپوليس رفت (علاوه بر دو قهرماني ليگ آزادگان )، تيمي را تحويل جانشينان خود داد كه قريب به شش سال هيچ رقيبي براي آن در فوتبال ايران تصور نمي شد .

هرچند آنها كه بعد از استانكو آمدند پيروزي های آن سال ها را به نام خود ثبت كردند اما همه مي دانند اگر نبود برنامه ريزي ها و آينده نگري پيرمرد كروات تبار پرسپوليس نبود هرگز موفق نمي شد. 14 پيروزي پي در پي پرسپوليس در سال 78 درحالي به نام پروين تمام شد كه شاگردان تربيت شده مدرسه استانكو آن را رقم زدند. استانكو طي 19 ماه حضور در پرسپوليس ،شاگرداني تربيت كرد و تيمي ساخت كه به واقع فوتبال بازي مي كردند . شاگردانی چون مهدي مهدوي كيا ، ادموند بزيك ، مهدي هاشمي نسب ، بهنام سراج، حتي بزرگاني چون فرشاد پيوس ، مرتضي كرماني مقدم ، مجتبي محرمي و احمدرضا عابدزاده هم پاي كلاس درس پيرمرد كُروات چنان تجربه اندوزي كردند كه اگر امروز از آنها سوال شود بي شك عنوان مي كنند كه آن سال ها بهترين سال هاي عمر فوتبالشان بوده است .

استانكو طي 19 ماه پرسپوليس ي ساخت كه فوتبالي زيبا و تماشاگرپسند ارائه مي كرد ، حتي تا چند سال بعد از خودش . پيرمرد كروات چند سال بعد از پرسپوليس سر از سپاهان در آورد و درآنجا هم همين گونه كار كرد و سپاهاني را تحويل فوتبال ايران داد كه البته امروز ديگران به نام خود زده اند و اگر نبود زير سازي و كار پايه اي استانكو سپاهان هرگز به جايگاه كنوني نمي رسيد .

بگذريم، پرسپوليس امروز محتاج استانكو است ، استانكويی كه بيايد و پايه هاي لرزان سرخ ها رامحكم و تقويت كند . پرسپوليس امروز محتاج زلزله اي است كه هر چه اشتباه طي اين سال ها صورت گرفته را در خود ببلعد و همه چيز را از نو درست و برپا كند . پرسپوليس مديريتي مي خواهد حرفه اي و فوتبال فهم كه علاج كار را بداند نه اينكه همه چيز را به ديد رفاقت و دوست بازي نگاه كند و توقع داشته باشد همه چشم و گوش بسته رفيق بازي هاي او را قبول كنند .

پرسپوليس يك سرمربي، يك كاربلد و يك سازنده در حد و اندازه هاي نام خود مي خواهد ، شاید بشود گفت صبر و باز هم صبر کنید و در کوتاه مدت هم به کمک پرسپولیس میاید اما در دراز مدت خیر .. حميداستيلي ، علي دايي ، حميد درخشان ، محمد مايلي كهن و ... براي پرسپوليس زياد زحمت كشيده اند ، سرشان را براي هوادار تيم جلوي توپ گذاشته اند و چه لحظات شيريني را که براي پرسپوليس كه رقم نزده اند اما امروز جايي براي تعارف باقي نمانده و اینها نمی توانند علاج درد پرسپولیس باشند چرا كه از پرسپوليس چيزي باقي نمانده است .

استانكو اهل حاشيه نبود ، معلم بود ، معلم فوتبال ، معلمي كه شاگردان بزرگي چون داود سوكر ، ميهائيلوويچ و ميلاتوويچ را به فوتبال كرواسي تقديم كرد كه ثمره آن عنوان سومي جام جهاني 98 فرانسه بود ، استانكو پرسپوليس را هم بدون حاشيه ساخت و تحويل پرحاشيه ها داد تا بعد از 14 سال بلايي برسرش آوردند كه امروز در حسرت بازي زيبا و يك پيروزي مقتدرانه بسوزد .

پرسپوليس امروز محتاج يك استانكو است ، محتاج يك معلم فوتبال با تفكر از جنس استانكو كسي كه پرسپوليس را دوباره از نو بسازد . كاشاني يكبار طي اين سال ها اين را ثابت كرده اما امروز از مسيري كه درست در پيش گرفته بود بنا به هردليلي منحرف شده است . او مي تواند دوباره مدير منجي پرسپوليس لقب بگيرد ، به شرط آنكه همان تفكر فوتبالي ابتداي حضور در پرسپوليس را در خود تقويت كند .

نویسنده : سعید علیپور