امان از این جماعت بت ساز

در هياهوي اتفاق تكان دهنده ساختمان پلاسكو، برخي از رسانه هاي ورزشي خبر عجيبي منتشر كردند كه با يك خروار اشك و آه و افسوس در معرض ديد مخاطبان قرار گرفت. اين خبر حاكي از آن بود كه يك روز بعد از اين حادثه، كارلوس كي روش راهي مركز انتقال خون شده و براي كمك به مصدومان ساختمان پلاسكو خون اهدا كرده است. اين اتفاق در پي آن رخ مي داد كه ده ها تن از شهروندان تهراني به صورت خودجوش چنين كاري انجام داده بودند، تا آنجا كه سازمان مورد نظر اعلام كرد نيازي به خون نيست و مردم فعلا از مراجعه به مراكز مربوطه پرهيز كنند. در همين گير و دار بود كه خبر انتقال خون كي روش هم منتشر شد تا شايد نشان بدهد مربي پرتغالي خودش را عضوي از پيكر جامعه ايراني مي داند و در دردهاي ما شريك مي شود. حاشيه جالب اين خبر اما آن بود كه مطابق مقررات قطعي اين حوزه در ايران، اتباع خارجي به هيچ عنوان حق اهداي خون ندارند و طبعا كي روش هم اگر به سازمان مربوطه مراجعه مي كرد، مسوولان ضمن عذرخواهي از او، دست به بدنش نمي زدند!

سال هاست كه در مورد برخي رفتارهاي كي روش در ايران بزرگنمايي مي شود تا او را يك ابرقهرمان جلوه بدهند. يك روز مساله قرار گرفتن پرچم ايران روي دوش اين مربي را تا مرز مهمترين فداكاري تاريخ بشريت بالا مي برند و روز ديگر با اعداد و ارقام غلوآميز مدعي مي شوند كارلوس به كارمندان و كارگران فدراسيون و كمپ تيم هاي ملي عيدي هاي آنچناني پرداخته است. امروز هم كه شاهكار تكميل شد و آقايان به دروغ مساله خون دادن كي روش را در بوق كردند؛ آن هم اهداي خوني كه همراه با گريه و تاثر شديد بوده است! از همه بدتر اينكه گفته مي شود سرنح اين شايعه را يكي از اطرافيان تيم ملي به رسانه ها داده تا براي مربي پرتغالي وجاهت و محبوبيت مضاعف بخرد. ظاهرا بعد از بيانيه هاي غيرمنطقي و مكدركننده اخير، اين دوست گرامي سعي داشته وجهه كي روش را ترميم كند، اما از قوانين انتقال خون اطلاع نداشته است!

واقعا اين كارها براي چيست و اين بت سازي ها چرا انجام مي شود؟ آيا كي روش به ايران آمده كه عيدي بدهد و خون اهدا كند يا اينكه او اينجاست تا به رشد فوتبال ما كمك كند؟ قطعا گزينه دوم صحيح است. او يك مربي مطرح بين المللي است كه دستمزد بالايي مي گيرد و فعلا هم براي فوتبال ما عملكرد مثبتي داشته. با اين وجود فرايند قديس سازي از اين مربي باعث شده هيچ كس ياراي نقد او را نداشته باشد و خود كارلوس هم به تدريج باور كند بالاتر از همه قوانين و مقرارات داخلي و بين المللي قرار گرفته است. كاش دوستان هيجان زده قبول كنند كه كارنامه كي روش به خوبي از او دفاع مي كند و براي بزرگتر جلوه دادن اين مربي نيازي به حماسه سرايي هاي قلابي در مورد او نيست. همين كارها را مي كنيم كه بعدا نمي توانيم حتي به برگزاري يك اردوي بي فايده خارج از برنامه از سوي استاد هم اعتراض كنيم.