انتقام از دايي به سبک شيث

گمانه هايي از پرونده اخراج رضايي و سرنوشت احتمالي او

انتقام از دايي به سبک شيث

1 - شيث رضايي بدون کوچکترين مقاومتي به رأي علي دايي گردن مي گذارد و ساکش را روي کولش انداخته و روانه تمرين اميدهاي پرسپوليس مي شود تا ثابت کند هيچکس نمي تواند او را از رنگ قرمز جدا کند.
کاپيتان قرمزها در تمرين پرسپوليسي هاي کوچک چنان شور و هيجاني مقابل دوربينها از خود نشان مي دهد که گويي مشغول بازي در داربي است. مصاحبه هاي او هم پس از اين تمرين سراسر ابراز ارادت به پرسپوليس است و از عشقي مي گويد که نام آن را بر بدنش حک کرده و حاضر نيست در هيچ شرايطي از آن چشم بپوشد. او مدعي است فقط جايي تمرين مي کند که رنگ پيراهنش قرمز باشد و اظهار اميدواري مي کند که دايي او را از اين آخرين دلخوشي اش محروم نکند.
2 - آيا حقيقتاً شيث چنين پسر سر به راهي بوده و دايي از آن غافل است؟ او اعلام کرده تا روزي که دايي او را نخواهد، بيرون گود مي نشيند و حاضر نيست پيراهن هيچ تيم ديگري غير از پرسپوليس را بر تن کند. اما اين ادعا از سوي کسي مطرح مي شود که با دو بار اخراج در ميانه فصل رکورددار اخراج از پرسپوليس است و اتفاقاً دفعه قبل او بدون اکراه پيراهن صبا باتري را بر تن کرد و اتفاقاً مقابل پرسپوليس هم به ميدان رفت. پس چگونه است که حالا و پس از دومين اخراج دچار غليان رنگ قرمز در خونش شده و ديگر حاضر نيست از آن جدا شود؟ آيا اين تصميم در دل خود نوعي مقابله به مثل با علي دايي را دارد؟ مي پرسيد چگونه؟ دايي بر اين باور بود که با اخراج شيث امکان مبادله او با يک ستاره از ساير تيمها فراهم خواهد شد و چه بسا که بتواند زنيدپور يا اشجاري محبوبش را از استيل آذين جذب کرده و در پاشنه آشيل تيمش قرار دهد. اما انجام اين معامله يک شرط دارد و آن رضايت شيث رضايي است. اگر او به خواست باشگاه تن ندهد، نقشه هاي دايي را براي جذب ستاره هاي محبوبش نقش برآب کرده است. او با علم به نياز دايي به انجام اين مبادله رسماً اعلام مي کند که جايي نخواهد رفت و حتي حاضر است ضرر و زيان بيرون نشستن را هم به جان برخرد. در واقع اين آخرين متد انتقام او از علي دايي است.
3 - شيث رضايي مشتري کم ندارد. حميد درخشان مستقيماً با کاشاني تماس گرفته و از او خواسته رضايي را به تبريز بفرستد. اما او تنها پرسپوليس قديمي نيست که شماره سيزده را مي خواهد. افشين پيرواني که بر خلاف درخشان با خود دايي رابطه حسنه اي دارد، غلامي را به سرمربي پرسپوليس تعارف کرده تا دايي در عوض ستاره ياغي تيمش، اين مهاجم گلزن را قبول کند. گفته مي شود، شاهين بوشهر و حميد استيلي هم در فهرست مشتريهاي او قرار دارند، اما اينکه شيث به اين جدايي تن دهد هنوز معلوم نيست. اين ماجرا مي تواند يک سرنوشت جنجالي هم داشته باشد. شيث به نزديکانش از ابراز تمايل استقلالي ها براي به خدمت گرفتن او گفته اند. فتح ا... زاده که سرش براي چنين بمبهايي درد مي کند هنوز پيشنهادي رسمي را مطرح نکرده است و به نظر مي رسد، در حال ارزيابي مزه دهان خود شيث هستند.
متوجه باشيد که يکسال و نيم از قرارداد او با پرسپوليس باقي مانده و ماندن در وضعيت بلاتکليفي، شيث را از فرم ايده آل خارج مي کند. جنگ با دايي تا زماني ادامه خواهد يافت و بالاخره او بايد براي نابود نشدن فوتبالش مقصدي را انتخاب کند؛ زيرا از شواهد و قرائن اين گونه بر مي آيد که دايي فعلاً در پرسپوليس ماندگار است و با ماندن او شيث جايي در تيم محبوب پايتخت ندارد. در چنين شرايطي چه جايي بهتر از استقلال. تيمي که مي تواند به همان اندازه که در پرسپوليس نامش سر زبانها بود، در بورس نگه دارد. بايد ديد پيشنهاد وسوسه انگيز آبيها آقاي عشق قرمز را هوايي خواهد کرد و يا او همچنان از سر لج با دايي با کوچولوهاي پرسپوليس تمرين مي کند.
نويسنده: رضا خوشنويس