اين آغاز پايان است

خبر خيلي هم غير مترقبه نبود. سهيمه فوتبال ايران كاهش يافت و از چهار سهميه قطعي به سه سهيمه و يك سهميه مشروط تبديل شده است. مدتها است كه مي دانستيم اگر قدمت و تاريخ و استعداد و گذشته هاي دور پر افتخار فوتبال ايران را نا ديده انگارند و به اين بساط امروز فوتبالمان بنگرند به طور حتم براي فوتبال ايران خواب و انديشه اي تازه خواهند ديد زيرا در جهان امروز ضعيف بايد تاوان ناكارائي خود را بپردازد زيرا ساختهاي پايين تر از حد ضعيف فوتبال ايران اين فرصت را به فوتبال آسيا داد كه علي رغم اين كه نامي فوتبال ما در آسيا دارد و تيم چهارم آسيا در رنكينگ جهاني است اما اين گونه رو به نزول رود.

 آيا بايد از اين بابت تعجب كنيم كه چرا فوتبال ما سقوط مي كند؟ در آمارهاي كنفدراسيون فوتبال آسيا تيم استقلال پر تماشا چي ترين تيم آسيا است و از سوي فيفا از عامل تماشاچي بعنوان يكي از فاكتورهاي مهم فوتبال سخن مي راند اما اين فاكتور در فوتبال ما نتوانسته است كه زير ساختهاي فوتبال ما بهينه شود. براستي جاي بسي تعجب است كه عاملي چون فوتبال و ورزش كه مي تواند تا اين حد پويائي را بياورد در كشور ما مورد بي مهري است.

 امروز در اخبار مي خوانيم كه سرمربي تيم پرسپوليس براحتي به تماشاگران تيمش مي گويد چون او بايد در اين تيم باقي بماند پس چه بهتر است كه تماشاچي به ورزشگاه نيايد براستي اين سخن استيلي نشانه درستي از مشكل اصلي نيست ؟ استيلي از گذشته فوتبال پرسپوليس هيچ نمي داند او خبر ندارد كه اين پرسپوليس بي نوا تنها به مدد تماشاچي سالهاي دراز در فوتبال ما باقي ماند اگر شاهين طرفداران قوي نداشت و بزرگاني چون دهداري و اكرامي و برومند پايه هاي مردمي براي آن تيم نساخته بودند شايد شاهين كه نزديك به 4 دهه پيش منحل اعلام شد هيچگاه تبديل به پرسپوليس ديروز و پيروزي امروز نمي گشت.

  پرسپوليس باقي ماند چون به شخص وابسته نبود و مردم قهرمانان بودند پرسپوليس و فوتبال به خاطر علاقه مردم صاحب امكانات و حضوري پر دوام شد همان طوري كه اين اتفاق براي باشگاه دوچرخه سواران و تاج و استقلال امروز افتاد.
نمي دانيم اين چه تفكري است كه مي خواهد امروز فوتبال ما را از تماشاچي خالي كند تا روند بي توجهي به فوتبال افزون شود.

اين روزها مي بينيم كه علي پروين بعنوان عضو هييت مديره افتخارش اين است كه مي گويد براي چند بازيكن خارجي او شخصا مكاتبه كرده و با استيلي مشورت و نامه اش را نگاشته است نمي دانستيم كه زبان انگليسي پروين تا اين اندازه رشد كرده كه براي بازيكن خارجي نامه مي نويسد اما اگر انتخاب پروين براي بازيكن خارجي چون همان پانامائي هائي باشد كه در پرسپوليس به همت ايشان آمدند و آن گونه پول گرفتند براستي بايد به علي پروين هشدار داد كه دوباره تاريخ را تكرار نكند.
 پروين كه سخن از ملاقات چند دقيقه اي با رئيس جمهور مي كرد تا روند خصوصي سازي پرسپوليس را گسترش دهد امروز مي گويد با رويانيان مدير انتصابي فوتبال دولتي در همكاري است تا براي فصل آينده براي اين تيم برنامه ريزي كنند ! براستي سلطان سرخها نمي داند همين همكاريها و حضور فوتبال دولتي باعث شده كه ايران يك سهميه خود را از دست دهد ؟

 اين روزها شاهديم كه فوتبال ايران به سختي در پي اين تز است كه براي حل مسئله براحتي بخواهد صورت مسئله را پاك كند. در فوتبال شاهد هستيم كه هر روز براي باشگاههاي ما ماجرا پيش مي آيد تغييرات در سپاهان باعث شد كه با اين كه قهرمان اين دوره رقابتهاي ليگ قهرمانان باشگاههاي آسيا را در دو ديدار رفت و برگشت شكست دهد اما بعلت سو مديريت از ادامه رقابتها باز ماند. در تيم ذوب آهن غوغائي وجود دارد منصور ابراهيم زاده پس از شكست اين هفته خود در ليگ مي گويد براي انتقال بازيكنان ملي پوشش باشگاه قصور كرده و خبر انحلال تيمهاي باشگاه ذوب آهن را مدتها كه مي شنويم. از داماش گيلان هم خبر مي رسد كه حكايت اختلاس در نظام بانكي دامان اين تيم كه متعلق به يك شركت سرمايه گذاري است را گرفته است. در استقلال امسال شايد حضور فتح الله زاده و چكهائي كه او داد تا مدير عامل شود بتواند روند صعود اين تيم را بالاتر هم ببرد اما همه مي دانيم شايد سال ديگر استقلال همان ماجرائي را داشته باشد كه امسال سرخها دارند. حكايت اولين باشگاه خصوصي كشور از طريق بورس هم مشخص است. از راه آهن مي گوئيم كه هنوز هيچ چيز نشده حكايت بدهي هايش بالا مي رود. ديگر باشگاههاي سرمايه گذار هم حكايت بهتري ندارد در فوتبال ما وقتي داور را در تالش آن گونه كتك مي زنند وقتي براي جلو گيري از اعتراض تماشا چي حاضرند بازي فوتبال را در روز سه شنبه در ساعت 15:15 برگزار كنند تا سلطان و سردار نغمه اعتراض را نشنوند وقتي سرمربي نه حيائي دارد و نه آبروئي براي خودش قائل است كه بداند كاررائي ندارد اما باز به كار ادامه مي دهد و هزاران اتفاق ديگر آيا باز هم بايد از داشتن سه سهميه قطعي و يك سهميه مشروط مغموم باشيم ؟ فوتبال ما سهميه هاي خود را از دست مي دهد زيرا سرمايه هاي خود را از دست داده است فوتبالي كه مديريت ندارد و تعهد و تخصص هم به باد فراموشي سپرده و اجباري ها و تحميلي ها جانشين امثال اكرامي ها و برومند ها و علي دانائي فردها و دهداري ها .. شده اند بايد هم سقوط كند فوتبالي كه تماشاچي خود را به دور مي ريزد بايد هم كمتر تماشا شود. افسوس