اين تيم كجا مي رود؟

اين مقاله را در حالي مي نويسم كه کمتر از 35 ساعت به بازي مس سرچشمه با پرسپوليس تهران باقي مانده است.

 بازي كه مي تواند از بسياري از جهات قابل بررسي باشد. اگر پرسپوليس بتواند مس سرچشمه را در كرمان ببرد تا حدي به آرامش مي رسد. پيروزي كه مي تواند بسيار مشكل مي تواند باشد زيرا تيمهاي مس در شهر كرمان بسيار با انگيزه بازي مي كنند و همگي مي دانيم آمارهاي پرسپوليس در شهر كرمان آنچنان آمارهاي خوبي نيست.

 از سوي ديگر مس سر چشمه هم سه باخت تجربه كرده است و براي پيروزي و فرار از بحران نه تنها از تمامي ظرفيتهاي خود استفاده مي كند بلكه تماشاچيان خون گرم كرماني هم ياور آنها خواهند بود. مس سر چشمه حالا داراي روحيه بهتري از بعد اعتماد به نفس است و مي داند حالا چندان با تيمهاي ديگر ليگ متفاوت نيست.

 حال به شرط دوم قضيه مي نگريم اگر پرسپوليس ببازد تيم آخر رده بندي ليگ خواهد شد و به بحران عظيمتري فرو مي رود. تساوي هم دردي از هيچ كدام از دو تيم دوا نمي كند و هر دو تيم بايد اين بازي را ببرد. متاسفانه بعلت دوري از شهر كرمان و عدم پوشش كافي اخبار مس سرچشمه اطلاع دقيقي از شرايط مس سرچشمه نداريم اما مي توانيم در مورد تيم پرسپوليس اظهار نظر روشن تري كنيم.

  پرسپوليس براي بازي با مس سرچشمه چه اقداماتي كرده است ؟ تمرينات پرسپوليس در فضاي پر تنش ادامه داشت. شكستهاي متوالي و اعتراض تماشاچيان روحيه خوبي براي بازيكنان نگذاشته است. مديريت تيم فني دچار معضل است و شاهديم محمد مايلي كهن بعنوان مدير فني با مربي بدن ساز تازه اي به سر تمرين مي رود ولي اجازه تمرين به اين مربي بدن ساز نمي دهند زيرا مربي قديمي در سر تمرين است. مربي قديمي همان كسي است كه در فصل نقل و انتقال و آماده سازي تيم در كنار تيم نبوده و يا حداقل حضور كم رنگي داشته است كه علت آن بسيار روشن است زيرا مديريت تيم قراردادي با او امضا نكرده بود يعني تيم در دوران بدن سازي تشكيل شده بدون آن كه قرارداد با كادرفني كه نخستين ارگان تشكيل دهنده تيم است منعقد كنند و اين اولين تنش اين هفته بود.

 از سوي ديگر شاهديم كه صداي اعتراض بازيكنان كه از شرايط بد روحي رنج مي برند در آمده است. مازيار زارع كه در چند بازي اخير حضور نصفه و نيمه اي داشته اي است هنوز هيچ چيزي نشده راهي كميته انضباطي باشگاه شده است. مازيار زارع كه يكي از بي حاشيه ترين بازيكنان فوتبال ايران بوده است چرا بايد به اين نقطه برسد ؟ ابراهيم شكوري هم معترض دوم است او كه بازيكن نه چندان مطرحي است بعلت اين كه در تركيب بازي سوم در ميدان نبوده لب به اعتراض مي گشايد و حتي حاضر نيست يك بازي روي نيمكت تيم روزگاري بزرگ هم بشيند. شايد بايد او را سرزنش كرد اما به گونه اي هم بايد به او حق بدهيم وقتي در بازي با شهرداري تبريز فشنگچي كه سابقه بازي در اين پست در تيم پرسپوليس ندارد به يك باره دفاع چپ شده و پايه گذار دو گل شهرداري مي شود بايد هم او معترض باشد و از سوي ديگر جواد كاظميان است كه براحتي به مردم عاشق پرسپوليس و آنهائي كه بسياريشان با دهان روزه به ورزشگاه آمده و حتي فرصت كافي براي باز كردن روزه خود نداشتند لقب مردم اهل كوفه مي دهد ؟ كاظميان به چه علت چنين توهيني به مردم عاشق پرسپوليس مي كند؟ آن زمان كه او به امارات رفت كسي به او القاب اين چنيني داد ؟

در خبرها مي خوانيم قرار است پرسپوليس ي كه در سه بازي خود از ضعف مدافعين مركزي رنج ديده و بازيكنان خوب سال گذشته اش نظير نوري و رضائي كاررائي نداشته اند به يك باره دروازه بان عوض كند. مي پرسيم باختهاي پرسپوليس به گردن حقيقي بود و يا اين كه صداي معمارزاده هم بلند شده و مي خواهند اين گونه به او باج دهند ؟

و اين پايان ماجرا نيست روزنامه منتسب به باشگاه بي دليل وارد جنگ هاي زرگري مي شود. كميته اي از بزرگان پرسپوليس در جائي دور جمع شده اند كميته اي كه شامل پروين و بهزادي و ... بوده است بازيكنان ي كه در طي اين بحران هيچگاه سعي در كوبيدن تيم نداشته اند اما روزنامه شروع به توهين به آنان مي كنند. در اين دعوا سعي در جانبداري از هيچ گروهي را نداريم اما در اين مقطع خاص و حساس كنوني زمان درگيري هاي مطبوعاتي است ؟ اين ترس سرپرست موقت از اين جلسات بخاطر چيست ؟ خوب بخاطر داريم او در پايان بازي برگشت فينال جام حذفي خبر از جلسات برخي از آقايان مي داد. مي پرسيم مگر كاشاني خود را سرباز نمي داند ؟ مگر او اعلام نكرده است كه اگر قرار باشد كسي برود بهتر است او برود كه غريبه اي در اين فوتبال است ؟ پس چرا اينقدر از اين جلسات دور از باشگاه مي ترسد ؟ مگر خود او نمي گويد كه پيش كسوتان پرسپوليس با او هستند ؟ بايد بگوئيم حمايت پيش كسوتان پرسپوليس در اين روزها خوب بوده است و مرداني چون پروين و شاهرودي و عابدزاده كه هيچ نقشي در تيم فعلي پرسپوليس ندارند از استيلي حمايت كرده اند پس درد اين روزنامه چيست ؟ حتي علي دائي رسما اعلام كرده نه به اين تيم برمي گردد و حتي خواهش كرده جز تيم پرسپوليس هيچ كس را تشويق نكنند اما با اين همه مي شنويم كه ليدرها مي گويند اگر كسي دائي را تشويق كند با آنها برخورد مي شود !! مي پرسيم منظور ليدرها از برخورد همان برخوردي است كه با دائي در فصل گذشته كرده اند ؟ يعني با مشت به جان بچه ها و جوان و پير مردم در ورزشگاه مي افتند ؟ آيا تشويق دائي هم مي توان " مصداق تشويش اذهان عمومي" دانست ؟

 چرا اين آقايان نمي دانند اصلا بحث دائي نيست كه اگر امروز كاشاني و استيلي هم بروند دائي گزينه خوبي براي اين تيم نيست زيرا او تيم دارد و تمركزش بر روي تيم خودش است. اصولا تشويق دائي نمادين است چرا اين آقايان ليدر نمي فهمند تشويق دائي نمادي است كه مي گويد اين مديريت را نمي خواهند ؟ و از سوي ديگر اين بدعت را چه كساني گذاشته است ؟ مگر طرفداران استقلال در مقاطعي از تاريخ خود بخاطر مخالفت ناصر خان حجازي و قلعه نوعي و پورحيدري و.. تشويق نمي كردند ؟ آيا آنجا كسي طرفدار را كتك مي زد ؟ در نيوكاسل همواره شيرر تشويق مي شود چه او در تيم به هر عنواني باشد و يا نباشد در ليورپول داگليش تشويق مي شود آيا آنجا هم ليدرها در زمان زمامداري بنيتس طرفدار كني داگليش را تهديد مي كردند ؟
اين چه افكار و رفتاري است كه اين آقايان دارند ؟ مگر مي شود 70000 تماشاچي را كتك زد ؟

از اعضاي كميته انضباطي فدراسيون فوتبال و منشور اخلاقي و سازمان ليگ مي پرسيم آيا ليدرها مي توانند تماشاگران تهديد كنند ؟مگر همين رفتارها خشونت آميز در طي سالها در ورزشگاهها باعث فجايع بزرگ نشده است كه يكي از بدترين آنها نابينائي سر باز احمدي بود ؟ مي پرسيم مديريت بجاي اين كه فكرش در پي جلسه پيش كسوت وتهديد تماشاچي باشد آيا بهتر نيست فكري براي دعواي مدير فني و سر مربي كند ؟ آيا مديريت نبايد به فكر كاريزماي نداشته سر مربي باشد ؟مي پرسيم با اين جو امكان موفقتي وجود خواهد داشت ؟

بعيد مي دانيم به انتظار مي نشينيم