اين فوتبال هيولايي(تحليل امير حاج رضايي از شرايط پرسپوليس)

انصاف نيست حميد استيلي در ناكامي اخير پرسپوليس سيبل شود. مديريت درست حلقه گمشده فوتبال ما است كه باعث مي شود مسايلي همچون شروع ضعيف پرسپوليس در ليگ رخ دهد.

ابتدا مي خواهم اين گونه شروع كنم كه فوتبال بر روي كاغذ خيلي آسان است. بايد با يك تيم زندگي كنيد تا بدانيد كه چه مشكلاتي براي آن تيم وجود دارد. فوتبال با همه جذابيت ها و شيريني هايي كه دارد بعضي مواقع بسيار ظالم و بي رحم است. وقتي كه من پنج شنبه شب گذشته نماي نزديك چهره حميد استيلي را ديدم به شدت منقلب شدم. نه اين كه تيمش باخته باشد، چرا كه بايد فشارهاي مضاعفي را تحمل كند.

برخي شعارها عليه استيلي واقعا بي انصافي است و از كلماتي استفاده مي شود كه با عاطفه و روحيه يك مربي بازي مي شود. اين موضوع به يك مساله فرهنگي عميق در فوتبال ما باز مي گردد كه فوتبالي كه اين گونه حركت مي كند، راه درستي نمي رود و در واقع تصويري كه ما از فوتبالمان مي بينيم يك تصوير هيولاوش (هيولايي) است. عادت كرده ايم كه مي گوييم اين ها حاشيه فوتبال ما است، در حالي كه به اعتقاد من اين مسايل متن فوتبال ما است. وقتي كه نوع ادبيات ردوبدل شده در ورزشگاه هايمان به اين شكل است، چطور مي توانيم به آن حاشيه بگوييم. شايد استيلي به دليل نجابت ذاتي كه دارد در اين فوتبال لجام گسيخته كه بزرگان خود را اين گونه خطاب مي كند، نتواند به اوج مربيگري اش برسد. اما به هر حال ماهيت استيلي همين است و او عوض نمي شود.

حرف من دفاع از استيلي نيست، بلكه دفاع از اصولي است كه خودم به آن ها اعتقاد دارم. اگر به لحاظ فني بخواهيم به عملكرد پرسپوليس در اين سه هفته نگاه كنيم ، مي بينيم كه اين تيم ايرادهاي زيادي دارد. من كنار اين تيم نبودم و به طور كامل با مشكلات آن ها آشنا نيستم. اما اتفاقات زيادي در تيمي مثل پرسپوليس كه پرطرفدارترين تيم كشور هم است رخ مي دهد و شما مي بينيد كه حجم درصد زيادي از اخبار مطبوعات به پوشش مسايل اين دو تيم اختصاص دارد. پرسپوليس مطمئنا مشكلات فني زيادي دارد و اين مشكلات را كادر فني اين تيم بهتر از هر كسي مي داند. چه استيلي و چه اعضاي كميته فني پرسپوليس و چه مدير فني اين تيم افراد كاربلدي هستند، اما فوتبال كوچه پس كوچه هاي زيادي دارد و يك اتوبان يك طرفه نيست، طبيعي است كه اتفاقات زيادي در آن رخ دهد.
صحبت هاي من براي توجيه شكست پرسپوليس نيست، چرا كه از نوجواني هيچ علاقه رنگي نداشتم، اما پرسپوليس ايرادهاي فني زيادي دارد. اين تيم هنوز يك Play Maker (بازيساز) ندارد و بار تيم بر دوش علي كريمي است و او هم فشارهاي زيادي را تحمل مي كند. مكملي براي كريمي وجود ندارد و در بازي شب گذشته هم وقتي گل دوم شهرداري به ثمر رسيد، شيرازه پرسپوليس از هم پاشيد. يك بازيكن قبل از اين كه بازيكن باشد، انسان است و عاطفه و احساس دارد. بازيكنان پرسپوليس هم اسير اتفاقات خارج از زمين بازي شدند، البته اين موضوع براي خيلي از بزرگان فوتبال هم پيش آمده و آن ها هم به هواداران واكنش نشان دادند. يادم مي آيد چند سال پيش در ليگ ايتاليا، كاپيتان ها پيش از شروع بازي براي هواداران بيانيه مي خواندند و بازي را نيم ساعت ديرتر شروع مي كردند. من خاوير زانتي را به ياد مي آورم كه به هواداران تيمش مي گفت « اگر مي خواهيد فوتبال خوبي داشته باشيد بايد به ما كمك كنيد».

حالا بازيكنان پرسپوليس پس از شكست از زمين بيرون مي آيند و از مردم عذرخواهي مي كنند و كار ديگري هم نمي توانند انجام دهند . اما وقتي من چشمان عرق كرده و خسته و قرمز استيلي را ديدم خيلي دلگير و منقلب شدم. تغيير مربيان در فوتبال طبيعي است و اصلا يك قانون نانوشته در فوتبال است. ممكن است حتي مديريت پرسپوليس جلسه بگذارد و مربي را تغيير دهد، اما من واقعا اين چيزها را دوست نداشتم. اميدوارم كميته فني پرسپوليس و استيلي اين تيم را از اين وضعيت خارج كنند، هنوز 31 هفته تا پايان مسابقات زمان باقي است و در واقع يك ماراتن پيش روي پرسپوليس است. هنوز زود است قضاوت كنيم كه پرسپوليس چه سرنوشتي در انتهاي فصل پيدا مي كند، اما واقعيت اين است كه پرسپوليس در بازي ديشب خوب نبود و سازماندهي لازم را نداشت.

خط دفاعي پرسپوليس هم سازمان خوبي نداشت و به راحتي فضاهاي زيادي به حريف مي داد. امروزه در فوتبال دنيا فضا دادن به حريف مساوي با خودكشي است و به همين خاطر است كه تيم ها هر روز روي اين قسمت كار مي كنند تا به حريف خود فضا ندهند.

فوتبال يعني صبوري به اضافه خيلي عوامل ديگر. شكست براي خيلي از تيم هاي بزرگ دنيا هم اتفاق مي افتد. اگر در تاريخ نگاه كنيم مي بينيم كه در سال 1950 و در فينال جام جهاني اروگوئه در ورزشگاه 200 هزار نفري ماراكانا برزيل را مي برد و اين براي برزيلي ها بسيار تلخ بود. بدون شك اين پرسپوليس هنوز انتظارات هواداران خود را برآورده نكرده، اما من به عنوان يك بيننده از رفتاري كه مردم با استيلي كردند، بسيار ناراحت شدم. ما بايد به اين نسل از مربيان كه در گذشته براي فوتبال زحمت كشيدند، بيشتر فرصت دهيم. فوتبال ما به اين پوست اندازي نياز داشت. بايد بگذاريم كه آن ها كار خود را انجام دهند .
در زمان دايي هم شعار «حيا كن رها كن» زياد شنيده مي شد. فصل پيش هم پرسپوليس باخت هاي زيادي داشت، البته اين نافي ارزش هاي دايي نيست، بلكه اين طبيعت فوتبال است. به اعتقاد من بي صبري هواداران پرسپوليس از دل معضلات اجتماعي سرچشمه گرفته، آن ها به نوعي سعي مي كنند خود را تخليه رواني كنند و اين موضوع نياز به آسيب شناسي دارد و بايد خيلي روي آن كار كرد. استيلي درست گفته است، نحوه رفتن دايي و صحبت هاي كه پس از آن ميان او و باشگاه پيش آمد با اين نتايج بد و شروع ضعيف پرسپوليس همراه شد و هواداران پرسپوليس هم تحريك شدند و ناراحتي خود را اين گونه بروز مي دهند.

به عقیده من مديريت فوتبال ما مشكل دارد. ما در مديريت مشكل داريم. وقتي كه مدير انتخاب خوب و قوي داشته باشد، تا لايه هاي زيرين باشگاه هم انتخاب ها خوب خواهند بود. متاسفانه ما به دنبال علت نيستيم، بلكه به دنبال معلول مي گرديم. فوتبال در سه بخش خلاصه مي شود، مديريت، برنامه ريزي و سرمايه گذاري ، اما هواداران تنها چيزي كه مرئي است را مي بينند، يعني نيمكت. ما آنهايي كه تصميم گيرنده هستند را نمي بينيم. البته من معتقدم كه يك مربي بد مي تواند يك تيم خوب را خراب كند، اما باشگاه يك مجمع دارد و يك هيات رييسه . مدير عامل بايد مصوبات هيات رييسه را اجرايي كند و بحث ها و مشكلات خود را به آن ها انتقال دهد. چيزي كه من از طريق رسانه ها مي دانم آن است كه پرسپوليس با سرپرست اداره مي شود، اما اين كه روابط اجرايي در اين باشگاه چگونه اجرا مي شود، ما از آن ها بي خبريم. مدت مديدي است كه قول داده شده هيات مديره پرسپوليس و استقلال معرفي شود، اما خبري نيست. وقتي سازمان كارمان معيوب است، ما نبايد تنها كادر فني را ببينيم. جان كلام من اين است كه سيبل كردن استيلي دور از جوانمردي و اصول است. كاش ما به اجراي درست اصول و قواعد باشگاهداري باز مي گشتيم

نویسنده : امیر حاج رضایی