اين پرسپوليس يك «على دايى» مى خواهد

تيم پرسپوليس رقابت هاى اين فصل را با تغيير چند بازيكن در پست هاى كليدى آغاز كرد و تغييرات محسوس در هر تيمى زمان لازم دارد تا بازيكنان بتوانند به حضور در كنار هم در يك تركيب عادت كنند.

اگر ۲ هفته اخير ليگ را ناديده بگيريم مى بينيم كه پرسپوليس از ابتداى ليگ روند خوبى داشته اما بزرگترين چالش اين تيم در رقابتهاى اين فصل اين است كه پرسپوليس هنوز نتوانسته يك مهاجم هدف پيدا كند كه جلوى تيم و در خط حمله فوتبال متنوعى بازى كند و در بازى هاى زمينى و هوايى موفق باشد.

پرسپوليس در بازى هاى زمينى از وجود رضايى بهره مى برد اما او در بازى هاى هوايى به دليل استيل خود موفق نيست.خط هافبك پرسپوليس و خصوصاً در كناره هاى زمين امكان بازى در هر ۲ سبك بازى را دارند ضمن اينكه پرسپوليس بعد از مدت ها از وجود يك هافبك طراح در تيم استفاده مى كند كه وجود چنين بازيكنى كاملاً محسوس بود و اين خريد، جزو خريدهاى خوب پرسپوليس به شمار مى رود.

در جلوى زمين و براى فرار از عمق و كارهاى زمينى غلامرضا رضايى جزو بهترين هاى خريدهاى پرسپوليس و ليگ محسوب مى شود. با اين حال براى توپهاى بلند، بازيكنى در حمله پرسپوليس وجود ندارد و اين بزرگترين مشكلى است كه مى تواند توان پرسپوليس را در خط حمله بيشتر كند. شايد على دايى حرفه اى و سر زن مى توانست خيلى مشكل اين پرسپوليس را حل كند.

معتقدم هر تيمى براى اينكه بتواند عملكرد ايده آلى پيدا كند با وجود نفرات جديد به ۴ تا ۶ ماه زمان نياز دارد و پرسپوليس تا امروز اين زمان را در اختيار نداشته است. با گذشت زمان، پرسپوليس به هماهنگى بهترى خواهد رسيد و نوع تصميم گيرى بازيكنان نسبت به هم بهتر خواهد شد.

در اين ميان چند مدتى است كه بحث گل خوردن پرسپوليس در دقايق پايانى مسابقه مطرح شده است اما اين نوسانات هميشه در فوتبال هست و با يك يا ۲ بازى نبايد در خصوص يك تيم قضاوت كرد و حداقل زمان براى قضاوت در خصوص عملكرد يك تيم، يك نيم فصل خواهد بود.در پايان معتقدم اگر پرسپوليس اشكالش كه همان مهاجم بلند قامت است را بر طرف كند يكى از تيمهايى خواهد بود كه شانس مسلمى براى قهرمانى خواهد داشت و شايد حتى قهرمانى براى آن دور از دسترس نباشد.