باری از بازی دوم پرسپولیس از یک نفوذی در روز خبرنگار

امروز در حالي اين نوشتار را مي نگارم كه در تقويم به نام " روز خبرنگار " نامگذاري شده است. واژه خبرنگار و يا روزنامه نگار يكي از درد آورترين لغاتي است كه در طي سالهاي زندگي آن را شنيده ام.

 خبر نگار در سالهاي دور و نزديك همواره مورد بي مهري قرار گرفته و همچنان مي گيرند آنها قشري هستند كه در سرما و گرما بايد همواره مردم را در جريان اخبار روز قرار دهند و براي حصول اخبار تازه تر بايد كتك بخورند گاهي زنداني شوند و حتي فحاشي به خانواده خود و يا شخصيتشان را تحمل نمايند. حقيقتا هيچگاه بعنوان خبرنگار مشغول به فعاليت نبودم و خود را خبرنگار و يا روزنامه نگار ندانسته بلكه سالها در كنار اين قشر شروع به نوشتن دل نوشته ها و دغدغه هايم براي فوتبال كرده ام و بخوبي لمس كرده ام كه بسياري از اوقات براي بيان حقيقت چگونه بايد توهين و افترا و زشتي ها را تحمل كرد.

 همين هفته پيش هنگامي كه در مورد ضعف روحي پرويز مظلومي در ديدار با سپاهان نگاشتم عده اي مرا متهم به بي سوادي كرده اند كه چرا نوشته ام پرويز مظلومي در دهه 60 گل پيروزي استقلال در برابر پرسپوليس در روز به ياد ماندني 120 هزار نفري ورزشگاه صد هزار نفري نوشته ام جوانكهائي كه احتمالا سنشان به آن سالها نمي رسد مرا توصيه كردند كه چرا مطالعه دقيقي ندارم و نمي دانم آن گل را غلامحسين مظلومي زده و پرويز مظلومي در سال 1358 بازنشسته شده است!! در حالي كه من خود يكي از حاضرين در آن استاديوم بودم و يادداشتي هم براي روزنامه كيهان ورزشي آن روزگار فرستاده بودم و يا آن يكي طرفدار دو آتشه سرخها به صرف اين كه از نوع افكار تاكتيكي حميد استيلي و بهانه هاي كاشاني و اعضاي كميته فني قرمزهاي تهراني انتقاد كرده بودند به من لقب " نفوذي " و به بياني " خائن " داده بودند در حاليكه شخص گوينده نه ادبيات معقولي براي دفاعيه خود داشت و نه حاضر بود دليلي منطقي و مبتني بر استدلال و آداب بر رد اظهارات من دهد.

در طي سالها بارها متهم به گرفتن پول از دائي و دنيزلي و بلاژويچ شده ام. روزگاري متهم بودم كه از قطبي پول مي گيرم زيرا از او دفاع مي كردم و بعدها متهم شدم مي خواهم از او رشوه بگيرم زيرا منتقدش هستم. يزدان پر مهر را شكرگزارم كه هيچگاه در دفتر نشريه اي مشغول به كار نبودم و سپاس گزار او هستم كه بهر عشق نوشتم و شغل و حرفه ام روزنامه نگار ي و خبرنگاري نبوده است كه اگر بود به طور حتم بدتر مي شنيديم اما امروز در " روز خبرنگار " مي نگارم و دغدغه اي از توهين و افترا ندارم زيرا ياد گرفته ام در جامعه اي كه نخواهد آگاهي را بپذيرد به طور حتم جهل حاكم است و افترا و توهين و قضاوتهاي شخصي و مغرضانه فرزندان خلف جهل هستند.

 باري از بازي دوم پرسپوليس در برابر شاهين بوشهر مي نويسم و مي دانم باز متهم به شتابزدگي و قضاوت عجولانه و القابي چون نفوذي و شايد بد تر شوم اما من حديث خود را مي گويم و خوشبختانه قدرت اجرائي ندارم و با مجريان است كه از اين مجال پند گيرند و يا كه ملال

پرسپوليس در يك روز تابستاني در هواي گرم بوشهر به مصاف تيم شاهين بوشهر رفت. بايد بگوئيم پرسپوليس قبل از آن كه در ميدان ببازد بازي را باخته بود. نخستين باخت را استيلي در برنامه غير ورزشي داشت كه با حضور زوج تحميلي و تكراري و خسته كننده احمدزاده و شهرياري شكل گرفته بود. آن هنگام كه محمود شهرياري با خنده هاي رعب آورش چون يك ليدر شروع به آواز خواندن مي كرد و در رسانه ملي كه متعلق به تمامي اقشار يك ديار است به طور علني و واضح شعار به نفع پرسپوليس مي داد حميد استيلي در اين برنامه شركت كرد.

 او كاملا اعتماد به نفس خود را از دست داد و با چشمهاي پر التماس به محمود شهرياري مي گفت كه مردم نبايد زود قضاوت كنند و به او مجال دهند. حميد استيلي در آن شب رنگ پريده بود و از طرفداران سرخها به گونه اي صحبت مي كرد كه گوئي طرفداران او هستند. استيلي را در آن شب بي روحيه ديديم نكته بعد در تاييد ضعف روحي حميد استيلي را در مصاحبه قبل از بازي در هتل محل اقامت پرسپوليس را ديديم كه او مي گفت تيم شاهين بجز حضور طالب لو و انصاريان همان تيم سابق او است.

 براستي علت اين حرف چه بود ؟ آيا حميد استيلي نمي خواست به افكار عمومي بقبولاند كه اگر در بازي با شاهين هم بازنده شود اين تيم سابق او است كه تيم فعلي او را شكست داده است ؟ آيا استيلي سعي نداشت با اين جمله وقت براي خود بخرد ؟ و استيلي نگفت كه اگر تيم قبلي او بهتر از تيم فعلي است پس چرا در بازي هاي رفت و برگشت پارسال در برابر پرسپوليس دائي كه كريمي و اولادي را نداشت بازنده بود ؟

حميد استيلي چگونه وارد زمين شد ؟ تركيب اوليه نشان مي داد كه استيلي همچنان بر روي تز ضد دائي خود استوار است. او باز زوج پر اشتباه شيث رضائي و نصرتي را در قلب دفاع گذاشته بود. زوجي كه نشان داده اند چقدر كند و پر اشتباه هستند. استيلي بار ديگر آقا زماني را در زمين گذاشت و مازيار زارع كه فرزند بندر نشين بوده و بخوبي به بازي در شرايط پر رطوبت عادت دارد را نيمكت نشين كرد. استيلي يك بار ديگر فاصله كريمي از دروازه را زياد گذاشته بود. كريمي كه يك بازيكن تهاجمي و بازيكني مابين خط مياني و حمله است بايد تكل مي زد و سر مي زد و حتي روي طالب لو خطاي عمدي مي كرد تا نشان دهد سر مربيشان از قابليت هاي او چيزي نمي داند.

پرسپوليس هيچ طرح تاكتيكي مشخص نداشت و تنها توپ را بر روي دروازه سانتر مي كرد در حاليكه پرسپوليس بهترين سر زن فصل قبل خود يعني آرفي را در تيم تراكتور سازي مي ديد كه براي اين تيم گلي وارد دروازه ذوب آهن كرد و جناب استيلي جانشيني براي او نداشت. پرسپوليس شاهد بود كه هيچ كدام از سانترها و فرار هاي محمد حتي اندكي شباهت به مهدي مهدوي كيا نداشت كه او را نخواستند. پرسپوليس براي جبران گل خورده اش در نيمه دوم طرح دوم نداشت و روحيه را از دست داده بود و...

از ديد نگارنده با اين طرز فكر با اين بي برنامگي و با اين بي روحيه بودن مربي و شخصيت شكننده او و همكارانش اين تيم نمي تواند نتيجه بهتري بگيرد. اين تيم نمي تواند به صرف عناد شيث را بازي دهد و نورمحمدي را نيمكت نشين كند و حركاتي اين چنين را ادامه دهد. اين تيم اين گونه تيم نمي شود حتي اگر بخواهند اين گفته هاي يك نفوذي و خائن و... بدانند