براي اين فوتبال متاسفيم

افشين قطبي در برنامه تلويزيوني اعلام مي دارد كه براي فرهنگ ! اين فوتبال متاسف هست زيرا سرمربي تيم ملي ايران براي اثبات اين كه در آفريقاي جنوبي است بايد بليط هايش را نشان دهد.

بايد بگوئيم ما هم با او موافقيم كه شان سرمربي تيم ملي ايران تا اين اندازه پايين آمده است كه هيچكس حاضر نيست به او اعتماد كند و اين دقيقا ارتباط به كساني دارد كه شان مقام سرمربي تيم ملي ايران را تا اين اندازه پايين آورده اند و براي اثبات اين مسئله كه چه كساني باعث پايين آمدن شان تيم ملي شدند چند سوال مي پرسيم:

1/از افشين قطبي مي پرسيم آقاي امپراطور چه شخصي باعث شد به شما با ديده ترديد بنگرند؟ امروز شما در مظان اتهام هستيد كه حرفها و ادعاهاي شما هيچگاه درست نبوده است و از اين رو هيچكس نمي تواند به شما اعتماد كند. شما كسي بوديد كه دي كارمو و ماركو و جرج آرندا و بيوتر را به فوتبال ايران معرفي كرديد اينها نمادي از دلاليزم و دروغ در فوتبال ما نبودند؟ شما شخصي هستيد كه از پرسپوليس كاشاني رفتيد چون معتقد بوديد كه فوتبال ايران پتانسيل بين المللي شدن ندارد اما وقتي عابر بانك سر كيسه را براي شما و همسر كره اي شما شل كرد هدايتي بهترين شد و بعد هم چند هفته بعد بار ديگر فرار كرديد و سخن از ناكافي بودن امكانات كرديد. شما كسي بوديد كه در بي بي سي از شلنگ آب و اينترنت كم سرعت و .... فوتبال اين ديار گفتيد و بعد چند هفته بعد فوتبال را به داشتن كفاشيان و تاج بشارت داديد. شما كسي بوديد كه وعده صعود به جام جهاني داديد. شما كسي هستيد كه سخن از جوانگرائي در تيم ملي را كرديد. شما كسي هستيد سخن از تيم بين المللي كرديد اما از برد در برابر تايلند و سنگاپور چون فتح جام جهاني خوشحال شديد. شما باخت به قطر و اردن و بحرين را مفيد دانستيد و...

آقاي قطبي شما خود پايه گذاري بي اعتمادي هستيد پس فرهنگ فوتبال پايين نيامده بلكه جايگاه سرمربي تيم ملي ايران با حضور افرادي چون شما  دچار افول شده است.

2/از علي دائي ديگر سرمربي تيم ملي ايران مي پرسيم  آيا آن گونه سخن گفتن در انظار عمومي در شان كسي است كه فوتبال ما به نام او گره خورده است؟ آيا علي دائي بايد با سرمربي سابق خود اين گونه سخن مي گفت؟ در فرهنگ آذري ها احترام به بزرگتر يك اصل است اما علي دائي در مقام سرمربي سابق تيم ملي ايران بايد اين گونه سخن مي گفت؟ از دائي مي پرسيم آيا حضور در ديسيپلين فوتبال آلمان نبايد باعث شود كمي خود دار باشيد ؟

3/ محمد مايلي كهن ديگر سرمربي سابق تيم ملي است ايشان به گونه اي از حضور خود در پرسپوليس سخن مي گويد گوئي قبل از حضور او پرسپوليس وجود خارجي نداشته است. محمد مايلي كهن با ادبيات خاص خود از ياد مي برد كه روزگاري سرمربي تيم ملي ايران بوده است و در پرسپوليس كه او مدعي بزرگ بودن در آن است بزرگاني چون منصور امير آصفي و پرويز دهداري و مهندس حسين كلاني و ابراهيم آَشتياني و دكتر زادمهر و جعفر كاشاني و مرحوم صفر ايرانپاك و مرحوم ايرج پازوكي و برادران وطن خواه و مرحوم شيرزادگان ... بوده اند كه در بر گرفته از فرهنگ شاهين بزرگ دكتر اكرامي و مهندس برومند خواستند اخلاق و تحصيل و مهارتهاي فني را در اين تيم نهادينه كنند مرداني كه هيچگاه فكر نمي كردند دو بازيكن سابق اين تيم كه اتفاقا سرمربي تيم ملي ايران هم  در روزگاري شدند در يك مصاحبه ساده پس از بازي اين گونه خارج از عرف با هم صحبت كنند و اين سان تمامي اعتبار پرسپوليس و شاهين بزرگ و تيم ملي ايران را خدشه دار كنند.

براستي ادبيات مايلي كهن در شان سرمربي سابق تيم ملي بود ؟ آيا نبايد بر اين فوتبال تاسف خورد ؟

در كنار اين سه شخص دعواهاي مختلفي ديگري داشتيم دعواي جلال طالبي و بيژن ذوالفقار نسب و دعواي قلعه نوئي و مايلي كهن و يا قلعه نوعي و دائي و يا پروين و محمد مايلي كهن و يا دائي و پروين و ...آيا نبايد براي اين فوتبال تاسف بخوريم ؟ آيا بايد از افول هر روز فوتبال متعجب شويم ؟