برای این بازی نامی دیگر بر گزینیم

"دربي "واژه اي است فوتبالي كه به نبرد دو تيم همشهري داده مي شود اما بنا بر يك قاعده نانوشته بايد تغيير نام پيدا مي كرد و از اين رو "دربي "تبديل به " شهر آورد " شد جائي كه آوردگاه يك شهر است !گوئي كساني كه اين نام رابراي دربي گذاشته اند يا اززبان و ادبيات فارسي و شاهنامه چيزي نمي دانستند و يا اين كه با فلسفه فوتبال نا آشنا بودند زيرا در شاهنامه "آورد گاه "جائي است براي جنگيدن و " هماورد " كسي است كه براي مبارزه و جنگ مي آيد و در ورزش و فوتبال جنگي وجود ندارد زيرا اين سر گرمي و ورزش و تجارت و صنعت بزرگ جهاني با مقوله جنگ و خونريزي بيگانه است اما نام اين بازي را " شهر آورد " گذاشتند تا يك شهر با خود بجنگد و سالها است كه جنگ را به اين بازي منتقلش كردند جنگ ليدرها وجنگ تماشاچيان و جنگ مربيان و جنگ بازيكنان و جنگ مديران عامل و جنگ هييت مديره ها و همه اين اتفاقها در حالي مي افتد كه متولي اين دو باشگاه بر خلاف تمامي قوانين صريح فوتبال يك جا و آن سازمان تربيت بدني است سالها اين جنگ ادامه داشت حتي تغيير مليت داور و باز گرداندن دو باره داوري آن به داور وطني و خوردن شام و ناهار عروسي گونه هم دردي را دوا نكرد باز" شهر آورد "محل جنگ هم شهريان تهراني بود و هست و شاهد بوده ايم كه اين قصه نبرد وهماوردي به كجا رسيده است اما شهر آورد 67 باعث شد كه نام هاي ديگري نيز براي اين بازي گذاشته شود .


مي گويند اولترافورد ورزشگاه اختصاصي منچستر يونايتد " تئاتر رويا ها " نام دارد اما شايد بد نباشد كه ورزشگاه صد هزار نفري را هم " تئاتر كابوسها " بناميم در روزي كه كابوس تساوي و تباني بر اذهان بسياري از طرفداران دو تيم استيلا داشت بار ديگر اين بازي به تساوي رسيد بازي كه از بعد كلاس و سطح در حد يكي از بدترين "دربي هاي "سالهاي اخير بود در بازي كه همگان ديديم مدير عاملي باشگاهي به ورزشگاه نيامد زيرا از خشم طرفداراني كه او را نالايق براي كرسي مديريت اين باشگاه مي دانند مي هراسيد در بازي كه همه ديدند كه گل تساوي در پي حركتي غير جوانمردانه به ثمر رسيد و بر خلاف قانون صريح فوتبال بازيكن مصدوم ناديده گرفته شد تا گل ارزشمند تر از جان آدميان شود! در روزي كه برنامه تفريحي براي اين بازي به تمسخر گرفتن انسانهائي بود كه با ضعف جسماني " نانيسم " مواجه بودند در روزي كه درد آنقدر بر فضاي ورزشگاه حكمفرمائي مي كرد كه اين بازي را از " شهراورد " تبديل به " درد آورد " نمود آري بازي ديروز نبرد دردهاي يك شهر بود دردهائي كه عاشقان آبي و قرمز داشتند و همصدا آن را با الفاظ " تباني " و " فوتبال سياسي نمي خواهيم "فرياد زدند در درد آورد ديروز همگان ديدند كه سطح فوتبال ما آنگونه نزول پيدا كرده است كه نتيجه يك بازي و برد و باخت در آن مي تواند به قيمت يك فاجعه اجتمائي و مسئله امنيتي قلمداد شود و از اين رو دردي به اسم " تساوي " ديكته مي شود در روزي كه هم طرفدار آبي و هم قرمز دردهايشان را در تئاتر كابوس آزادي به وضوح مي ديدند دردهائي كه از كمبود تفريحات سرچشمه مي گيرد و باعث شده است ملعبه تئاتر كابوسي چون " درد آورد " شهر تهران شود در روزي كه آنها ديدند داور نمي تواند پنالتي دوم را بگيرد بازيكنان بعد از گل تساوي بايد مراقبت كنند كه اتفاقي نيافتد تا نتيجه " درد آورد " غير تساوي نشود و ورزشگاه تبديل به مكاني نشود كه بيشتر به يك "آوردگاه" يعني محل جنگ شبيه است بازي كه تمام مي شود سرخ و قرمز در كنار هم مي روند و فرياد مي زنند
" فوتبال سياسي نمي خواهيم نمي خواهيم " و اين فرياد درد مشترك را به روشني به تصوير مي كشد و باعث مي شود كه واژه " درد آورد " هرچه بيشتر براين سيرك قرمز و آبي حكمفرمائي كند و استاديوم صد هزار نفري را بيشتر شبيه تئاتر كابوسها نمايد افسوس