بندبازی شعبده باز روی طناب سینیور!

مغز پرتغالی کارش را بلد است.او تنهایی و عسرت یک شعبده باز را نشانه می گیرد تا در فاصله کوتاه باقی مانده تا جام ملت ها زهر قلم ها را بگیرد و سر بر بالش آرامش بگذارد.کارلوس کمی دیر خودکار آبی خود را به قراردادش نزدیک کرد.او دیر آمد تا ساز بی کوک تیم ملی بیم و اضطراب را برایش بیاورد.اما سینیور خوب می دانست برای در امان ماندن از منتقدان باید برگ برنده ای رو کند و با تکیه بر آن تپانچه ها را از روی شقیقه اش بردارد.جادوگر بهترین گزینه برای دوباره محبوب کردن فرمانده ای بود که پس از نمایش های رضایت بخش تیم ملی در سواحل ریو بهانه گیر شد و هزار و یک اما اگر دست و پا کرد تا فدراسیون نشینان را رام کند.

اینکه علی کریمی با تکیه بر مقبولیت خود در میان توده چقدر می تواند مفید باشد و اصلا آیا عصای دست سکاندار تیم ملی در سرزمین کانگوروها خواهد شد یا نه,هنوز معلوم نیست.آنچه مبرهن است اینکه علی قدم بر روی طناب گذاشته است.حالا بندبازی کسب و کار مردی شده است که لابد می داند ناکامی روی یک نیمکت نفرین شده ,می تواند جای زندگی را با مرگ عوض کند و یک نفر را از عرش به فرش برساند.پرو کردن لباس مربیگری تیم ملی خبر دلربایی است اما نگرانی وقتی شروع می شود که فرجام ستاره هایی که بی مقدمه جامه مربیگری به تن کردند و دل به دریا زدند را مرور کنیم.یکی مثل علی دایی که در مخمل سبز دلبری می کرد و فرشته نجات بود اما چون از پلکان پیشرفت یکی یکی بالا نرفت و یک شبه قبای سکانداری بر دوش انداخت سوخت.او که می توانست در گذر زمان به یک فرمانده موفق بدل شود اما طی کردن همه پله ها در اندک زمان و البته سری که پر از تفنگ های سرپر بود کاری کرد که در عرصه مربیگری کم بیاورد و به گرد پای روزهای بازیگری اش نرسد.

حالا علی کریمی با محبوبیتی مثال زدنی کنار کی روش می نشیند تا هوای پر از بغض و کینه را کمی تا قسمتی تلطیف کند.آیا جادوگر عاقبت بخیر خواهد شد و پاسخ مثبتی از این ریسک مرگبار خواهد گرفت؟آیا نیمکت تیم ملی او را به جلو هل می دهد یا آخرین پرده تلخ ترین نمایش شعبده باز را کلید می زند؟خدا کند این تصمیم عجیب کارلوس منتج به سوختن ستاره ای که در قحطی استارهای واقعی روشنایی را به ارمغان می آورد نشود.خداکند آنها که چشم دیدن نیمکت تیم ملی را ندارند در پس حوادث, جادوگر را سیبل نکنند.ستاره تابناک فوتبالی که سرشار از ستاره های حلبی است نباید بدین زودی درختی به پهلو افتاده شود.خداکند زندگی به دقیقه اکنون چیزی برای علی داشته باشد وگرنه...جهان پر از دردانه هایی است که با یک تصمیم اشتباه از چشم ها می افتند.

نویسنده: امید مافی