به احترام پرسپوليس يك دقيقه سكوت

به احترام پرسپوليس يك دقيقه سكوت

دقيقه ...۶۶ عادل فردوسى پور دارد پاى ميكروفون مى تازد. پرسپوليس ۴ گل عقب است و فردوسى پور دارد رويكرد ليدرها روى سكو را آناليز مى كند.

بازى در جريان است صباى ۱۰ نفره دارد پرسپوليس بازنده را تحت فشار قرار مى دهد و اين يعنى اينكه پرسپوليس توى زمين از حريف خود همه رقم ها عقب است.

عادل فردوسى پور دارد متلك هاى خود را ادامه مى دهد و دايى روى نيمكت صدايش در نمى آيد. دايى روى نيمكت نشسته.

حرفى براى گفتن ندارد.

 تيمش ۴ تا خورده، ليدرها دارند روى سكوها، على دايى را «هو» مى كنند و بازى ادامه دارد.

پرسپوليس دارد در زمين بازى مى كند اما كسى نيست كه به اين تيم شكست خورده روحيه بدهد. تيم داخل زمين فرمانده ندارد. جاى خالى كريم باقرى داخل زمين حس مى شود. تيم داخل زمين بزرگتر ندارد بدون هيج تعارفى. تيم يك بزرگتر مى خواهد. يكى كه بر سر بازيكنان داد و فريادى بزند، آنها را به جلو بخواند، آنها را به خودشان بياورد. آنها را از درون بشكند و دوباره سرهمشان كند. پرسپوليس امسال كاپيتان ندارد. كريم را كه فرارى دادند.

شيث كه از اول سال آنقدر اخراج شد و رفت و برگشت كه ديگر كسى حرفش را نمى خواند. او نمى تواند بر سر بازيكنان پرسپوليس داد بزند چون خودش تازه با قيد ضمانت برگشته!

ديگر كه؟ عليرضا حقيقى با گل هايى كه خورده؟ حسين بادامكى با گل هايى كه نمى زند؟ مازيار زارع كه هيچ شباهتى به روزهاى قبل ندارد؟ بزرگتر اين تيم كيست؟ چه كسى بايد دست على دايى را داخل زمين بگيرد؟ چه كسى بايد كمك حال على دايى داخل زمين باشد؟ هيچ كس...

•••

دقيقه ۸۰ . چهار بر صفر پرسپوليس عقب است. على دايى روى نيمكت نشسته. حرفى ندارد براى گفتن. فقط پايان بازى را انتظار مى كشد و كنفرانس مطبوعاتى را. هو شدنش روى سكوها و حادث شدن پنجمين باخت

پى در پى تيمش سبب شده تا منتظر حرف هاى داغش باشيم. نوبت اوست تا قرائت خود را از باخت هاى پى درپى تيمش بيان كند. غير از اين اما داخل زمين و روى نيمكت حرفى از او نمى شنويم. تيمش هم حرف نمى زند. مربى و تيم مثل هم هستند...

•••

تقصير على دايى هست يا نه؟ اين ۵ باخت پى درپى مال على دايى هست يا نه؟ او را بايد مقصر بدانيم يا نه؟ كسى جوابى دارد براى اين سوال؟

من دارم. مگر على پروين وقتى تيمش باخت و پرسپوليس را با چشم هاى خون فشان ترك كرد، مقصر صددرصد بود؟ مگر تمام عيب و ايراد پرسپوليس على دايى، على دايى است؟

سيستم هايى كه در آن، حرف حرف يك نفر است و ديگر هيچ، سرنوشتى بهتر از اين ندارد.

تيمى كه در آن يك نفر، تصميم بگيرد، همين است. به استقلال نگاه كنيد. فتح الله زاده، مظلومى، پورحيدرى و حجازى همه هستند. حرف آخر با مظلومى است اما «ديكتاتورى مظلومى» در استقلال حكمروا نيست. در پرسپوليس اما على دايى است و على دايى.

على دايى مرد تك صندلى است، كس ديگرى را در بازى قدرت راى نمى دهد، راه خود را مى رود و مثل على پروين به همان سرنوشت خواهد رسيد.

•••

على دايى مقصر صددرصد نيست اما على دايى تنها سخنگوى پرسپوليس است. او كسى بود كه خيلى ها را رد كرد، خيلى ها را جذب نكرد و خيلى ها را كنار گذاشت. او كسى بود كه تصميم گرفت تا اين پرسپوليس را وارد مسابقات كند. او تنها آدمى است كه در پرسپوليس ژست تصميم گيرى گرفته و حالا بايد خودش هم پاسخگو باشد.

•••

چقدر حيف... چقدر حيف كه اسطوره ها قدر خود را نمى دانند. چقدر حيف كه بازيكنان براى سرمربى خود «سر» نمى گذارند. چقدر تلخ است تماشاى سومين ۴ تايى شدن على دايى در يك سال اخير.

ما على دايى خودمان را مى خواهيم. همان كه هيچ وقت از باخت خوشش نمى آمد. همانى كه هيچ وقت ۵ باخت پى درپى را متحمل نمى شد.