تبعیض در لباس خاکی / سردار وظیفه ها!

تنها چند روز بعد از پايان مسابقات ليگ سيزدهم حرف و حديث هايي در مورد جعلي بودن كارت پايان خدمت برخي از بازيكنان شاغل در اين رقابت ها منتشر شد. با اين وجود چنان كه انتظار مي رفت در آن زمان موضوع با برخي تكذيب ها و انكارهاي كلي مسكوت ماند تا مسابقات جام جهاني برگزار شود و آسيبي به يكي، دو ملي پوش مظنون وارد نيايد. حالا اما بعد از فرو نشستن گرد و غبار ها، آقايان به ماجرا ورود كرده اند و پذيرفته اند كه كارت هاي پايان خدمت بختيار رحماني، علي حمودي و حداقل 18 بازيكن ديگر غيرقابل قبول است! براي ليگ مطلقا پاك ايران كه در آن هيچ داوري غش نمي كند، هيچ وجه نامشروعي كارت به كارت نمي شود، هيچ دوپينگي صورت نمي گيرد و هيچ بازيكني «عمدا» به حريف راه نمي دهد، اين هم يك افتخار بزرگ ديگر است؛ اينكه بالاترين سطح فوتبال باشگاهي اين مملكت را مشتي سرباز فراري مي چرخانند و جام قهرماني را اتفاقا يكي از همين مشمولان غايب بالاي سر مي برد. بايد خون گريه كرد به حال كشوري كه كاپيتان تيم قهرمانش پوتين را با استوك تاخت زده تا جام را فتح كند، اما مسوولان فدراسيون «قهرماني پاك» او و هم تيمي هايش را تبريك مي گويند!

موضوع اما زماني جالب تر مي شود كه مسوولان نظام وظيفه چگونگي برخورد با تخلف بختيار و حمودي را توضيح مي دهند: «يا بايد به سربازي بروند، يا به يكي از تيم هاي نظامي منتقل شوند.» به به، عجب عدالتي، عجب مملكتي! شيوه مجازات اين دو فوتباليست، بهترين الگو براي بقيه هم صنفان آنهاست؛ آنجا كه دوستان بازيكن مي توانند ابتدا همه تلاش خودشان را براي جعل و سندسازي انجام بدهند و در نهايت اگر روزي گرفتار شدند، خيال شان جمع باشد كه حداكثر از شهري به شهر ديگر جابه جا مي شوند؛ مثلا از كنار كارون به مرداب انزلي!

گاهي شدت تبعيض در ايران مي تواند مغز آدم ها را متلاشي كند. در حالي كه با كوچك ترين تخلف شهروندان عادي در اين كشور به تندي برخورد مي شود، چگونه ممكن است يك ستاره ميليونر فوتبال دست به فريب نظام وظيفه بزند و نهايتا به تغيير تيم محكوم شود؟ انصافا اگر يك ايراني عادي و بي پناه از صدفرسخي جرمي تحت عنوان «جعل» عبور كند، چه بلايي سر او مي آورند؟ در شرايطي كه اصل سپري شدن سربازي فوتباليست ها در باشگاه هاي نظامي هم از نظر منطقي زير سوال است، حالا مشمول غايب مشكوك به سندسازي را با سلام و صلوات راهي يك تيم ليگ برتري ديگر مي كنند تا چند صدميليون بگيرد و مثلا مجازات شود! جوانان اين مملكت خانه و كاشانه شان را رها مي كنند و در نقاط مختلف كشور لباس خاكي و پلنگي مي پوشند، هيچكس هم هيچ وقت به آنها اجازه نداده خدمت شان را در مركز شهر، همسو با رشته تحصيلي يا تخصص شان بگذرانند. در اين شرايط كافي است مرخصي شان را يك روز بيشتر طول بدهند يا پست شان را براي چند دقيقه ترك كنند تا نقره داغ شوند. اين سوتر اما شازده پسر فوتباليست علاوه بر اينكه قيد نظام وظيفه اجباري را زده، تا ذره آخر انرژي اش را هم براي گمراه كردن دولت به خرج داده است، اما حالا با عزت و احترام كوچش مي دهند به يك تيم ديگر تا هم آب و هوايي عوض كند و هم مراتب عدالت و مساوات در ايران به اثبات برسد!

همان روزها كه بختيار رحماني تازه متهم شده بود، در مصاحبه با خبرگزاري ها گفت: «مثل مرد به من  بگويند تخلف كردي تا مداركم را بكوبم روي ميز. پرسپوليسي ها اگر جام را مي خواهند به خودمان بگويند!» استاد حق هم دارد البته؛ خيلي وقت است دريدگي و پررويي به ديگر روي سكه خلاف و تبهكاري تبديل شده است. بايد بزه كني و توانش را هم داشته باشي كه زل بزني به دوربين و از عالم و آدم طلبكار شوي.