جنگ و جدل فرسايشى دايى «باليدرها»

جنگ و جدل لفظى على دايى سرمربى سرخپوشان با برخى از ليدرها اندك اندك دارد به يك جنگ فرسايشى تبديل مى شود و اين مساله از شخصيتى چون على دايى بهيچوجه پذيرفتنى نيست.على دايى به عنوان چهره اى كه ساليان سال در ايران فوتبال بازى كرده و در بالاترين سطوح فوتبال در جهان توپ زده است، قطعاً فوتبال و حواشى آنرا خوب مى شناسد و خوب مى داند كه اگر امروز دايى به شخصيتى جهان تبديل شده است.
بدون شك نقش خيلى ها از جمله همين ليدرها در تبيين اين شخصيت چندان بى تاثير نبوده است.

على دايى مدتهاست كه با برخى از ليدرهاى منتسب به باشگاه پرسپوليس مشكل پيدا كرده است. مشكلى كه مثل خيلى از مشكلات ديگر اين فوتبال قابل اغماض وچشم پوشى بوده، اما گويا على دايى نمى خواهد اين كار را انجام دهد.به گفته دوست و دشمن اينروزها بدون شك بيشترين انرژى على دايى صرف برخورد با ليدرها مى شود و اين عصبانيت خواسته يا ناخواسته در كار مربيگرى او نيز تاثير خودش را گذاشته است.

دايى شايد هنوز نمى خواهد كه حد خودش را بيشتر از اينها بداند. او بازيكن بزرگى بوده است و حالا هم بايد نشان دهد كه بازى با حواشى فوتبال را خوب بلد است و هرگز تحت تاثير آن مسائل واقع نخواهد شد.سرمربى سرخپوشان يك روز خودش را با ليدرها درگير مى كند و روز ديگر در كنفرانس مطبوعاتى در مقابل برخورد يكى، دو تن از خبرنگاران موضع مى گيرد، در صورتى كه او بايد بيشتر از اينها صبور باشد و اين مهم را بداند كه از على دايى انتظارات بمراتب بالاتر از اينهاست.

در همين فوتبال مربيان ديگرى هم هستند كه با ليدرهاى تيمشان درگير بوده و هستند، اما همين مربيان هيچگاه اجازه نداده اند كه ميزان درگيرى شان با آنها به اندازه على دايى شود چرا كه آنها اين واقعيت را پذيرفته اند كه در اين جنگ ناخواسته به تعبيرى بازنده خواهند بود.اگر امروز جامعه فوتبال از على دايى به عنوان يك اسطوره و يك الگوى تمام نشدنى ياد مى كند، به ارزش كارى ليدرهاى فوتبال و نقش آنها در موفقيت اين رشته پرطرفدار هم به خوبى آگاه است و مى داند كه آنها هستند كه با خود هيجان را به روى سكوها و به مربيان مردم مى برند و راه رسيدن به موفقيت را هر چه بيشتر هموار مى كند. شايد دليلى اصلى اين جنگ و جدل ها در فوتبال ما اين باشد كه شرح وظيفه افراد در آن مشخص نيست.

يعنى اگر مدير بداند كه بايد مديريت كند، سرمربى بداند كه در زمين كارش معلمى است و فوتباليست هم بداند كه پول مى گيرد تا براى باشگاهش بازى كند، آنگاه ليدر هم متوجه اين واقعيت مى شود كه حوزه فعاليت او هم بر روى سكوهاست و رعايت اين سلسله مراتب قطعاً هيچ گاه مشكلى را متوجه فوتبال نخواهد كرد. اما اگر حد و حدود افراد در اين مجموعه رعايت نگردد آنگاه اتفاقى مى افتد كه سالهاست فوتبال ما با آن دست به گريبان است و هنوز هم هيچ كس پيدا نشده است كه نسخه اى شفابخشى را براى آن تجويز نمايد.
على دايى بايد به اين واقعيت خوب توجه داشته باشد كه نتايج پنج هفته پايانى مى تواند در سرنوشت مربيگرى او تاثيرات بسيارى داشته باشد و همين حساسيت هاست كه باعث مى شود، دايى در مواجهه با اتفاقات اخير فوتبال و ليدرها آتش بس يكطرفه اعلام كند و اطمينان داشته باشد كه بدون شك ديگر طرفين ماجرا نيز حرمت او را به بهترين شكل ممكن نگه خواهند داشت و همراه سرمربى پر آوازه سرخپوشان خواهند شد.

راهى كه على دايى هنوز آن را آزمايش نكرده و يا اينكه فرصتى براى آزمايش آن برايش پيش نيامده است، اما مطمئنا در آينده اى بسيار نزديك هم على دايى و هم طرفين ديگر ماجرا متوجه اشتباهات خود خواهند شد و حسرت روزهايى را خواهند خورد كه ناخواسته بيشتر انرژى خود را صرف رويارويى با يكديگر كرده بودند