نویسنده : ارتش سرخ
-
نظرات : 0 اظهار نظر
-
10 سال پیش
حمید، مجنونی که سه طلاقه نمی کند
ارتش سرخ دات کام :
امروز شاید سخت ترین حال دنیا، همزادی با حمید درخشان است. تصور کنید وقتی همزاد حال و روزش می شوید، تا این حد حس حقارت باری وجودتان را در خودش هضم می کند، اگر جای او بودید چه روزگاری داشتید.
حمید درخشان را می توان در ردای سارقی دید که در گریز از تعقیب پاسبان، به انتهای یک کوچه بن بست رسیده. باید تسلیم شود؟ باید برگردد و با پاسبانش درگیر شود؟ برود دست بیندازد لای خشت به خشت آن دیوار و تنش را بالا بکشد؟ مستاصل است و استیصال حاصله از همان سرقت، از سر و رویش می بارد. هیچ وقت نخواهید که جای او باشید.
حمید درخشان شبیه به هیچ کس نیست. نه او را در ترازویی بگذارید که در کفه دیگرش یکی عین حمید استیلی نشسته و نه او را با دایی قیاسش کنید.
او شبیه به هیچ یک از آن لشکری که به شکلی دایمی خود را مهیای حضور دوباره در پرسپولیس می کردند نبوده و نیست. درخشان، تمام سال های گذشته اش را لابلای تیم های سایه نشین لیگ گذرانده. تیم هایی که نه مدعی قهرمانی بودند، نه رویای کسب سهمیه داشتند، نه برای ماندن می جنگیدند. تیمی مثل داماش، تیمی مثل پیکان! درخشان همیشه صدایی رسا از دوردست های پرسپولیس داشت.
اعتراض می کرد، فرمان می داد، ناقد و ناراضی بود و خودش را در قامت کاپیتانی باسابقه، مربی مهجور و تحت ظلم و مردی از جنس باشگاه معرفی می کرد. حمید درخشان را نمی توان کنار یکی مثل محمد مایلی کهن هم گذاشت. مایلی کهن هر رده ملی و هر باشگاهی را برای زندگی تجربه کرد و اما هرگز به نیمکت پرسپولیس نرسید.
درخشان اما وداعش با نیمکت پرسپولیس توام با برد 3 - صفر در دربی بود. حمید درخشان بی مثال و یگانه است. یکی منفک از همه! برای قضاوت کردنش، باید هم گذشته اش را دید، هم حالش و بعد به آینده اش نگاه کرد. آینده ای که البته احتمالا دیگر وجود نخواهد داشت.
بازگشت به آن کافه در یوسف آباد و بازشنوی مکالمه درخشان میان هم صنف ها و همراهانش، درست یک هفته قبل از انتصابش به جای علی دایی، امروز خالی از لطف نیست. مثل نگاه کردن دوباره به عکس های درخشان است در ده سال گذشته و دوباره دیدن صورت اوست در همین روزها! درخشان دقیقا گفته بود: «تنها راه حل نجات این پرسپولیس من هستم...» و این فقط تکاپوی رسیدن درخشان را نشان می داد به آرزویش. پرسپولیس برای درخشان هرگز (چه دیروز و چه امروز) هدف نبوده!
رسیدن به نیمکت این تیم برای مردی که بعد از جدایی از پرسپولیسی که استانکو ساخته بود همه روز و همه جا، با سودای بازگشت به پرسپولیس زندگی می کرد، یک آرزو بود، نه هدف. اگر هدف بود، می دانست و می فهمید که «این» پرسپولیس، آواری است روی زندگی و تشخص هر مربی. تیمی که علی دایی بسته بود را کسی جز خود دایی نمی توانست پیش ببرد. درخشان اگر هدفش را بازگشت به پرسپولیس گذاشته بود، برای هر قدم، هر حرف، هر تصمیم و هر واکنش در قبال هر کنش، یک ایده و یک برنامه داشت. درخشان اما انگار فقط به آرزویش رسیده بود.
نگاه که می کنیم، او را مجنونی می بینیم که به لیلی اش رسیده! بعد از تمام سال های دوری هم هیچ حرفی ندارد. پیام صادقیان فقط در تیم او می تواند هم شب زنده دار باشد، هم خمیازه بکشد، هم نعره بزند، هم تمام فصل را به دلیل مصدومیت از دست بدهد.
در تیم او، هر تازه وارد و از همه بدتر هر تازه به دوران رسیده ای می تواند نه فقط به تعویض معترض شود که حتی می تواند سیستم تیمش را بچیند. وقتی درخشان مربی پرسپولیس است، از در و دیوار شگفتی می بارد. زارع مقابل این حقیر، از عابدزاده پنالتی گیرتر می شود! این پرسپولیس، هدف درخشان نبود که برایش برنامه ای پله به پله داشته باشد. رویایش بود که هر بی کفایتی را در نیم فصل واردش کند. نه اینکه فقط یک مشت چسبیده، همین بی کفایت ها را به پرسپولیس انداخته باشند که درخشان انگار این روزها نه چشمی برای درست دیدن دارد نه عقلی برای درک کردن، نه انگار گوشی برای شنیدن. او مجنون بود!
حالا چرا انتظار دارید که مجنون، لیلی اش را سه طلاقه کند؟! حمید درخشان، خودش هم می داند که نه بین بازیکنانش وجاهتی دارد و نه روی سکوها دیگر کسی تحملش خواهد کرد. به واسطه یک برد در دربی، چند هفته ای هم حرمت خرید و هم دهان به نقد مربیان شهیرتر از خود باز کرد اما امروز حتی تاب و توان رفتن به کنفرانس های خبری را هم ندارد. مبادا که کسی حرفی از استعفا بزند، مبادا کسی وادارش کند که لیلی اش را طلاق بدهد.
فردایش را از همین امروز دیده! بعد از پرسپولیس، با این وضعیت برای خروج، او دیگر تا ابد کمترین شانسی برای بازگشت به پرسپولیس را نخواهد داشت. حتی زندگی دوباره اش در یک تیم دیگر و روی نیمکتی دیگر هم مستلزم ورود یک مدیر ناآگاه است به دنبالی لیگ ایران که فقط گوش جان به توصیه چند چسبیده بسپارد و مربی و بازیکنش را از توصیه ها انتخاب کند.
شاید اینگونه کمترین اقبالی برای مربیگری پیدا کند. درخشان چون فردایش را دیده، نه استعفا می دهد و نه از حق و حقوق مالی اش می گذرد. این پایان حمید بود...
نویسنده: پیام یونسی پور
حمید درخشان را می توان در ردای سارقی دید که در گریز از تعقیب پاسبان، به انتهای یک کوچه بن بست رسیده. باید تسلیم شود؟ باید برگردد و با پاسبانش درگیر شود؟ برود دست بیندازد لای خشت به خشت آن دیوار و تنش را بالا بکشد؟ مستاصل است و استیصال حاصله از همان سرقت، از سر و رویش می بارد. هیچ وقت نخواهید که جای او باشید.
حمید درخشان شبیه به هیچ کس نیست. نه او را در ترازویی بگذارید که در کفه دیگرش یکی عین حمید استیلی نشسته و نه او را با دایی قیاسش کنید.
او شبیه به هیچ یک از آن لشکری که به شکلی دایمی خود را مهیای حضور دوباره در پرسپولیس می کردند نبوده و نیست. درخشان، تمام سال های گذشته اش را لابلای تیم های سایه نشین لیگ گذرانده. تیم هایی که نه مدعی قهرمانی بودند، نه رویای کسب سهمیه داشتند، نه برای ماندن می جنگیدند. تیمی مثل داماش، تیمی مثل پیکان! درخشان همیشه صدایی رسا از دوردست های پرسپولیس داشت.
اعتراض می کرد، فرمان می داد، ناقد و ناراضی بود و خودش را در قامت کاپیتانی باسابقه، مربی مهجور و تحت ظلم و مردی از جنس باشگاه معرفی می کرد. حمید درخشان را نمی توان کنار یکی مثل محمد مایلی کهن هم گذاشت. مایلی کهن هر رده ملی و هر باشگاهی را برای زندگی تجربه کرد و اما هرگز به نیمکت پرسپولیس نرسید.
درخشان اما وداعش با نیمکت پرسپولیس توام با برد 3 - صفر در دربی بود. حمید درخشان بی مثال و یگانه است. یکی منفک از همه! برای قضاوت کردنش، باید هم گذشته اش را دید، هم حالش و بعد به آینده اش نگاه کرد. آینده ای که البته احتمالا دیگر وجود نخواهد داشت.
بازگشت به آن کافه در یوسف آباد و بازشنوی مکالمه درخشان میان هم صنف ها و همراهانش، درست یک هفته قبل از انتصابش به جای علی دایی، امروز خالی از لطف نیست. مثل نگاه کردن دوباره به عکس های درخشان است در ده سال گذشته و دوباره دیدن صورت اوست در همین روزها! درخشان دقیقا گفته بود: «تنها راه حل نجات این پرسپولیس من هستم...» و این فقط تکاپوی رسیدن درخشان را نشان می داد به آرزویش. پرسپولیس برای درخشان هرگز (چه دیروز و چه امروز) هدف نبوده!
رسیدن به نیمکت این تیم برای مردی که بعد از جدایی از پرسپولیسی که استانکو ساخته بود همه روز و همه جا، با سودای بازگشت به پرسپولیس زندگی می کرد، یک آرزو بود، نه هدف. اگر هدف بود، می دانست و می فهمید که «این» پرسپولیس، آواری است روی زندگی و تشخص هر مربی. تیمی که علی دایی بسته بود را کسی جز خود دایی نمی توانست پیش ببرد. درخشان اگر هدفش را بازگشت به پرسپولیس گذاشته بود، برای هر قدم، هر حرف، هر تصمیم و هر واکنش در قبال هر کنش، یک ایده و یک برنامه داشت. درخشان اما انگار فقط به آرزویش رسیده بود.
نگاه که می کنیم، او را مجنونی می بینیم که به لیلی اش رسیده! بعد از تمام سال های دوری هم هیچ حرفی ندارد. پیام صادقیان فقط در تیم او می تواند هم شب زنده دار باشد، هم خمیازه بکشد، هم نعره بزند، هم تمام فصل را به دلیل مصدومیت از دست بدهد.
در تیم او، هر تازه وارد و از همه بدتر هر تازه به دوران رسیده ای می تواند نه فقط به تعویض معترض شود که حتی می تواند سیستم تیمش را بچیند. وقتی درخشان مربی پرسپولیس است، از در و دیوار شگفتی می بارد. زارع مقابل این حقیر، از عابدزاده پنالتی گیرتر می شود! این پرسپولیس، هدف درخشان نبود که برایش برنامه ای پله به پله داشته باشد. رویایش بود که هر بی کفایتی را در نیم فصل واردش کند. نه اینکه فقط یک مشت چسبیده، همین بی کفایت ها را به پرسپولیس انداخته باشند که درخشان انگار این روزها نه چشمی برای درست دیدن دارد نه عقلی برای درک کردن، نه انگار گوشی برای شنیدن. او مجنون بود!
حالا چرا انتظار دارید که مجنون، لیلی اش را سه طلاقه کند؟! حمید درخشان، خودش هم می داند که نه بین بازیکنانش وجاهتی دارد و نه روی سکوها دیگر کسی تحملش خواهد کرد. به واسطه یک برد در دربی، چند هفته ای هم حرمت خرید و هم دهان به نقد مربیان شهیرتر از خود باز کرد اما امروز حتی تاب و توان رفتن به کنفرانس های خبری را هم ندارد. مبادا که کسی حرفی از استعفا بزند، مبادا کسی وادارش کند که لیلی اش را طلاق بدهد.
فردایش را از همین امروز دیده! بعد از پرسپولیس، با این وضعیت برای خروج، او دیگر تا ابد کمترین شانسی برای بازگشت به پرسپولیس را نخواهد داشت. حتی زندگی دوباره اش در یک تیم دیگر و روی نیمکتی دیگر هم مستلزم ورود یک مدیر ناآگاه است به دنبالی لیگ ایران که فقط گوش جان به توصیه چند چسبیده بسپارد و مربی و بازیکنش را از توصیه ها انتخاب کند.
شاید اینگونه کمترین اقبالی برای مربیگری پیدا کند. درخشان چون فردایش را دیده، نه استعفا می دهد و نه از حق و حقوق مالی اش می گذرد. این پایان حمید بود...
نویسنده: پیام یونسی پور
لینک کوتاه : https://arteshesorkh.com/p/63615
نظرت رو بنویس
از حروف انگلیسی استفاده نکن
در حال حاضر فقط کاربرانی که در سایت ثبت نام کرده باشند میتوانند نظر ثبت کنند.
جهت ثبت نام میتوانید اینجا کلیک نمایید.
جهت ثبت نام میتوانید اینجا کلیک نمایید.
اولین نفری باشید که نظرش را ثبت می کند.
بازی های پرسپولیس
1-1
الریان قطر
پرسپولیس
دوشنبه, 5 آذر
ساعت 21:30
ورزشگاه : حمد خلیفه
داور : فو مینگ
-
پرسپولیس
الشرطه عراق
دوشنبه, 12 آذر
ساعت 17:30
ورزشگاه : دوحه قطر
داور : کیم جونگ هیوک
نظرسنجی
پرسپولیس موفق به صعود در لیگ نخبگان خواهد شد؟
برنامه بازی ها
هفته 11 لیگ برتر
یکشنبه, 11 آذر
ذوب آهن | - | شمس آذر | 17:30 |
دوشنبه, 12 آذر
هوادار | - | استقلال خوزستان | 15:30 | |
آلومینیوم | - | گل گهر | 15:30 | |
خیبر خرمآباد | - | ملوان | 15:30 |
سهشنبه, 13 آذر
تراکتور | - | چادرملو | 16:30 |
شنبه, 17 آذر
پرسپولیس | - | نساجی | 17:30 | |
فولاد | - | استقلال | 20:00 |
یکشنبه, 18 آذر
مس رفسنجان | - | سپاهان | 17:30 |
یک هشتم جام حذفی
هفته 5 لیگ نخبگان آسیا
دوشنبه, 05 آذر
العین امارات | 1 - 2 | الاهلی عربستان | 17:30 | |
استقلال | 0 - 0 | پاختاکور | 19:30 | |
الغرافه قطر | 1 - 3 | النصر عربستان | 19:30 | |
الریان قطر | 1 - 1 | پرسپولیس | 21:30 |
سهشنبه, 06 آذر
الشرطه عراق | - | الوصل امارات | 19:30 | |
السد قطر | - | الهلال | 19:30 |
جدول مسابقات
رده | نام تیم | بازی | تفاضل | امتیاز |
---|---|---|---|---|
1 | سپاهان | 10 | 6 | 21 |
2 | پرسپولیس | 9 | 8 | 20 |
3 | تراکتور | 9 | 10 | 19 |
4 | فولاد | 10 | 1 | 18 |
5 | چادرملو | 10 | 0 | 17 |
6 | ملوان | 9 | 3 | 15 |
7 | استقلال خوزستان | 10 | -1 | 13 |
8 | گل گهر | 9 | 2 | 12 |
9 | آلومینیوم | 10 | 0 | 12 |
10 | استقلال | 10 | -6 | 11 |
11 | ذوب آهن | 10 | -4 | 10 |
12 | خیبر خرمآباد | 10 | -3 | 9 |
13 | مس رفسنجان | 10 | -3 | 9 |
14 | شمس آذر | 10 | -3 | 7 |
15 | هوادار | 10 | -6 | 7 |
16 | نساجی | 10 | -4 | 6 |
رده | نام تیم | بازی | تفاضل | امتیاز |
---|---|---|---|---|
1 | الاهلی عربستان | 5 | 9 | 15 |
2 | الهلال | 4 | 11 | 12 |
3 | النصر عربستان | 4 | 7 | 10 |
4 | السد قطر | 4 | 3 | 8 |
5 | الوصل امارات | 4 | 0 | 7 |
6 | الریان قطر | 4 | -2 | 4 |
7 | استقلال | 5 | -3 | 4 |
8 | الغرافه قطر | 5 | -4 | 4 |
9 | پرسپولیس | 5 | -2 | 3 |
10 | پاختاکور | 5 | -2 | 3 |
11 | الشرطه عراق | 4 | -9 | 2 |
12 | العین امارات | 5 | -8 | 1 |