حکایت آخر

ورقهاي تقويم را كنديم و به تماشاي سبز شدن درختان و سوخته شدن تنه آنها در تابستان ريزششان در پاييز و و سر انجام خواب رفتگي آنها در زمستان شديم تا حكايت سالي ديگر گذشت را باور سازيم.
روزهاي بهاري و تابستاني و پاييزي و زمستاني يك به يك گذشتند تا سرانجام به بهار ديگر و روزگار ديگري اميد ببنديم تا شايد بار ديگر زسوي پروردگار موهبت زيستن ديگر اعطا شود و چنين است كه به رسم هر ساله از قصه هاي شاد و غم خواهيم گفت تا حكايتي نو را با توجه به گذشته اندوخته ها شروع كنيم.
ورزش جهان و ايران در سال خورشيدي كه به پايان مي رسد روزهاي بزرگ و كوچك و وقايع مختلفي را تجربه كرد كه بايد در راس آنها از المپيك 2012 لندن بگوييم.

المپيك 2012
المپيك لندن در يكي از بي سابقه ترين شرايط امنيتي برگزار شد و بازيهاي المپيك لندن را در مجموع بايد موفقيت آميز و پر از خاطره بايد دانست. در اين المپيك ورزشكاران بي شماري به ادامه ركورد شكني هاي خود ادامه دادند و جاي بسي خوشحالي است كه عنوان قوي ترين مرد جهان بار ديگر به كشورمان رسيد و بهداد سليمي توانست خاطره حسين رضا زاده را براي ما تداعي كند.
در تاريخ المپيك هائي كه ايران از سال 1948 تا 2012 سپري كرده است 60 مدال كسب شده است كه 12 عدد از آنها در المپيك 2012 حاصل شده است. قصه مدال آوري ورزش ايران كه در لندن 1948 توسط جعفر سلماسي آغاز شد به مدال آوري هاي بزرگان ايران در آوردگاه 2012 تا به امروز ختم شده است. مرداني كه توانستند 4 مدال طلا و 5 نقره و 3 برنز برسند. كسب رتبه هفدهمي المپيك ماحصل حركت بي نظير ورزشكاراني بود كه پيش از المپيك در تب و تاب حذف ايران از المپيك بعلت دخالتهاي نابجاي سران ورزش در امور فدراسيون سوخته و پس از المپيك با بي مهري هاي فراواني چه براي بزرگان المپيكي و چه پارا المپيكي رو به رو شدند. كسب مدال نقره حدادي در پرتاب ديسك در كنار طلائي هاي كشتي فرنگي طعم شيرين تري داشت هر چند كاروان اعزامي ما مي توانست موفق تر هم باشند اگر آن اتفاقهاي غير معقول در عرصه مديريت ورزش رخ مي دادند و اجازه مي دادند قابليت ها نه ارتباط ها كار كنند.
المپيك لندن براي دلاوران ايراني تنها يك دستاورد بي نظير و بي رنج داشت و آن تزريق روحي شادي بود كه به ملتي داده شد كه درگير بحرانهاي بي شمار اقتصادي بودند و توانستند چند صباحي بي دغدغه نان به شادماني بپردازند.

اتفاقهاي بزرگ ورزشي داخل ايران
حكايت اول و آخر ورزش ايران در سال جاري اختلافهاي بي شمار و فساد و سومديريت هاي بي شمار بود. ورزش ايران كه هنوز در تنگناهاي فكري به سر مي برد در سال جاري اسير همان رخدادهائي شد كه سالها است با آن دست به گريبان است تغيير مداوم مديريت ها در فدراسيونهاي نظير فدراسيون دوچرخه سواري وقايق راني و جودو و شنا و ... درد هاي بزرگي براي ورزش ما به ارمغان آورد ضمن آن كه قصه حضور افرادي كه هيچ شناختي از ورزش هاي مورد نظر نداشته اما رياست فدراسيوني را به يدك مي كشند درد بزرگي بود كه در فدراسيون فوتبال و كشتي با آنها رو به رو شديم كه امروز همچنان نگران آنها هستيم. در روزهاي پاياني سال جاري شاهد بوديم كه سو مديريت ها باعث شد كه محمد بنا نابغه مربيگري كشتي فرنگي ما كه توانست نصف مدالهاي برتر كشتي فرنگي را به ايران آورد بعلت نامهرباني ها از اين ورزش دور شود ضمن آن كه احتمال حذف كشتي از المپيك را مواجه هستيم كه با حضور ناكار بلدان امر كشتي در فدراسيون كشتي دغدغه هاي ما را بيشتر مي كند. همين اتفاق در فوتبال هم رخ داده است. فدراسيون فوتبال كه غرق در عنوان پر از حرف و حديث برترين فدراسيون فوتبال آسيا شده است اين عنوان به همان اندازه عجيب بود كه ديديم علي كريمي بعنواني يكي از سه مرد برتر فوتبال آسيا انتخاب شده است. در سال 1391 در اولين سال فعاليت مجدد مديريت كفاشيان همچنان غرق در ناكامي ها بود. سقوط فوتسال و شكست از ازبكستان و لبنان و به خطر افتادن شانش صعود تيم ملي فوتبال كشورمان به جام جهاني 2014 در كنار بي نظمي هاي ليگ و سقوط اخلاق در ورزشگا ه ها و حتي در بين مسئولين و بازيكنان و مربيان فوتبال و كسري بودجه اي كه نه تنها فوتبال كه به طور كلي ورزش ما را فرا گرفته است باعث شد كه از سال 1391 بعنوان يكي از تلخ ترين سالهاي فوتبال ياد شود و در اين بين بايد به اين نكته اشاره داشت كه در كنار اين همه كسري بودجه در اين فوتبال همچنان قراردادهاي جعلي و دور زدن قانون سقف قراردادها با اعطاي پورشه و... وجود داشت. البته در كنار اين رخدادها بايد به صعود فوتبال ساحلي و تيم ملي فوتبال نوجوانان به مسابقات جام جهاني اشاره داشت هر چند شكست نوجوانان پس از صعود در تهران و به تيم ازبكستان بسيار درد آور بود اما تلخ تر از حذف تحقير آميز تيم ملي جوانان ما توسط تيم كره جنوبي در راه مسابقات جام جهاني نبود كه ماحصل استفاده مجدد از شكست خورده هائي بود كه قبلا در تيم نوجوانان كارنامه خود را به نمايش گذاشته بودند.
  همين اتفاق در مورد تيم فوتسال ما نيز رخ داد كه پس از سالها هم در آسيا به يك تيم آسيائي باخت و قهرماني چند ساله خود در قاره كهن را از دست داد و از سوي ديگر در رقابتهاي جهاني فوتسال كارنامه اي بسيار ضعيف را به جاي گذاشت.

ضمن آن كه در سال جديد با پديده قهر از تيم ملي آشنا شديم. ملي پوشان ما كه سالها است به لطف حضور در تيم ملي توانسته اند قراردادهاي ميلياردي داشته باشند به يك باره دست به ابتكار جالبي زدند و شاهد بوديم كه نخست مهدي رحمتي از حضور در تيم ملي عذرخواهي كرد و از سوي ديگر هادي عقيلي در شب بازي با لبنان شبانه اردوي تيم ملي را ترك مي كند و در كنار همه اين امتناع كردن ها بد نيست كه اشاره كنيم در مسابقه هاي غرب آسيا نيز تيم ما با قهر كي روش رو به رو شد كه در بازيهاي اوليه حاضر نشد روي نيمكت بنشيند و سرانجام زماني هم كه روي نيمكت نشست توانست نوبرانه حذف در اين رقابتهاي كوچك آسيائي را براي ما به ارمغان آورد !! البته قهرهاي مقطعي چون قهر نكونام و رحمتي و يا مجيدي و قلعه نوعي همچنان در داستان فوتبالفارسي ما ادامه داشت و گوئي ادامه خواهد داشت.

ديگر اتفاق بزرگ فوتبال ما حضور بازيكنان ايراني بزرگ شده در خارج از كشور در تركيب اصلي تيم ملي فوتبال ايران بود. مرداني چون دژاگه و قوچان نژاد كه قرار است بزودي چند تائي ديگر از نوع خود را در فوتبال ما ببينند كه واكنش ها متفاوتي در مورد اين مسائل رخ داد كه عده اي آن ها را بي دليل دو رگه خواندند و برخي ديگر معتقد بودند در فوتبالي كه سازندگي وجود ندارد بايد هم كه حاضري خور شد.

صحبت از سازندگي شد بد نيست اشاره اي هم به داستان تكراري سهامي شدن دو باشگاه استقلال و پرسپوليس كنيم.
اين دو باشگاه در سال جديد هم با وعده سهامي عام شدن رو به رو شدند. نزديك به 4 سال پيش درست در چنين روزهائي وعده خصوصي شدن باشگاه استقلال و پرسپوليس يك بار ديگر مطرح شد اما پس از نزديك به 4 سال اعلام شد شايد و ممكن است بين 5 تا 10 درصد سهام اين دو باشگاه واگذار شد و مابقي سهام به صورت بلوك واگذار شود واگذاري سهام به صورت بلوك وعده مردمي شدن اين دو باشگاه را بار ديگر بي معني كرد و هنوز هم بايد به انتظار بنشينيم كه روزي و روزگاري و شايد اين دو باشگاه با حداقل اصول اوليه خصوصي سازي رو به رو شوند هر چند كه هنوز هم مديران اين دو باشگاه چون مديران قبلي به گونه اي در اين دو باشگاه عمل كرده و مي كنند كه خصوصي سازي آن هم در بدترين نوع خود را به نمايش مي گذارند.

اما همه اتفاقهاي ورزش ما چون قصه فوتبال نبود. صعود تيم ملي واليبال به ليگ جهاني رخداد بسيار مهمي بود كه در سال جديد رخ داد. واليبال ايران كه چند سالي است به روند رو به رشد خود ادامه مي دهد توانست در سال جديد به ليگ جهاني صعود كند و ولاسكو سرمربي آرژانتيني تبار واليبال ايران توانست در كنار مديريت و تداركات مناسب واليبال ما را موفق كند. در برخي ديگر از رشته ها چون پينگ پنگ توسط نوشاد به موفقيت هائي رسيديم ضمن آن كه رشد ورزشهاي رزمي ما در سال جديد به علت اختلافهاي بي شمار خصوصا در تكواندو با مشكل همراه بود.

اما شايد گل سر سبد اتفاقهاي ورزشي در روزهاي آخر سال 1391 مربوط به مسابقه هاي جام جهاني كشتي مي شود.
در حاليكه جهان در شوك شايعه حذف كشتي از المپيك به سر مي برد اين مسابقه ها در ايران برگزار شد كه نتايج نسبتا خوبي به دست آمد.
تيم كشتي آزاد ما در 5 مسابقه تيم در برابر تيم صاحب 5 پيروزي قاطعانه شد كه پيروزي هاي 6 بر 1 در مقابل تيمهاي ايالات متحده و روسيه از شيرين ترين هاي آنها بود هر چند كه تيم ملي آزاد ما با آمادگي چنداني وارد بازي ها نشده و از اين بازيها نتيجه مي خواستند و شاهد بوديم كه از بهترين نفرات از جمله احسان لشگري و صادق گودرزي و مهدي تقوي و... كه در المپيك بوده استفاده كردند و فرصت به جوانان داده نشد.
اما در قسمت فرنگي قهر محمد بنا آثار خود را نشان داد. در اين دوره تيم ما تصميم گرفت كه از حميد سوريان و اميد نوروزي ... كه زرين مدالها ما در المپيك بودند بهره نگيرد و به جوانان ميدان بدهد اما شاهد بوديم وقتي تيم ما بنا را ندارد به طور حتم روح جنگندگي و پيروزي خود را كمتر حس مي كند و به جا است كه هر چه سريع تر به فكر باز گرداندن محمد بنا باشيم.
 وقتي ورزش ما براي مرداني چون ولاسكو در واليبال و كي روش در فوتبال هزينه مي كند به چه دليل نبايد براي بنا هزينه كند كه به طور حتم از بهترين ها و شايد بهترين سرمربي كشتي فرنگي جهان است ؟
نگاهي به ناز كشيدن هائي كه براي كي روش و يا قبل از آن براي افشين قطبي ها داشتيم و نتايج اسف باري هم شاهد بوديم وقتي مي كنيم ناخود آگاه به مظلوميت امثال محمد بنا در ديارمان پي مي بريم.

كسري بودجه و لغو مسابقات تداركاتي از ديگر مشكلات ورزش در سال جاري و خصوصا پس از چند برابر شدن ارزش برابري ريال در برابر ارزهاي خارجي بود كه اين مسئله به لزوم درآمد زائي ورزش اشاره مستقيم دارد.

در هر حال سال 1391 با تمامي فراز و فرودهايش به اتمام رسيد و اميد داريم كه در سال 1392 قصه هاي ورزش ما از غصه ها كمتر و شادي بخش براي ملت و ايران عزيزمان باشند.