دربي پرغصه

در آدينه پيش رو براي بار هفتاد و يكم فضاي شهر تهران و شايد بسياري از شهرستانها با قصه قرمز و آبي پايتخت آشنا مي شود. قصه پرسپوليس و استقلال امروز همان حكايت شيرين تاج و پرسپوليس ديروز و شايد براي قديمي ترها حكايت شاهين و تاج روزگار دور باشد. حكايت پر شور ستارگان فوتبال ايران بر روي مستطيل سبز و غريو مردمي كه آنها را مي خوانند ستارگان زيادي در اين دو تيم بازي كردند و در هر دربي و يا شهرآورد ميليونها نفر دل به ستارگانشان مي دادند اما سالها است كه آن شور و هيجان دربي هاي دهه 50 و 60 خبري نيست.

در سيماي دو تيم كه مي نگريم شايد تنها علي كريمي در نزد سرخها و فرهاد مجيدي در نزد آبي ها آن حال و هواي ستاره هاي سالهاي دور را به تصوير مي كشند. ضيا عربشاهي هافبك سابق تيم سرخها مي گويد حالا سخت است كه در بين بازيكنان فعلي كساني از نسل ما را پيدا كنيم. وقتي به اين سخن عربشاهي مي انديشيم نا خودآگاه افسوس مي خوريم و مي پرسيم چرا اين گونه شد؟ براي پاسخ به اين سوال دو نظريه ارائه مي شود كه يكي مثبت و ديگري منفي است.

 نظريه مثبت انديش مي گويد قدرت فوتبال در ايران پخش شده است و ديگر آن گونه نيست كه همه ستاره ها به اين دو تيم روند اما مي پرسيم اگر همه تيمها قوي شده اند پس چگونه است كه فوتبال ملي ما رشد نمي كند ؟ و يا چرا در اسپانيا قصه دو قطبي ها همچنان وجود دارد اما آنها قهرمان اروپا و جام جهاني و در رده باشگاهي در سطح اروپا همواره در سالهاي اخير حرف اول را زده اند ؟ آيا در همه جاي دنيا با تضعيف قطبهاي سنتي خود سعي در تقويت فوتبال خود دارند ؟ آيا اصولا اين كار قابل قبول است ؟

نظريه منفي مي گويد فوتبال ايران به اين دليل كه در دوران افت است به طور طبيعي بازيكنان ش هم اين گونه سقوط مي كنند و در نتيجه باشگاهها هم بايد سقوط كنند ؟ نگارنده با اين نظريه موافق است وقتي پايه هاي فوتبال ما لنگ مي زند بايد هم ستارگان تيم ملي ما مجيدي و كريمي و سوپر استار دربي 71 باز اين دو بازيكن مسن و با اختلاف زياد نسبت به ديگر بازيكنان باشد. نگاهي به همين تيم پرسپوليس و تيمهاي پايه اش بكنيم تيم نوجوانان اين تيم در مصاف با تيم نوجوانان استيل آذين كه رهبري آن را يك پرسپوليس ي و شاهيني قديمي يعني مجتبي محرمي بر عهده دارد 6 به 1 مي بازد. همين اتفاق چندي پيش با تيم جوانان قرمز رخ مي دهد و سرخهاي جوان در مصاف با آبي ها 6 گل مي خورند. مي پرسيم با اين زير بنا مي توان به آينده سرخها دل گرم بود ؟ از مدير امروز پرسپوليس كه نگران اعلام اسامي هييت مديره بيش از زير ساخت ها است مي پرسيم آيا اين گونه نبايد در سالهاي آينده هم بازيكنان ي چون آن توگوئي بنجل امسال خريد ؟ كريمي تا چند سال ديگر مي تواند براي اين تيم بازي كند ؟ همين قصه در تيم آبي است جنجال رشوه گرفتن در آكادمي استقلال قصه طولاني است كه مقصرينش هنوز پاسخگو نيستند و حتي متهمين آن مسئله چون آقايان سرپرست موقت و سرپرست آكادمي هيچ توضيح قانع كننده اي نداده اند. امروز سرمربي باشگاه استقلال يعني مظلومي در جنگ با رئيس آكادمي يعني حسن روشن است و به طور حتم نه روشن دست پرورده جديدي به مظلومي معرفي مي كند و نه مظلومي حاضر است كه نور چشمي هاي روشن حتي اگر خوب هم باشند را بپذيرد و قصه به آنجا پيش مي رود كه تيم استقلال آنقدر از بعد بازيكن سازي دچار مشكل مي شود كه كاسه چكنم را در خط دفاعي مي زند كه روزگاري با امير حسن صادقي و پيروز قرباني و صادق ورمزيار و اصغر حاجيلو و... ساخته شده در تيمهاي پايه همواره تامين بوده است يا يادش رفته است در حالي در خط مياني دل به وليد علي و جاسم كرار داده است كه ستارگان امروز اين خط يعني تيموريان و جباري از دل جوانان اين تيم روزگاري بيرون آمدند.

 به دربي 71 بر مي گرديم جائي كه دو تيم سعي در نباختن دارند و مي دانيم در اين بازي هم حوادث از قديمي ها خواهد بود و باز فرياد روزمرگي و مردن در امروز وجود دارد و فضاي آينده همچنان تيره و تار با اين نوع تفكر نسبت به جوان گرائي و بازيكن سازي خواهد بود. افسوس