دغدغه هاي كشتي از ديد يك فوتبال نگار

سالها از ورزش نگاشته ام اما دغدغه هاي اصلي من متمركز بر فوتبال بوده است و شايد جسارتي بس بزرگ كرده ام كه خواستم از كشتي بگويم اما بعنوان كسي كه تحقيقي در مورد المپيك داشته و سالها در كنار بزرگان كشتي بهر پيروزي ها خنديدم و به واسطه شكستها گريستم خواستم اين بار گونه اي دگر بنويسم.

حكايت كشتي براي ما بسيار دل نگران كننده شده است. سالها در افتخارات كشتي آراميديم و نپنداشتيم شايد روزي حكايت ورزش عوض شد. در ديداري بين پيش كسوتان تيم ملي فوتبال يا همان تيم ملي سال 1998 و تيم پيش كشوتان استقلال شاهد حضور سوريان هم بوديم. بزرگ قهرمان كشتي ايران و جهان و المپيك بسيار كمتر از بازنشسته هاي ديروز فوتبال مورد توجه قرار گرفت. او پيراهن تيم ملي فوتبال را پوشيد تا براي اقدام خيرخواهانه اين مسابقه چون همه دلاوران و پهلوانان روزگار دور فوتبال اعلام حضور كند اما وقتي نگاهي به او مي افكندم مي پنداشتم چرا نبايد او و ديگر بزرگان كشتي مسابقه هاي در اين زمينه برگزار نكنند؟ حضور سوريان در جمع فوتباليست هاي سالهاي دور همان گونه وصله ناجوري مي نمايد كه امروز مي شنويم قرار است از علي دائي كه عضو كميته فني جوانان فيفا است خواسته شود كه براي عدم حذف اين ورزش در المپيك اقدام كند يعني قرار است علي دائي از سپ بلاتر و بكن بائر بخواهد كه با كميته ملي المپيك سخن بگويند كه كشتي حذف نشود؟

براستي به چه دليل اين همه بي برنامه هستيم ؟ پاسخ روشن است زيرا مديريت منسجمي نداريم وقتي سكان رهبري كشتي به حجت الله خطيب واگذار مي شود كه هيچ اطلاعي از كشتي ( و به احتمال زياد از ديگر رشته هاي ورزشي ) ندارد آيا بايد اميد بيشتري داشته باشيم ؟ حسن رنگرز كه عنوان نايب رئيس فدراسيون كشتي را يدك مي كشد چه تجربه و ابزار هاي مديريتي كلان و بين المللي را دارد ؟ او تنها به بازديد كشتي گيران مصدوم مي رود و مشغول ماچ و بوسه است. حكايت رنگرز در كشتي به مانند علي پروين است كه مي پنداشت اگر لباس ورزشي را با كت وشلوار عوض كند مي تواند مدير باشد و هرگز ندانستند مديريت علم و تجربه و زبان و دانش بين المللي مي خواهد. عليرضا دبير كه سالها در اين ديار مرد سياسي بوده و در شوراي شهر تهران مشغول به كار است آنقدراعتماد به نفس بعنوان قهرمان المپيك ندارد كه دست به دامان دائي مي شود. چرا كشتي ما اين گونه از شخصيت هاي خود بي بهره است؟ كشتي در ايران زمينه دارد و بايد افكار بهتري داشته باشد شايد بپرسيم چگونه ؟

وقتي از كشتي سخن گفته مي شود كمتر كسي نامي از فرانسه مي آورد. ديار گل باستان در بسياري از رشته هاي شهرت دارد آنها قهرمان فوتبال جام جهاني 1998 و قهرمان اروپا در سال 2000 و نايب قهرمان جام جهاني 2006 بوده اند در راگبي عنوان دارند. آلن پروست قهرمان سابق فورمول وان جهان فرانسوي بود. آنها تورنمنت بزرگ تور دو فرانس در دوچرخه سواري را دارند و سالها در تنيس هم تك ستاره هائي داشتند. آنها در سوار كاري و شنا و هند بال و.. حرفهاي زيادي براي گفتن دارند اما كشتي ؟

اما روز گذشته اين كشور دست به كار شدند. آنها در اقدامي نمادين ستارگان خود در كشتي از جمله دارنده مدال برنز المپيك 2008 را به روي تشك كشتي دعوت كرده و روي آن دراز كشيده و اعلام كردند از اين تشك بيرون نمي روند. ما چه كرديم ؟

از امروز مسابقات جام جهاني كشتي آزاد و فرنگي در تهران برگزار مي شود. آيا برنامه اي نمادين براي حفظ كشتي تدارك ديده ايم ؟ از مردان بزرگ كشتي چون دكتر توكل كه روزگاري نايب رئيس فدراسيون جهاني كشتي بود و به لطف مديريتي مبتكر او را از سوي خود در سالهاي دور معلق كرديم نمي توانيم استفاده كنيم. ما در سالهاي اخير قهرمانان جهاني و المپيك زيادي را داشته ايم. روسها از الكساندر كارلين نابغه بزرگ خود در كشتي فرنگي در فدراسيون خود بهره مي برند تا در اين اقدام وارد گود شود. ما چه كرده ايم ؟ آيا مرداني چون خطيب و علي آبادي و عباسي مي توانند اقدامي براي كشتي انجام دهند ؟ واقعه جام جهاني در تهران نمي تواند اقدام هاي نماديني چون آن چه در فرانسه برگزار شد را داشته باشد؟

 به ياد داشته باشيم كشتي براي ورزش ما نماد است كشتي در اين مرز و بوم تاريخ و فرهنگ و شادي و عشق دارد كشتي براي ما تنها عامل مدال آوري و افتخار آفرين بجز وزنه برداري و يا ورزشهاي رزمي بوده است سمبل ورزش ما تختي يك كشتي گير است اما ما هنوز در خواب ناز هستيم.

آقايان به خود آئيد از واقعه جام جهاني تهران بهره بگيريد.