ديگر بس است آقاي كي روش!

در شرايطي كه انتظار مي رفت كارلوس كي روش به عنوان سرمربي نامدار تيم ملي ايران در مراسم قرعه كشي جام ملتهاي 2019 آسيا در امارات حاضر باشد، مرد پرتغالي تصميم ديگري گرفت و در اين مراسم حضور نيافت. قطعا خيلي ها در ايران دوست داشتند جمعه شب كي روش را هم با همان لباس شيك و صورت اصلاح شده در كنار مربيان بزرگي مثل زاكه روني و مارچلو ليپي ببينند، اما مرد غرغروي پرتغالي يك بار ديگر همه را نااميد كرد. در نتيجه با تيم ملي ايران در اين مراسم مثل بچه هاي يتيم رفتار شد. نهايتا هم آقاي سرمربي لطف كرد و با ارسال يك پيام كوتاه، گنگ و نامفهوم روي صفحه شخصي اش به نتايج قرعه كشي واكنش نشان داد. زشت تر از بي اعتنايي كي روش به ماموريتش در ايران و شركت در مراسمي كه بخشي از شغل او محسوب مي شد، توجيه عجيبي است كه مربي پرتغالي براي غيتش تراشيده: «نرفتم چون معلوم نيست در جام ملتهاي آسيا سرمربي تيم ملي ايران باشم. برای بنده مناسب و محترمانه نبود بدون این که در آن برهه سرمربی تیم ملی باشم، در این مراسم شرکت کنم.» اما آيا واقعا اينطور است؟

جالب است بدانيد كي روش چهار سال پيش در فروردين 93 در حالي براي شركت در مراسم قرعه كشي جام ملتهاي 2015 آسيا راهي استراليا شد كه همه چيز درست مثل حالا بود؛ يعني او تا پايان جام جهاني برزيل با ما قرارداد داشت و معلوم نبود پس از آن روي نيمكت تيم ملي باقي بماند. تازه بر خلاف حالا كه فدراسيون فوتبال رسما تمايلش را براي تمديد قرارداد با كي روش ابراز كرده، آن زمان دو طرف در آستانه قطع همكاري بودند. حتي در همان استراليا پس از پايان مراسم قرعه كشي كي روش به صراحت به خبرنگاران گفت قراردادش را تمديد نمي كند و در جام ملتها روي نيمكت تيم ملي نخواهد نشست. با اين وجود او راهي سيدني شد و با كت و شلوار و كراوات در مراسم قرعه كشي شركت كرد. حالا اما چه اتفاقي افتاده كه آقاي مربي تكرار رفتار چهار سال پيش را «نامناسب و غيرمحترمانه» مي خواند؟

گويا غير از غرولندهاي هميشگي و اعصاب خردكن كي روش، از حالا به بعد بايد به فراموشكاري و آلزايمر مصلحتي او هم عادت كنيم. واقعيت آن است كه هر چقدر حوزه همكاري فني با كي روش براي فوتبال ايران خوشايند و موفقيت آميز بوده، داستان رفتارهاي حرفه اي و عمومي او روز به روز غيرقابل دفاع تر مي شود؛ يك مصداق ديگر هم بخش بعدي همين مصاحبه آخر مربي پرتغالي كه وي در آن گفته بازيكنان ملي پوش غايب در تمرينات فعلي، شانس زيادي براي حضور در تيم ملي نخواهند داشت. آيا غير از اين است كه اين حرف، فقط روحيه ملي پوشان سه نماينده ايران در ليگ قهرمانان آسيا را درست در آستانه بازي مرحله يك هشتم نهايي تضعيف مي كند؟ آنها چه گناهي كرده اند كه تحت قرارداد باشگاه هستند و بايد در مهم ترين مسابقات فصل تيم شان شركت كنند؟ آيا اين قبيل سوگيري هاي غيرمنطقي، غير از افزايش جنجال و تفرقه افكني حاصل ديگري هم دارد؟ كاش كاراكتر اجتماعي كي روش فقط كمي شبيه استايل مربيگري او بود؛ فقط يك سر سوزن!