رامین رضاییان و شوربختی با بهترین سناریو

رامین رضاییان از استقلال پیشنهاد دارد و در حال بررسی این موضوع است. همین گزاره یک خطی، حالا تابستان فوتبال ایران را داغ کرده و باعث شده همه جا حرف از این ماجرا باشد. چیز عجیبی هم نیست البته؛ چه اینکه رامین یک دفاع راست فوق العاده با توانایی های فنی بالا است که فعلا از پرسپولیس طرد شده و اگر بنا به ادامه حضورش در فوتبال ایران باشد، لابد باید به یک باشگاه گردن کلفت و مهم کوچ کند. در فصلی که تراکتورسازی نمی تواند بازیکن بگیرد و سپاهان هم علاقه ای به جذب رامین ندارد، شاید تنها گزینه داخلی مهم باقی مانده برای این بازیکن استقلال باشد. این البته در شرایطی است که او نخواهد به فوتبال اروپا کوچ کند.

چنانکه می بینید، وزن و قافیه این انتقال جور شده و کسی تعجب نخواهد کرد اگر رامین به زودی سر از استقلال در بیاورد. به خصوص که او حس می کند در پرسپولیس به شخصیتش توهین شده و نهایتا با تعبیر «وصله ناجور» از این تیم بیرونش کرده اند. به این ترتیب ممکن است این بازیکن برای پاسخ مثبت دادن به استقلال انگیزه های انتقامی هم داشته باشد؛ اما آیا همین که آتش دل رامین خنک شود و او زهرش را به برانکو بریزد، به منزله موفقیت و خوشبختی این بازیکن خواهد بود؟

اصلا بیایید شیرین ترین سناریوی ممکن را از نظر رامین رضاییان تصور کنیم؛ او به استقلال «بله» می گوید، جلوی پایش گاو می کشند و روی دوش سوارش می کنند، بعد روز داربی می رسد و رامین یک گل مهم به پرسپولیس می زند تا به همه ثابت کند چقدر بازیکن بزرگی است و انتقامش را هم از کادرفنی حریف بگیرد، آخر فصل هم با استقلال قهرمان ایران می شود و جام را بالای سر می برد. این لابد باید به معنای یک انتقال موفق باشد، اما مگر تک تک این اتفاقات برای مهدی هاشمی نسب هم رخ نداد؟ او هم دقیقا سال79 همین سناریو را پشت سر گذاشت؛ یعنی اولش از پرسپولیس پروین رانده شد، بعد با یک دستمزد نجومی به استقلال رفت، در مرغوبکار جلوی پایش گاو کشتند و هواداران نمی دانستند از خوشحالی چه باید بکنند، بعد جلوی پرسپولیس گل زد و غش کرد و آخرش هم با همین تیم قهرمان ایران شد. اما آیا واقعا هاشمی نسب با آن انتقال طعم سعادت و عاقبت به خیری را چشید؟ امروز مهدی چقدر از طرف هواداران استقلال جدی گرفته می شود؟ چند بار پیش آمده که هنگام بحران های داخلی این باشگاه رسانه ها سراغ او بروند و نظرش را بپرسند؟ در اینجور مواقع حتی اصغر طالب نسب و ایوب اصغرخانی هم نسبت به هاشمی نسب اولویت دارند و استقلالی تر به شمار می آیند. تکلیف نسبت هاشمی نسب با هواداران پرسپولیس هم روشن است؛ آنقدر دوستش دارند که 13سال بعد از آن انتقال بزرگ هم اجازه ندادند رخت پیشکسوتان تیم را به تن کند و برابر میلان به میدان برود!

رضاییان مختار است خودش در مورد آینده اش تصمیم بگیرد و اگر خواست به پیشنهاد استقلال هم پاسخ مثبت بدهد. با این حال رامین فقط باید به یک نکته ظریف توجه کند؛ اینکه کل دنیا، تنها همان 24ساعت بعد از انتشار خبر پیوستن او به استقلال نیست. تصمیم رامین می تواند سایه اش را روی کل عمر رضاییان پهن کند و حتی تا سال ها بعد از بازنشستگی هم رهایش نکند. چنین انتقال هایی حکم «معامله هویت» را دارند. حالا باید دید رامین شناسنامه اش را چند می فروشد؟