روزهای پر فراز و فرود پرسپولیس در لیگ دهم

شمارش معكوس براى پايان ليگ
پرسپوليس در ليگ دهم، يكى از بدترين دورانهاى خود را پشت سر گذاشت. اين تيم يك روز آنقدر خوب بود كه همگان لب به تحسين آن مى گشودند و روز ديگر آنقدر بد ظاهر مى شد كه منتقدان هر آنچه داشتند نثارش مى كردند. پرسپوليس يك روز صنعت نفت آبادان را با كاسيميرو در تهران با حساب ۲ بر صفر شكست داد و در كمتر از يك هفته در مقابل راه آهن شانس آورد كه نباخت و به تساوى بدون گل رضايت داد. پرسپوليس يك روز ذوب آهن مدعى را در اصفهان با حساب ۳ بر صفر شكست داد تا همگان تحسينش كنند اما در كمتر از چند روز به بنيادكار باخت تا ثابت شود كه به نتايج پرسپوليس نمى شود چندان دلخوش كرد.
سرخپوشان در مقابل نفت و در حاليكه چند بازيكن اصلى خود را نداشتند با يك نتيجه خيره كننده به پيروزى رسيدند، اما در كمتر از ۴ روز در مقابل مس ديدارى پر انتقاد را انجام داد و الحق و والانصاف كه با خوش شانسى نباختند.
اين پرسپوليس در طول ليگ دهم از اين روزهاى پر فراز و فرود بسيار داشته است. روزهايى كه باعث شد تا هواداران بسيار پرسپوليس از تيم محبوبشان قطع اميد كرده و كمتر به ورزشگاه بيايند.
پرسپوليس ۸۹ و ۹۰ يك تيم پر اشتباه بود تيمى كه نمى دانست از رويارويى با حريفانش چه مى خواهد.
عدم تاكتيك پذيرى بازيكنان پرسپوليس و دلخوش كردن به ارائه يك تاكتيك ثابت در مقابل هر حريفى باعث شد تا پرسپوليس كمتر نتيجه بگيرد و اين اتفاقات در شرايطى براى سرخپوشان به وقوع پيوست كه پرسپوليس به لحاظ داشتن نفر , يكى از دورانهاى خوب خود را تجربه مى كرد اما عدم شناخت لازم از مهره هاى كارآمد و عدم برنامه ريزى لازم توسط كادرفنى باعث شد تا اين تيم هيچ گاه به اندازه بضاعتش در ليگ نتيجه نگيرد.
شرايط على دايى نيز در پرسپوليس يك شرايط خاص بود و روزى نبود كه سرمربى سرخپوشان تحت فشار قرار نگيرد. يك روز ماجراى جدايى كريم برايش مشكل ساز مى شد و روز ديگر مساله شيث رضايى براىش حادثه ساز مى شد و روز بعد هم مساله درگيرى با يكى از ليدرها بود كه ذهن ها را آزار مى داد.شرايط دايى و پرسپوليس آنقدر سخت و طاقت فرسا بود كه شايد اگر هر مربى ديگرى جاى دايى بود الان عطاى كار كردن در جمع سرخپوشان را به لقايش مى بخشيد و به دنبال كار خود مى رفت اما على دايى با تفكر حرفه اى اش ماند  تا در اين فوتبال خيلى چيزها را ثابت كند او ماند تا نشان دهد كه از آن دست مربيانى است كه مقابل كوه مشكلات هرگز شانه خالى نمى كند و با اقتدار به كارش ادامه مى دهد.اصولاً على دايى كار كردن در شرايط سخت را دوست دارد، چه آن زمان ها كه به عنوان يك بازيكن در تيم ملى بازى مى كرد و با محمد مايلى كهن مشكلات خاص خودش را داشت و چه آن زمان كه به عنوان سرمربى تيم ملى به خاطر  نتايج ضعيف با انتقادات بسيارى روبه رو شد و سر آخر هم رفت، تا جاى خالى او را افشين قطبى بگيرد.

دايى، در ليگ دهم و در پرسپوليس هم از اين دست مشكلات كم نداشت. او در حرفهايش به دفعات از وجود نامهربانى ها از تيمش داد سخن راند. دايى در آخرين حرفهايش بعد از بازى با مس به نكاتى اشاره كرد كه شايد حرف دل او بود اما بيان آن تا حدودى زود به نظر مى رسيد.سرمربى تيم پرسپوليس در حرفهاى آخرش تلويحاً گفت: كه بى صبرانه پايان ليگ را آرزو مى كند و اين به معناى آن است كه دایی دارد در جمع سرخپوشان زجر مى كشد.
شايد على دايى از آن دست مربيانى بود كه دلش نمى خواست اين تعطيلات پيش رو به ليگ تحميل شود تا بازى ها زودتر تعطيل شده و او تكليف خودش را بهتر بداند. هر چند مديران تيم پرسپوليس اعلام كرده اند كه هيچ مشكلى با دايى نداشتند و با حمايت از او شايد سال آينده را نيز با او ادامه دهند، در حالى كه آنهايى كه دستى بر آتش فوتبال داشته و دارند، خوب مى دانند كه سرخپوشان مدتهاست كه نام گزينه هاى سرمربيگرى خود بعد از على دايى را دارند مرور مى كنند، مربيانى كه در فوتبال نيمى از اعتبار على دايى را هم ندارند، اما حالا نامشان به عنوان جانشين او مطرح مى شود تا از همين حالا به نوعى زير پاى سرمربى سرخپوشان خالى شده باشد.
شرايط نامطلوب پرسپوليس در ليگ و در ليگ قهرمانان آسيا باعث شده است تا حالا همه هواداران دلشان را به رقابت هاى جام حذفى خوش كنند، رقابت هايى كه در آن على دايى بايد آن قولى را كه پيش از شروع فصل وعده آن را به مديران پرسپوليس داده بود را عملى نمايد، كارى كه در شرايط فعلى پيش بينى در برابر آن بسيار سخت و ناممكن است.
دايى خوب مى داند كه سپاهان بهترين شرايط و روزهاى خودش را دارد با امير قلعه نويى پشت سر مى گذارد و اين در وضعيتى است كه پرسپوليس ى ها به دليل داشتن مهره هاى محروم و مصدوم بسيار از شرايط مطلوب دور است و شايد بازى اين دو تيم به بسيارى از پيش داورى ها خط بطلان بكشد.
دايى در چنين شرايطى همه هوش و حواسش را متوجه آن بازى كرده است، ديدارى كه شايد حكم به ماندن و يا رفتن على دايى از پرسپوليس بدهد و اين تقريبا آخرين فرصت سرمربى سرخپوشان است و او بايد در نبردى سخت و نابرار عنوانى را به دست بياورد كه ابزار لازم را براى كسب آن در اختيار ندارد. عليرضا نورمحمدى محروم است. سپهر حيدرى با ۳ دنده شكسته فصل را از دست داده است. غلامرضا رضايى، جلال اكبرى و محمد نورى هم به دليل مصدوميت مشخص نيست كه چه زمانى مى توانند به طور تمام و كمال در خدمت تيمشان باشند و موارد ديگرى كه اين روزها به دغدغه هاى اصلى على دايى بدل شده است.
شايد على دايى از جمله نفراتى است كه دلش مى خواهد، بازى با سپاهان در چارچوب رقابت هاى جام حذفى هر چه زودتر برگزار شود تا او بتواند درباره آينده اش در پرسپوليس تصميم بگيرد.