سرگیجه!

ما جماعت سراسر از آشقتگی هستیم . مردمی که هر روز هیجانات خود را به شکلهای متفاوت نشان می دهند. سالها است سخن از جهان پهلوان تختی می کنیم اما کسی نمی داند جهان پهلوان با آن محبوبیت در شب آخر زندگی اش چرا آنقدر تنها به آغوش مرگ می رود و یا در روز سیاه 28 مرداد 1332 صبحگاه زنده باد مصدق گفته می شود و غروب با تانک منزل مسکونی او را زیر شعائر مرگ بر مصدق تخریب می کنند؟ باری این سر گیجه و آشفتگی زنده بادها و مرده باد را در فوتبال این روزهای ما بیشتر مشاهده می کنیم. بعنوان مثال:

1/ علی کریمی سر دمدار مبارزه با فساد می شود. او از بی اخلاقی ها و نابرابری ها داد سخن دارد. از تبعیض و زشتی ها می گوید. اما می پرسیم با پرت کردن میکروفونی می توان فریاد مبارزه با سانسور سر داد؟ آیا فسادی که علی کریمی به درستی از آن اشاره دارد در روزگاری که همین  مجموعه مورد انتقادش او را کمک مربی تیم ملی بدون حتی یک روز مربیگری کرد وجود نداشت؟ آیا ظلم در تیم نفت وجود نداشت وقتی او سرمربی آن تیم شد؟ انتقاد کردن با آن ادبیات می تواند کاری را بکند؟ وقتی منتقد خود رفتارهای درستی ندارد می تواند از درستی ها بگوید؟

2/در مورد عادل فردوسی پور هم قضیه سر گیجه ادامه دارد. او معتقد است که نماینده 30 تا 40 میلیون طرفدار فوتبال است! این که ادعا درست است و تا چه حد می تواند پر مخاطب بودن دلیل خوب بودن باشد بحث دیگری است اما از عادل فردوسی پور می پرسیم شما برای این مخاطب که عاشق تیمهایشان هستند اما باشگاه های مورد علاقه آن نمی توانند پول حق پخش خود را از مدیران شما بگیرند چه کردید؟ شما چند بار مدیران خود را به چالش کشیدید؟ چگونه اجازه دادید تیمهای ما غرق بدهی و فقر باشند اما شما و روسای محبوبتان به مردم دهن کجی کنید؟

3/ میان این دعوا شکایت ارگان اصفهانی غیر مرتبط با فوتبال از علی کریمی اوج آشفتگی و سرگیجه آور است. می پرسیم پست کریمی در فضای مجازی به منکرات استان اصفهان ارتباطی دارد؟ پلیس فتا دایره اختیاراتش را به این اداره داده است؟ می پرسیم اگر انتقاد از رئیس فدراسیون اصفهانی واکنش دایره منکرات اصفهانی را بر می انگیزد باید منتظر باشیم انتقاد از رسول خادم با شکایت مشابهی از سوی دایره امر به معروف و نهی از منکر خراسان رضوی مواجه شود؟

براستی این سر گیجه ها کی به اتمام می رسند؟