سلطان و استرداد خاطره هايش/ براي پروين كه ديگر «شكوفه» نمي زند!

1- علي پروين مدير فني دي استرادا شد. اين تيم كه در دسته اول مسابقات باشگاه هاي اسلواكي حاضر است، اخيرا اعلام كرد سرمربي اسبق پرسپوليس و رييس كميته فني فعلي سرخپوشان را به اين سمت برگزيده است. به اين ترتيب پروين پستي را اشغال خواهد كرد كه پيش از اين در مقطعي در اختيار مرحوم ناصر حجازي بود. فصل جديد مسابقات اسلواكي، از تيرماه آغاز مي شود و قرار است سلطان رفت و آمدهايش را براي زير نظر گرفتن عملكرد دي استرادا از همين تاريخ آغاز كند. در شرايط عادي بايد حضور يك مربي ايراني در اروپا براي هواداران اين رشته ورزشي در كشورمان خوشحال كننده باشد؛ به ويژه وقتي پاي كسي به ميان مي آيد كه محبوبيت زيادي دارد، اما مدت هاست صلاحيت هاي «فني»اش در ايران مورد تاييد منتقدان قرار نمي گيرد. با اين وجود اما، دلايل زيادي وجود دارد كه مانع از شادي شنوندگان اين خبر مي شود؛ استدلال هايي از جنس واقعيت، منطق و صدالبته اخلاق حرفه اي!

2-  چندي پيش عادل فردوسي پور چند قسمت از برنامه نود را به بررسي موضوع مهم دلالي در فوتبال ايران اختصاص داد. او به طور فشرده سعي كرد به گوشه هايي از دنياي وسيع فساد مالي در اين حوزه بپردازد و زمزمه هايي را كه مدت ها در محافل خبري به گوش مي رسيد، به جدي ترين شكل ممكن رسانه اي كند. در اين بين از خيلي ها مصاحبه گرفته شد، بسياري از اسامي به ميان آمد و افراد فراواني در مظان اتهام قرار گرفتند؛ گرچه تب تند فدراسيون فوتبال و كميته انضباطي زود عرق كرد تا تمام آن پرونده عريض و طويل بي هيچ واكنشي به محاق فراموشي سپرده شود. آن روزها و در بحبوحه جدل بر سر اين موضوع، يك نام خاص وجود داشت كه بيشتر و جدي تر از ديگران مطرح مي شد؛ خشايار محسني، مالك و مديرعامل ايراني دي استرادا كه سلطان به تازگي افتخار همكاري رسمي با ايشان را به دست آورده است! در آن برهه برخي از بازيكناني كه سابقه همكاري با وي را داشتند، عليه او دست به افشاگري زدند و محسني را به مسايلي همچون عقد قراردادهاي متقلبانه و سودجويانه، رها كردن بازيكنان ايراني بلاتكليف در سرزمين بيگانه و تمام آنچه از آن به عنوان «مافياگري» ياد مي شود، متهم كردند. دامنه اين مجادلات حتي داماد خود پروين را هم در برگرفت، اما حالا علي آقا بي اعتنا به همه اين مسايل دست همكاري اش را به سمت او دراز كرده است.

3-  اين قبيل موقعيت ها دقيقا همان بزنگاه هايي هستند كه اسطوره ها بايد با اتخاذ تصميمات ظريف و دورانديشانه در آن، مقدمات جاودانگي خودشان را فراهم كنند. يكي مثل پروين اينجا، در همين امتحان بايد نمره قبولي بگيرد. او اگر هنگام دريافت چنين پيشنهادي توانست بردباري پيشه كند و سلامت محيط كار و طرف قراردادش را در اولويت قرار بدهد، خواهد توانست حتي به قلب جدي ترين مخالفانش نيز رخنه كند. با اين وجود وقتي پرافتخارترين مربي تاريخ فوتبال ايران همه اين ارزش هاي كليدي را ناديده باقي مي گذارد و نيكنامي و پايداري شخصيتش را به مدتي حضور در اروپا و دريافت چند هزار دلار دستمزد مي فروشد، چيزي غير از آه و حسرت باقي نمي ماند. براي يكي مثل پروين كه تفكرات فوتبالي اش سال ها پيش بازنشسته شده، آيا فهميدن اين نكته كار سختي است كه مالك دي استرادا با مانور روي اسم امثال او و حجازي در جست وجوي اندكي مشروعيت و وجاهت اخلاقي است؟ آيا علي آقا واقعا گمان مي كند قرارداد او با اين تيم اروپايي، توضيح فني و تاكتيكي دارد؟ آيا علي پروين بزرگ، امروز گرسنه و پابرهنه باقي مانده است كه بايد بي توجه به سوابق طرف همكاري اش بيعت او را بپذيرد؟ كاش پروين فقط يك سر سوزن براي همه آن چيزي كه هواداران وفادارش از او توقع دارند، ارزش قائل بود. كاش سلطان مي توانست كمي خودداري و شكيبايي بيشتر داشته باشد و كاش اين مثل قديمي به گوشش خورده بود كه «بگو با كيان زيستي، تا بگويمت كيستي»؛ نه علي آقا، اينها وصله تن تو و تصوير باشكوه خاطره هايت نيستند.

4-  ظاهرا علي پروين از شوق همكاري با دي استرادا و سفر به اروپا، ترس ديرينش از پرواز را هم به دست فراموشي سپرده است. اگرنه، مردي كه همين ماه گذشته براي يك سفر هوايي به مالزي رسما عزا گرفته بود و ادعا مي كرد روي صندلي طياره حالت «شكوفه» پيدا مي كند، نمي توانست با رفت و آمدهاي مكرر بين آسمان تهران و استرادا كنار بيايد!