شبكه يك، شبكه هر اماراتي؟ / برای پرسپولیس چرا خودتان را کشتید؟

1- تلويزيون ايران به انجام رفتارهاي عجيب و غافلگير كردن مخاطبانش عادت دارد. با اين وجود اما، شوكي كه عصر يكشنبه  اين هفته به بينندگان تلويزيون ضرغامي وارد شد، غريب تر و حيرت انگيزتر از هميشه بود. در روزهايي كه كشورمان در عرصه هاي سياسي و ورزشي با بحران حادي مثل نامگذاري گستاخانه ليگ امارات به يك عنوان جعلي دست به گريبان است، كانال يك سيما به عنوان فراگيرترين شبكه تلويزيون دولتي ايران در اقدامي باورنكردني به پخش برنامه اي رپرتاژ آگهي گونه و مفصل از باشگاه هاي اماراتي اقدام كرد. آن دسته از شهرونداني كه احتمالا امكانات ديگري ندارند و از سر ناچاري پاي تلويزيون كشورمان مي نشينند، اين هفته در مجموعه «كارنامه فوتبال» سير و سياحت گروه برنامه ساز ايراني را لابه لاي برج و باروهاي شيوخ ديدند؛ تيمي كه به خرج بيت المال راهي امارات شده بود تا از ساختار قوي باشگاه هاي اين كشور گزارش تهيه كند و آن را مثلا براي الگوبرداري تيم هاي ايراني روي آنتن بفرستد. الاهلي، النصر، الشباب؛ تابلو پشت تابلو، تبليغ پشت تبليغ براي تيم هايي كه تا چند روز ديگر اولين دوره از مسابقات ليگ خليج فلان را با شكوه هر چه تمام تر استارت خواهند زد. چشم شما روشن مهندس ضرغامي!

2- ترديدي وجود ندارد كه اين قسمت از كارنامه فوتبال، پيش از تغيير نام ليگ امارات تهيه شده، اما پرسش كليدي آن است كه چرا بعد از هتك حرمت شيوخ چنين برنامه اي كماكان بايد در نوبت پخش باقي بماند و روي آنتن برود؟ تلويزيون اين مملكت صد نفر را استخدام كرده كه چهار چشمي ورزشگاه هاي اروپايي را زير نظر بگيرند، مبادا پيرزني روي سكوها پوشش نامناسب داشته باشد و دل مردم ما را بلرزاند. براي چنين دستگاهي آيا خيلي كار سختي است اينكه برنامه اي چنين مهم و حساس را قبل از پخش رصد كند و به احترام ارزش هاي مشترك ميليون ها ايراني، آن را از نوبت آنتن بيرون بكشد؟ واقعا چطور صداوسيمايي كه دستش تا آرنج در جيب ملت است، از مجلس رديف بودجه مي گيرد و نيمي از برنامه هايش را رسما به سرمايه دارها فروخته، نمي تواند چنين شرايط حساسي را درك كند و به عواطف ملي همين جماعت احترام بگذارد؟ حالا بگذريم از اینكه اصولا مشخص نيست امارات كجاي فوتبال آسياست كه تيمداري اش بايد براي ما سرمشق باشد؟ كاستيا و لاماسيا پيشكش، كره و ژاپن را رها كرده ايم و چسبيده ايم به كشوري كه هميشه خدا كلاهش پس معركه است. از كجا معلوم؛ شايد هم لذت دوبي گردي با پول مردم بيشتر باشد!

3- فوتبال ايران در دو ماه گذشته تا خرخره درگير پرونده جعل تاريخ همسايه عربي اش بوده است. در شرايطي كه دولتمردان ما براي دفاع از هويت خليج فارس در اين پرونده قدم از قدم برنداشتند، باشگاه پرسپوليس تحت فشار هواداران ميهن دوست فوتبال ايران و به اتكاي سرمايه بخش خصوصي وارد كارزار شد و دست كم توانست از مشاركت يك ملي پوش ايراني در ليگ مجعول امارات جلوگيري كند. همين تلويزيون محترم اما به جاي همراهي و همياري با اين پروژه، تا جايي كه زورش مي رسيد دست به تضعيف و تحقير اين اقدام ايراني ها زد. برنامه نود از يك سو و بخش خبري معلوم الحال(!) بيست وسي از سوي ديگر در مقابل بازگرداندن خلعتبري ايستادند. كار به جايي رسيد كه حتي محمد حيدري هم در يك برنامه كاملا سياسي پروژه خروج خلعتبري از ليگ امارات را زير سوال برد. حالا همين تلويزيون غيور و ميهن دوست(!) در تازه ترين شاهكارش آنتن را به شيوخ جاعل عرب مي بخشد تا به پاسداشت دروغي كه گفته اند، باشگاه هاي شان را براي مردم ما تبليغ كنند! كجايند مجريان خاموش مناظره ها و گزارشگران حماسه سراي واحد مركزي خبر؟ فاجعه همين جا بيخ گوش شما رخ مي دهد؛ جايي كه «شوراي بازبيني» غيبش مي زند تا آگهي يك ساعته باشگاه هاي اماراتي خيلي راحت براي ملت پخش شود. شباب و اهلي و نصر در قامت بارسلونا و آژاكس و دورتموند ستايش مي شوند و دوربين در خلال خيابان گردي هايش بيليبوردهايي را به تصوير مي كشد كه اسم خليج فارس در آنها تحريف شده است. اين حكايت ماست با تلويزيوني كه هر وقت لازم است «پا» باشد، «مشت» مي شود و بالعكس!

4- شبكه يك شبكه هر ايراني؟ كاش به جاي ريختن پول مردم در جيب دشداشه پوش ها، سراغي از خوزستان مي گرفتيد و آكادمي منحصر به فرد فولاد را براي مردم به تصوير مي كشيديد. در اهواز – بخشي از خاك بهشتي ا يران – عده اي بي ادعا و كم سروصدا مشغول كارند. سفر به آنجا پاسپورت و ويزا و درهم و دلار هم نمي خواست، فقط كمي نيت پاك لازم داشت؛ آنچه اين روزها مي رود تا «افسانه» شود.