شروع تازه دائي

شروع تازه دائي

پنجشنبه گذشته روز پر فشاري براي علي دائي بود كه پس از بازگشت از شروع تازه اي گويد و اين شروع تازه بايد براي او به مانند بسياري از آغازهائي بود كه پس از زمزمه تمام شدنش در دوران بازيگري مي توانست باشد .

علي دائي چشم به بازي با سايپا داشت جائي كه مي دانست محمد مايلي كهني وجود دارد كه همواره مرد جنگ و مبارزه تا آخرين حد است و چنين بود كه بازي سخت شد پرسپوليسي ها وقتي گل به نظر كاملا بي عيب آنها هم مردود شد فشار بيشتري حس كردند و چنين بود كه وقتي در اواسط نيمه دوم بازي به نظر گره خورده تر از قبل شد فريادهاي مشابه آنچه در بازي با صبا شنيدند باز شنيده شد كه “بازيكن بي غيرت نمي خواهيم نمي خواهيم ..”

اما گويا حكايت علي كريمي در مورد علي دائي بار ديگر صدق كرد و خدا بار ديگر او را بغل كرد و آرفي ذخيره طلائي دائي تك گل بازي را زد و” قصه ليدر بي تعصب نمي خواهيم نمي خواهيم” فضاي ورزشگاه تختي را پر كرد و جشن سرخها تا به آخر ادامه يافت.

 اين حادثه باعث شد كه بسياري يادشان برود كه پرسپوليس سر در گم و پر اشتباه به سختي سايپا را برد و حالا نزديك به 40 روز زمان است كه پرسپوليس تيمي ديگر داشته باشد تيمي كه بتواند در ليگ فاصله خود را با صدر نشينان كم كند.

 در جام حذفي از سد سپاهان بگذرد و رو به سمت فينال رود و از همه اينها مهمتر اين كه تيمي بسازد كه در ليگ قهرمانان باشگاههاي آسيا بتواند نمايشي قابل توجه داشته باشد و براي رسيدن به اين كار بايد بيشتر از هر چيز به شرايط روحي و رواني تيم كند تيم پرسپوليس با اشباح بد بيني مواجه است .

علي دائي مي گويد كه چند بازيكن دلشان با تيم نيست اين حرف دائي معنائي جز اين ندارد كه شايعاتي در مورد تباني و نابود كرد ن دائي بوسيله زدن بر زمين تيم چندان غير حقيقي نيست از سوي ديگر رفتار شيث رضائي و بستن بازوبند كاپيتاني بر مچ و اظهار نظر دائي كه تيم نيازمند يك كاپيتان ديگر است نشان از اين دارد كه قصه بي اعتمادي ما بين دائي و چند بازيكن چندان دور از واقعيت نيست.

 از طرفي ديگر قصه ليدر خودي و غير خودي هم بحث اول باشگاه پرسپوليس است به قول عادل فردوسي پور جريانات مشكوكي در روي سكوها وجود داد و صدور بيانه اي بر عليه علي دائي و تشويق فرد خاصي و دعواي ليدرها با طرفدران سرخ در هنگام تمرين و در هنگام مسابقه و از سوي ديگر واكنش تماشاچيان كه ليدر بي تعصب نمي خواهيم نشان از اين دارد كه ديوار بي اعتمادي و بي اعتنائي و جريان خزنده اي كه به صورت موريانه گونه تيم را از درون مي خورد اولين مشكل تيم پرسپوليس است.

 به نظر مي رسد علي دائي بيش از پيش بايد از جبهه پشت سر خود مطئمن باشد او به همكاران خود اعتمادي نداشته است و مي بينيم كه براحتي كمك اول خود را عوض مي كند و در اين بين سوالها اين هستند كه حسين عبدي در اين مورد چه واكنشي نشان مي دهد ؟

آيا او سكوت مي كند و اگر سكوت مي كند كاررائي اش كم نمي شود ؟

در سوي ديگر تكليف ليدر و خط بازي براي هميشه بايد حل شود علي دائي بايد اعلام كند كه اين چند كوچولوئي كه او نام برده كه قرار است تيم و او را به زمين بزنند چه كساني هستند ؟

 و سوال مهم تر از همه اين موارد اين است كه ليدرها بنا بر چه مجوزي و توسط چه شخصي اجازه يافته اند كه در نيمه دوم بازيهاي صبا و سايپا آن گونه عمل كنند و حتي كار را به جائي برسانند كه بيانه اي صادر كنند ؟

اين قصه بسيار مهم است چون مي دانيم امروز ليدرها ديگر مردان خود جوشي چون مرحوم محمد بوقي نيستند و ليدرها بايد از كانالها و گزينش هائي رد شوند و اصولا جز ارباب جمعي باشگاه هستند و از باشگاه جيره و مواجب مي گيرند و اين مسئله را سال گذشته هم شاهد بوديم كه ليدرهاي آبي رسما اعتراض مي كردند كه بعلت مشكلات مالي بر عليه مديريت بوق مي زده اند.

 حال با جميع اين مسائل بايد گفت كار اول علي دائي اين بايد باشد كه فضاي سو تفاهم و شك و ترديد را از تيمش دور كند او بايد با مديريت اتمام حجت كند و بازيكن و همكار و ليدر و هر عاملي كه تيم را دچار تنش مي كند را حذف كند و تيم را اين گونه مي تواند به سرمنزل مقصود رساند