شيريني برد ناپلئوني با پند ناپلئون

جمله اي معروف از ناپلئون بناپارت بر جاي مانده كه مي گويد" يك ارتش قوي از سرداران نيرومند پديد مي آيد"
کاربرد اين حكايت را بارها در مسائل مختلفي كه با كار تيمي و گروهي همراه است بارها ديده ايم.
 ديروز پرسپوليس همين حكايت را داشت. بايد اذهان داشت كه قهرمان دو دوره پيشين جام حذفي با گامهاي لرزان وارد آوردگاه با ذوب آهن شد. تيمي كه با پيروزي شكننده بر تيم سايپا چنگي به دل نمي زد و هفته ها است كه از روي سكوها حكايت حيا كن و رها كن را نسبت به سرد مدارانش مي شنود. از سوي ديگر محروميت دو كاپيتان !نه چندان دور اين تيم يعني شيث رضائي و محمد نصرتي كه بازو بند امثال جعفر كاشاني و دهداري و آشتياني ... را بر بازو بسته اند مزيت بر علت شده بود كه بسياري از طرفداران پرسپوليس كه شاهد اهمال و كم كاري مسئولين پرسپوليس در تغيير روند اين تيم و تزريق خوني تازه اي بر پيكره نيمه جان اين تيم هستند با ديده ترديد به بازي در اصفهان بنگرند.

 حكايت آغاز بازي هم چندان دل انگيز نبود سيماي حميد استيلي در كنار زمين تنها يك موجود نحيف و از پيش باخته را نشان مي داد. او نه لبخندي مي زند و نه نائي براي حرف زدن دارد. در تركيب اوليه پرسپوليس اشتباهات فراواني ديده مي شد. بار ديگر سامان آقا زماني ناكار آمد به دفاع راست رفته بود محمد نوري روي نيمكت بود و كريمي در كناره ها به كار گرفته و تداخل وظايف او با غلام رضائي نشان از عدم شناخت كادرفني اين تيم نسبت به كاررائي اين دو مهره داشت. بايد گفت پرسپوليس در نيمه اول و تا اواسط نيمه دوم اسير بازيكنان ذوب آهن بود و اگر بازيكناني چون كاسترو و قاضي به وظيفه سازماني خود يعني گل زدن يك مهاجم دقت داشتند شايد حكايت پرسپوليس به روزهاي سخت تري هم مي رسيد. پرسپوليس در نيمه اول عملا هيچ كار مثبتي انجام نداد و تنها يك موقعيت نصيب كاظميان شد كه بر اثر اشتباه مدافعين ذوب آهن بود و شهاب گردان همچنان در دوران افت خود پس از حذف از رقابتهاي باشگاههائي آسيا است.

 پنالتي كه مظفري زاده در بازي به نفع پرسپوليس گرفت چون عطيه پرديسي به داد سرخها رسيد چون اين تيم عملا هيچ راهي براي حمله به دروازه را نه داشت و نه مي توانست بيانديشد پرسپوليس در جناح راست بارها ضعف نشان داد و حميد استيلي خيلي طول كشيد تا بفهمد بايد محمد را كه اصولا يك مدافع راست تخصصي است به ميدان آورد بايد گفت تعويض شيري هم يكي از اشتباهات بزرگ استيلي بود كه اگر اصغر فرهادي سه شوتي كه از جناح شيري به سوي دروازه زد و فشنگچي تنها ناظر آن بود به داخل دروازه مي رفت مطمئنا چهره استيلي درهم تر بود. حضور فشنگچي در دفاع چپ از سري افكاري بود كه تنها از كادري سرگشته چون كادر فني سرخها بر مي آمد.

  پرسپوليس در نيمه دوم گل زد كه هر دو گل در اثر حادثه بود. ضربه كاشته اي كه سرخها آن گونه زدند را قبلا در بازي در برابر صبا قم هم زده و از غفلت مدافعيني استفاده كرده كه با داور بحث مي كردند و صد البته داور هم كمال مهرباني را چون ضربه پنالتي نيمه اول با سرخها انجام داد چون معمولا چنين ضرباتي را داور اين گونه رها نمي كند و شوت مازيار زارع هم حادثه اي بود كه شايد هر چند سال در فوتبال ما رخ دهد شايد آخرين شوتي اين چنين را بادامكي در بازي اول سرخها در برابر ملوان زده بود. زارع گل مي زند و سرمربي خود را رها كرد و به آغوش خوردبين رفت تا نشان دهد كه چقدر روحيه و نه كار تاكتيكي استيلي به او كمك كرده است. نكته جالب اينجا بود كه زماني علي كريمي به ميانه ميدان رفت پاسهاي طلائي خود را داد و چندين بار غلام رضائي و كاظميان را در موقعيت تك به تك قرار داد و كسي نمي داند به چه دليل با اين قابليتهاي كريمي, او بايد هميشه در جناح راست با رضائي باشد و دامنه وظايفشان تداخل پيدا كند البته مصدوميت و تعويض بال چپ ذوب آهن بسيار به كمك سرخهائي آمد كه در همه ضربات ايستگاهي عاجز بودند ضمن آن كه اگر حقيقي حداقل در سه مورد ناجي تيمش نمي شد به طور حتم تيم ذوب آهن اين گونه مغموم نبود.

 در هر حال پرسپوليس در روزي برد كه شايد هيچ كس تواناني برد اين تيم را باور نمي كرد و همه در اين تيم ديدند كه اين تيم بازيكن دارد اما رو حيه اش چون چهره و كلام سر مربي اش خود باخته است در بازي ديروز شانس و داوري و درخشش كريمي و رضائي و مازيار زارع به داد پرسپوليس رسيد ولي درد پرسپوليس كه خمودي است همچنان وجود دارد استيلي و مصاحبه اش در آخر بازي كه فتح جام ولايت را نشانه اي از موفقيت تيمش مي داند نشان از كوچك بودن سرداراني است كه ارتش سرخ را هدايت مي كنند
بايد گفت پرسپوليس روحيه و تاكتيك تيمي ندارد اما هنوز در اين پرسپوليس سرداري چون كريمي وجود دارد كه نشان مي دهد چرا بازو بند كاپيتاني بر بازو او است. اين پرسپوليس با اين سرمربي نالان و خود باخته در مرحله بعدي بايد با استقلال و در هفته هاي بعد با حريفان قدري چون تراكتورسازي و فولاد در ليگ بازي كند اين تيم اگر بخواهد هميشه چون 75 دقيقه بازي با ذوب آهن و بازي در برابر سپاهان و سايپا باشد نياز به لطف داوري بيشتر و شانس افزون تري دارد كه تركيب اوليه غلط و تعويض اشتباه و روحيه نالانش بتوانند كاري براي او بكند پرسپوليس به جمع 8 تيم برتر رفت و نتيجه روي كاغذ خوب بود اما همه ديدند كه پرسپوليس جز در دقايق آخر بازي كه روحيه تيم ذوب آهن پايين آمده بود عملا بازي خوبي انجام نداد و آن ده دقيقه هم كه نسبتا خوب بود به لطف كريمي و رضائي و زارع و نوري بود كه از تجربه خود بهره مي گرفتند

آقايان پرسپوليس به خود آئيد و بدانيد هميشه فرشته شانس بر روي بالهايتان نمي نشيند