شیث رضایی: آه من پشت سر دایی نیست

شیث رضایی به قول خودش پس از مدت ها سکوت تن به یک مصاحبه چالشی داد تا مجبور شود در مورد اتفاق های این فصل و حتی فصل های گذشته سرخ ها صحبت کند.
*کم پیدا شده ای!
** این طوری راحت ترم. تنهایی تمرین می کنم و کاری به کسی ندارم. به همین دلیل هم بود که دوباره شماره عوض کردم. می خواستم تماس هایم خیلی کمتر شود. این طوری آرامش بیشتری دارم و با خیال راحت تمرین می کنم.
*نظرت راجع به نتایج پرسپولیس در بازی های آسیایی چیست؟
** پرسپولیس هنوز شانس یک جام را دارد! ما بازی های جام حذفی را پیش رو داریم و ان شاءا… که در آن بازی ها تیم نتیجه می گیرد تا دل مردم شاد شود.

*طوری حرف می زنی که انگار قرار است در جام حذفی کاپیتان پرسپولیس باشی!
** نه… اصلا چنین قراری نیست. من یک سال دیگر با پرسپولیس قرارداد دارم و همیشه خودم را پرسپولیس ی می دانم.

* شایعه کرده اند که حمید استیلی گزینه باشگاه پرسپولیس برای نیمکت این تیم در فصل آینده است. این موضوع را چطور ارزیابی می کنی؟
** به نظر من که خوب است، من هم چنین خبرهایی را شنیده ام و برای هر کسی که مربی پرسپولیس باشد، آرزوی موفقیت می کنم.

*اگر حمید استیلی هم مثل همان اتفاق قبل تو را نخواهد تکلیف چیست؟
** صورتش را می بوسم و می روم. فرق این موضوع با مسایل دیگر این است که آدمی مثل حمید استیلی رک و پوست کنده حرفش را می زند و اگر شما را نخواهد روراست به خودت می گوید. ۶ سال شاگرد حمید استیلی بوده ام و اخلاقش را می شناسم.
*از نیکبخت چه خبر؟ شنیدیم که با هم سرسنگین هستید!
** نه…. قهر نیستیم ولی از هم خبری نداریم. من چند بار شماره ام را عوض کردم و شاید به همین دلیل بود که از هم بی خبر هستیم. علی رفیق من بوده… ما با هم نان و نمک خوردیم و همیشه برایش آرزوی موفقیت و سربلندی می کنم.
*می گویند که آه برخی مثل شیث رضایی پشت سر پرسپولیس است که تیم نتیجه نمی گیرد. مثلا در مورد همین بازی آخر پرسپولیس در امارات…
** نمی دانم چه بگویم… سوالی پرسیدی که مجبورم جواب تکراری بدهم… نه آه من پشت پرسپولیس نیست! من کی باشم که آهم دل چند میلیون آدم را بشکند.

* پس آهت پشت چه کسی است؟
** هیچ کسی… من از این حرف ها می ترسم. من فقط از علی آقا ناراحتم. من از دایی دلخورم ولی این به پرسپولیس ربطی ندارد. هنوز هم می گویم علی آقا اسطوره فوتبال ماست و هنوز اگر کسی به او بی حرمتی کند، دلم به درد می آید.
* توی این مدت با کاشانی در ارتباط بودی؟
** نه… تماسی نداشتیم. کاری نداشتیم که تماس بگیریم. من که اخراج هستم، حاج حبیب هم هزار جور کار و گرفتاری دارد.