صادقي از پله‌هاي باشگاه پرسپوليس بالا مي‌رود، با استقلال تمديد مي‌كند

پيروز قرباني در گفت و گويي درباره تمديد قرارداد با مس كرمان و دلايل عدم حضورش در استقلال صحبت هاي زير را مطرح كرده است:

* مي خواستم فشار را از روي يك‌سري بردارم

وقتي بحث آمدن من به استقلال مطرح شد احساس كردم به شماري از افراد فشار آمده و با تمديد قرارداد با مس مي خواستم اين فشار بر داشته شود.
افرادي بودند كه در نيامدن من به استقلال نقش داشتند كه يكي دو تا از آنها بازيكن بودند. بازيكني با شخصيت من باعث مي‌شد وقتي به استقلال برگردم جاي يكسري ها تنگ شود. منظور من بحث فني نيست. اين بازيكنان با بازگشت من راحتي كه اكنون دارند را از دست مي دادند.

* به خاطر همسرم، فتح الله زاده و نظري جويباري صبر كردم

اگر براي حضور در استقلال صبر كردم فقط و فقط به خاطر همسرم و فتح الله زاده و نظري جويباري بود و گرنه من آدمي نيستم كه بخواهم منتظر تيم باشم. حالا مي خواهد اين تيم استقلال باشد يا رئال مادريد.
اگر مي دانستم كه مي خواهند با شخصيت من بازي كنند همان روز اول با مس تمديد مي كردم.
آقاي مربي استقلال كه اكنون از اينكه سرمربي اين تيم شده خوشحال است قبل از اينكه سرمربي شود مدل ديگري صحبت مي كرد و وقتي سرمربي شد فكرش 180 درجه تغيير كرد. دوست نداشتم با آدمي كار كنم كه در عرض يكي دو روز نظرش عوض مي شود.

* نخواستن من به خاطر مسائل فني و تكميل خط دفاعي نبود

اصلا اين طور نيست كه من را به خاطر مسائل فني نخواسته باشند. مظلومي قبل از اينكه سرمربي استقلال شود به من گفت اگر تو با امير حسين صادقي مشكل داري او را رد كنم و من گفتم نه مشكلي ندارم. امير حسين صادقي بايد بداند كه رسم مردانگي را من به جا آوردم نه او كه پشت سرم حرف زده و با زيرآب زني مي خواهد سال ها در استقلال بماند. البته من چوب اخلاق خودم را مي خورم.

امير حسين صادقي هماني بود كه به من زنگ مي زد كه تو بايد حتما به استقلال برگردي اما من از منبع موثق شنيدم او جز كساني بوده كه نمي خواست به اين تيم بازگردم. البته او به همراه يكي ديگر از بازيكنان كه خود را در سوراخ موش قايم كرده است اميدوارم خبر تمديد قرارداد من با مس را شنيده باشد و اكنون خودش را نشان دهد. كسي كه هنوز حاضر نشده خود را به مسئولان استقلال نشان دهد.

* رفاقت در فوتبال معنا ندارد

من به اين نتيجه رسيدم كه ديگر در فوتبال با كسي رفاقت نكنم. اين فوتبال پشت و روي يكي ندارد. وقتي يكي از اعضاي كادرفني بگويد كه فلان بازيكن برايت مي زند و مربي استقلال هم از همين بترسد بايد به چنين تيمي كه مربي آن مي ترسد وامصيبتا گفت. من آدمي نيستم كه آدم هاي كوچك براي من بزنند. متاسفم براي آنهايي كه وجود ندارند و از مسائل ساده مي ترسند.

از آقاي فتح الله زاده و نظري جويباري ممنون هستم كه تلاش كردند به اين تيم بازگردم اما از دست اين دو هم ناراحت هستم. چون كاري كه نمي توانستند انجام دهند را نبايد مي گفتند. در اين چند وقت با حرف هايي كه شنيدم خرد شدم. من مي خواستم رفاقتي كارها پيش برود اما ناخواسته اين بلا سرم آمد.

* قبل از سرمربي شدن مظلومي با او صحبت كردم

قبل از اينكه مظلومي سرمربي شود با او تماس گرفتم و گفتم اگر چنين اتفاقي رخ دهد حاضرم به او كمك كنم. حتي به او گفتم فكر نكند كه توقع دارم من را جذب كند. جباري، برهاني و وحيد طالب لو شاهد هستند كه چقدر به آنها زنگ زدم و گفتم اين تيم را رها نكنند. من كه كاره اي نبودم و فقط از سر دلسوزي اين كار را كردم. حتي با امير حسين صادقي هم اين صحبت ها را كردم. اويي كه هر سال از دم پله هاي باشگاه پرسپوليس بالا مي رود و بعد با استقلال تمديد مي كند. من نمي خواستم خودم را به استقلال تحميل كنم.

* با صراحت مي گفتند كه من را نمي خواهند

من از اين موضوع ناراحت هستم كه چرا با صراحت نگفتند من را نمي خواهند. به هر حال اگر قصد جذبم را داشتند جاي يك نفر را در سهميه اشغال مي كردم. اين نوع رفتار بازي با شخصيت است. من با آقاي مظلومي كار كردم و فكر مي كنم ايشان ترسو است. اميدوارم با تصميمي كه گرفتم فشار از روي او برداشته شده باشد.

* ديگر استقلالي نيستم

از ديروز كه با مس كرمان تمديد كردم ديگر استقلالي نيستم و اين تيم را با همه خاطراتش فراموش كردم و ديگر هم به استقلال باز نمي گردم. بازي با شخصيت افراد خيلي بد است. باز به مديريت سابق استقلال كه آدم تكليف خودش را مي فهميد. اين قدر كه امسال اذيت شدم سال گذشته ناراحت نشدم.

سال قبل از غريبه ها خوردم اما امسال از خودي ها اين ضربه را خوردم. من ديوانه بودم كه مي خواستم به استقلال برگردم. بر مي گشتم كه خودم را به عذاب بيندازم. اكنون در مس راحت هستم و اين باشگاه هم همه جور امكانات را براي بازيكنان فراهم كرده است. اميدوارم استقلال هم موفق باشد. در مورد اين تيم هم ديگر صحبت نمي كنم و اميدوار هستم ديگر كسي در اين تيم با نان زير آب زني حضور پيدا نكند. من از طالب لو و اميرآبادي بابت رفتار صادقانه شان تشكر مي كنم و آقاي امير حسين صادقي هم بداند بستن يك پارچه به بازوبند اين همه ارزش نداشت كه به همه چيز پشت پا بزني.