عصر سرگيجه / بيچاره «تعصب» در این فوتبال !

سرانجام بعد از حرف و حديث هاي فراوان، محسن مسلمان با استقلال قرارداد داخلي امضا كرد تا اگر اتفاق خاصي رخ ندهد، نيم فصل دوم را براي آبي پوشان توپ بزند. او بازيكني است كه در ليگ سيزدهم بعد از اختلاف نظر با لوكا بوناچيچ از ذوب آهن جدا شد و براي چند ماه به عضويت پرسپوليس درآمد. مسلمان اگرچه عملكرد چندان مطلوبي در اين تيم ارايه نداد و حتي با فرصت سوزي اش در بازي ما قبل نهايي برابر راه آهن يكي از عوامل از دست رفتن قهرماني لقب گرفت، اما تمام مدت سعي مي كرد با «متعصب» نشان دادن خودش، به جايگاهي مطلوب بين هواداران دست پيدا كند. از او چندين تصوير جور واجور به جا مانده كه با نشان دادن عدد شش براي عكاسان و تماشاگران ژست هاي «دلبرانه» مي گيرد. حالا اما او به عضويت همان تيم «شش تايي» درآمده !

اين روز و روزگار انگار «عصر سرگيجه» است؛ دوره اي كه به هيچ كس نمي شود اعتماد كرد. محسن مسلمان 24 سال بيشتر ندارد، اما طي همين سال هاي كوتاه مطرح شدنش، 10 بار مانيفست زندگي حرفه اي اش را عوض كرده است. او يك روز پرسپوليسي است و يك روز استقلالي، يك روز به حضور در ذوب آهن به عنوان باشگاهي كه در آن پرورش پيدا كرده افتخار مي كند و يك روز رنگ عوض كردن هايش را بخشي از مقتضيات فوتبال حرفه اي به شمار مي آورد، يك روز حاضر مي شود با هزار تومان براي عليرضا منصوريان توپ بزند و يك روز زير پرچم امير قلعه نويي حاضر مي شود... دنيا، دنياي گيج و ويج هاست؛ دنيايي كه آدم هايش دور خودشان مي چرخند. به استقلال نگاه مي كنيم با انبوهي از پرسپوليسي هايي كه طي دو سال اخير لباس اين تيم را به تن كرده اند؛ از نيكبخت و اولادي تا پژمان نوري و محمد قاضي! آخر و عاقبت حضور بيشتر اين بازيكنان در لباس آبي، ارايه نمايشي نه چندان مطلوب و البته جدايي با درد و خونريزي بوده است. آن سوتر اوضاع در پرسپوليس هم از همين قرار بوده است. همين فصل گذشته آنها بازيكني مثل فرزاد حاتمي را گرفتند كه ركورددار نشان دادن عدد «چهار» بود. با اين وجود هيچ كس نفهميد اين چه خريدي بود و چه نتيجه اي براي سرخپوشان داشت؟ به نظر مي رسد در پديد آمدن چنين وضعيت عجيبي، غير از فوتباليست هاي تازه به دوران رسيده خيلي هاي ديگر هم نقش دارند؛ از باشگاه هاي فاقد اصول تا هواداران مصلحت انديش و فراموشكار.

همه ماجرا اما همين نيست. بيچاره «تعصب» كه خائن اش محسن مسلمان است و حامي اش پيام صادقيان! درست همزمان با نزديك شدن بازيكن ذوب آهن به استقلال، مهاجم پرسپوليس روي اينستاگرامش به او حمله كرده كه مثلا «پوشيدن پيراهن قرمز لياقت مي خواهد» و از اين داستان ها؛ هر كس نداند فكر مي كند راوي اين قصه، اسطوره تعصب و وفاداري است و خودش بدون چشمداشت مالي سال ها براي پرسپوليس توپ زده است. شايد لازم است يك نفر از صادقيان بپرسد آقاي محترم، شما كه لالايي بلدي چرا خودت خوابت نمي برد؟ شما از ارزش پيراهن قرمز باخبر بوديد كه با آن دهان دره هاي لعنتي حيثيت باشگاه را برديد؟ شما اين مسايل را مي دانستيد و بعد از تعويض دست سرمربي تيم را پس زديد؟ يا آن نامه مضحك خداحافظي را نوشتيد؟ بي خيال؛ خنجر امثال محسن مسلمان بر تن تعصب، برازنده تر از مرهم شماست آقاي صادقيان!