عهد نامه ليگ يازدهم

ليگ حرفه اي ايران وارد يازدهمين سال حضور خود شد. يازده سال پيش مسابقاتي تحت لواي نام " حرفه اي " آغاز به كار كرد و بارقه اي از اميد بر دل عاشقان و كارشناسان فوتبال نشست كه فوتبال ايران نيز حرفه اي خواهد شد و امروز در يازدهمين روز از ماه مرداد ماه قرار است كه يازدهمين دوره ليگ برتر آغاز شد. از اين رو مي خواهيم به رسم هر ايراني كه خوش استقبال و صد افسوس كه بد بدرقه است به استقبال ليگ يازدهم برويم و عهدنامه اي پر اميد همراه با اميد براي ليگ يازدهم تدوين كنيم

1/ اميد داريم كه در ليگ يازدهم مديريت حاكم بر ليگ بر پايه جذب حداكثر و دفع حداقل باشد. مباحث زيادي در سالهاي گذشته در مورد نحوه برگزاري ليگ و نوع برخورد با تيمها و تماشاگران وجود داشته است. از برنامه ريزي هاي ناتمام از تعطيلي هاي بي دليل و از انجام بازي هاي ليگ در ساعات بد و روزهاي بدتر سخن گفته شده است و افسوس كه همچنان شاهد اين مشكلات هستيم و نوع برنامه ريزي همچنان بر دفع حداكثر و جذب حداقل است. اميد كه در ليگ يازدهم شاهد آن نباشيم و يا كمتر باشيم اي كاش نگاه مسئولين فوتبال در اين ليگ نگاه طلبكارانه نباشد

2/ سخن با سازمان ليگ و كميته انضباطي و كميته داوري داريم. اميدواريم كه امسال مسئوليت پذيري و به گردن گرفتن تقصيرات و دوري از كليشه هائي چون " اشتباه داوري جزئي از فوتبال است " گذر شود. اميدواريم كميته انضباطي سعي در در آمد زائي براي فوتبال نداشته باشد. اميد كه مباحث كاملا سليقه اي چون منشور اخلاقي كه توسط غير فوتبالي ها به اين ورزش تحميل مي شود همچنان در ميان نباشد

3/ سخن سوم ما در مورد سرمربي و كادرهاي فني تيمهاي ملي فوتبال ما و خصوصا مشهورترين ها يعني كادر فني تيم ملي فوتبال است. اميد داريم كه كارلوس كي رش و همكارانش بار ديگر چون سنوات گذشته مربيان تيم ملي دل به ديدن بازي ها در پشت تلويزيون و يا حداكثر حضور در دو يا چند استاديوم شهرهاي معروف نداشته باشد. كارلوس كي رش بايد به ليستهاي كه به او داده اند عادت نكرده و اكتفا نكند كي رش در اين سه بازي رسمي متوجه شد كه چه ضعفهائي براي پشتيباني از نيروهاي اصليش دارد. او متوجه شد كه دفاع چپ كاملي ندارد. او متوجه شد كه حتي در بازي با ماداگاسكار و مالديو جسارت استفاده از مردان غير اصلي ندارد. كي رش بايد ليگ را خوب ببيند او بايد در ليگ 11 بتواند 11 مرد مناسب و شايد بهتر بگوئيم دو 11 يعني 22 مرد آماده براي رقابتهاي برزيلي 2014 بيابد. او نبايد لجبازي كند، او نبايد ترسو باشد، او نبايد به مشاوره اطرافيانش تنها دل بندد، ليگ 11 جايگاه او و تشخصيص اين مرد پرتغالي خواهد بود

4/ سخن چهارم با مديران باشگاههاي فوتبال ما است. در طي فصل نقل و انتقال شما قدرت و پول به اندازه اي و به طور حتم قدرت مديريت در حد خود داشته ايد كه تا به امروز حضور داريد. امروز نقطه صفر شما است پس صبر پيشه كنيد به تيمهايتان آرامش بدهيد. كادر فني را براي بازيهايش كمك كنيد به دنبال قرباني كردن بهر ماندن نباشيد بسياري از نامهاي محبوب شهر و استان و كشور تحت هدايت شما بايد باشند پس بزرگ باشيد بزرگ بيانديشيد و بهر خود اين نامها را قرباني نكنيد. اگر توانائي نداريد زودتر برويد شما نبايد حضور حقارت بار داشته باشيد حتي اگر شهرت و پول و جاه طلبي داشته باشد كه سرانجامي جز نابودي ندارد

5/ سخن پنجم با سرمربيان تيمهاي ليگ برتر است. شما شايسته و يا شايد بدون شايستگي بر مسند تيمهايتان هستيد. شما يا با دانش و تجربه خوب تيم را آمده كرده و يا توانائي اين كار را نداريد. اما مي گوئيم بيائيد يك مربي و آموزگار باشيد؛ بيائيد درس انسانيت را مشق كنيد؛ بيائيد اگر توانائي حضور را داريم به تمامي مشغول به كار باشيد از دانش و تجربه ديگران بهره بگيريم و اگر داراي توانائي نيستيم قبل از آن كه دير شود چون آموزگار بدون جريان سازي و بهانه گيري بيرون رويد. اين حق را بايد به مديري كه امروز به شما اعتماد دارد باز بدهيد كه روزي كه نخواست با اقتدار و با آقائي برويد سعي كنيد پشيمان نشويد. تمامي سعي خود را تا جائي كه فرصت داريد انجام دهيد بهانه جوئي نكنيد تقصير داوري و عوامل پشت پرده و كل يوم و... نياندازيد. گريه نكنيد و بازيكن كتك نزنيد به دنبال ميخ طويله در زمين چمن نرويد با ارواح شايعات هم آغوشي نكنيد و مهم تر از همه مرد باشيد اين ليگ يك مرد بزرگ را ندارد. اين اولين ليگ بدون مرد بزرگ فوتبال ما يعني " ناصر حجازي " است. نگاهي به او بيافكنيد بگذاريد ايستاده بميرید تا بر روي زانو ها بخواهيد زندگي كنيد آن گونه كه ناصر خان بود و زندگي كرد و يادش جاودانه ماند

6/ سخني با كمك هاي سرمربيان داريم. سعي كنيد همكار باشيد. مردانه كار كنيد اگر مي توانيد كمكي كنيد با سرمربي كه قبولش كرديد همراه باشيد. شايد بسياري از شما كوچكتر از شغلتان باشيد اما اين دليل نمي شود كه انسان كوچكي نيز باشيد بدنبال توطئه نرويد

7/ حال نوبت به بازيكن رسيد به بازيكناني كه ميليونها در آشكار و خفا گرفته اند خيلي ها سقف رعايت كرده و برخي هم به اوج آسمان دستمزدهايشان رفته است. دستمزد شما در اين روزگار غير منطقي است. اما بيائيد مردانه براي اين دستمزد بازي كنيد. شما كه نامي تر هستيد خود را نشان دهيد شكوه نكيند اگر بازيكن ذخيره بازي شديد اگر حتي به ناحق باشد بزرگ باشيد خود را نشان دهيد . اين ليگ مهمي است تيم ملي ما از اين ليگ بايد بيرون آيد تا به يزدان راهي آوردگاههاي بزرگ شود پس ستاره اي كار آمد باشيد براي آنهائي كه در با صرف هيزنه هاي فراوان به باشگاه هاي بزرگ آمده اند مي گوئيم مرد باشيد و بزرگ باشيد

8/سخن با تماشاچي داريم. بايد بگويم سخت است كه در جلوي ديدگان شما بازي كرد. تماشاگراني فوتبال را مي فهمد زيرا فوتبال زياد مي بيند ليگ ايتاليا و ليگ برتر انگلستان و لاليگا و ليگ قهرمانان را ديده است. امروز جوان ايراني اينترنت دارد از طريق دستگاههاي ارتباط جمعي مدرن به اطلاعات دسترسي دارد. پس بيائيم آگاه باشيم اين آگاهي همراه فرهنگ بالاتر مي آيد. فحاشي بازيكن را تبديل به ستاره نمي كند. آتش زدن صندلي تيم را برنده نمي كند. مشكلات فرهنگي و اجتماعي با برنده شدن فلان تيم نمي تواند حل شود. طرفداري خوب است به شرط اين كه آگاهي داشته باشد، حق در نظر گرفته شود، جوانمردانه بردن باور باشد، قهرماني شيرين است، كسب سهميه آسيائي زيبا است، اما تيم بايد تيم باشد تيم بايد جوانمرد باشد. تيم بايد مردانه بازي كند پس براي من و تو تماشاگر بايد جوانمردي مهم باشد. انصاف مهم باشد حتي اگر تيم ببازد تيم بايد لايق باشد و مهم اين نيست كه ببرد يا ببازد

9/سخن بعدي با رسانه ها ورزشي است. بيائيم چون اكثر مواقع حق بگوئيم. تيراژ بالا هنگامي پردوام است كه همراه حق باشد. بيائيم درست بنگاريم بر اساس منطق حتي منطق ناصحيح باشيم. نگذاريم روزنامه نگار ورزشي را لمپن گويند. قلم شرافت دارد. قلم مهمتر از توپ است، قلم مهمتر از تور است، قلم مهمتر از پول است، قلم دل است ،قلم ذهن است، قلم شرافت است، اگر اهل آن هستيم باز هم مي مانيم و خواهيم ماند وگرنه رفتني هستيم

10/ آقاي دلال ! آقاي جادوگر ! آقاي تباني ! و... اين ليگ يازدهم مي آيد و باز مي رود پول شيرين است شايد بگوئي شيرين تر از وجدان و انسانيت ولي بايد بگويم بايد روزي متوقف شوي. مهم اين است كه خود از بازي كنار گذاشته شوي نه آن كه ترا كنار گذارند. آري بايد روزي بيرون روي پس چه بهتر كه خود متوجه شوي شايد به حرفهاي من بخندي و نجواي سهراب را براي ما زني كه " دلخوشي سيري چند ؟" اما خود بزودي مي فهمي و خيلي زود تر از آنچه فكر كني كنار گذاشته مي شوي و رهسپار تاريكخانه پولهاي سياهت خواهي شد

11/به عوامل برگزاري مسابقات سلامي دگر مي دهيم به نيروي انتظامي و به عوامل نگهداري استاديومها و... آقايان با مردم پر مهرتر باشيد. اين مردم حق دارند در ورزشگاه شادماني با حفظ قانونمندي كنند. اين مردم نجيب هستند كه به عشق تراكتورسازي ره به بيابان مي گذارند. اين مردم خوب هستند كه در مثلا استاديوم استاندارد صد هزار نفري در حسرت يك دست شوئي پاك هستند. اين مردم نيازمند اولين امكانات هستند و اولين آنها احترام است. شما براي اين مردم هستيد بايد به اين مردم احترام گذاريد. تماشاچي فوتبال سرمايه فوتبال است اگر توان مالي دادن امكاناتي چون امكانات استاديومهاي استاندارد جهان را نداريد اما مي توانيد به آنها احترام بگذاريد و با آنها چون زندانيهاي قرون وسطي عمل نكنيد

با اين 11 گانه به ليگ يازدهم سلامي ديگر دهيم باشد كه ليگي همراه موفقيت و توليد شادماني براي مردمان ايران زمين باشد باشد كه چنين بادا