فقط شما حق دارید پرسپولیس را نخواهید؟

ماجراهاي يارگيري امسال پرسپوليس هم براي خودش عجيب و غريب شده است. يک طرف بازيکناني هستند که باشگاه آن ها را مي خواهد، اما هنوز جواب روشن نداده اند. اين چيز عجيبي نيست و به هر حال بخشي از عرف فوتبال دنيا محسوب مي شود. طرف ديگر اما بازيکناني هستند که تمايل به حضور در اين باشگاه دارند، اما مربي تيم آن ها را نمي خواهد. عجيب اينکه دردسرهاي مهم تر سرخپوشان هم ظاهرا از همين ناحيه دوم است. يعني سرخ ها بيشتر از اينکه مثلا نگران پروژه انتقال ضرغام باشند، بيشتر دغدغه اين را دارند که نخواستن امثال جلال حسيني و کريم انصاري فر چه تبعاتي را براي شان به همراه خواهد آورد!

جلال حسيني که در اولين روزهاي فصل نقل و انتقالات به باشگاه پرسپوليس رفت حتي با نژاد فلاح عکس يادگاري هم گرفت، بعدتر با واکنش منفي برانکو ايوانکوويچ مواجه شد. مربي کروات سرخپوشان هردو پايش را در يک کفش کرد و گفت اين مدافع ملي پوش را نمي خواهد که نمي خواهد. واکنش حسيني به اين ماجرا اما، تندروي و حمله به مديران و مسوولان پرسپوليس بود. به طور مثال استاد مدعي شد امثال طاهري را نمي شناسد و با آنها مذاکره هم نمي کند. حالا اصلا کاري به شخصيت طاهري و اين که آيا حضورش در پرسپوليس موجه هست يا نه نداريم، اما انصافا فرق او با امثال نژاد فلاح در چيست که سيد جلال بايکي توافق مي کند، اما مذاکره با ديگري را در شأن خودش نمي داند؟ حالا همين داستان درمورد کريم انصاري فر تکرار شده است. مهاجم فصل گذشته اوساسونا که ظاهرا اين روزها خيلي مشتاق است به پرسپوليس برگردد، عليه برانکو مصاحبه کرده و هرچه دلش خواسته عليه او گفته است. اين وسط انگار جرم ايوانکوويچ اين است که از اختياراتش استفاده کرده و اين بازيکن را نخواسته است. معلوم نيست چرا دوستان فوتباليست هر زمان که دل شان بخواهد مي توانند پرسپوليس را بپيچانند، اما اين باشگاه حق ندارد دست رد به سينه اين ها بزند؟

همين جلال حسيني سال گذشته پرسپوليس را در شرايطي رها کرد و رفت که اين تيم به شدت نياز به مدافع مياني داشت. حل نشدن اين مشکل باعث شد پرسپوليس فصل را با نتايج غيرقابل دفاع شروع کند؛ آنچه در نهايت عزل علي دايي و ورود تيم به بحران و تشنج را به دنبال آورد. آيا آن لطمه به پيکر سرخپوشان، قابل جبران هست؟ کمي آن سو تر کريم انصاري فر عزيز که حالا تا اين اندازه از عدم جذبش توسط برانکو شاکي شده، آيا به اين فکر کرده که چطور ابتداي ليگ سيزدهم پرسپوليس را پيچاند و دست علي دايي را لاي پوست گردو گذاشت؟ آن روزها شهريار براي کريم پيغام فرستاد که او بيايد و در پرسپوليس توپ بزند، اما او آنقدر ناز کرد و کلاس گذاشت که سرمربي وقت پرسپوليس کلا پشيمان شد و انصاري فر را از فهرستش کنار گذاشت. حالا استاد از چه چيزي شاکي است؟ چرا بايد يک بازيکن بيست و چند ساله به خودش اجازه دهد براي پرسپوليس تاقچه بالا بگذارد، اما اين حق براي باشگاه به اين بزرگي با ميليون ها هوادار محفوظ نباشد؟

نویسنده: بهروز رسایی