فکرها می کردیم !

فكر مي كرديم كه دردهاي فوتبال را مي توان با واقع بيني و صداقت و احترام حل كرد. در اين انديشه بوديم كه فوتبال براي شادماني مردم و دادن روحيه به جوانان و برانگيختن انگيزه براي سرمايه گزاري و بالا بردن سرانه ملي مي تواند باشد. چه توهماتي در مورد سالم سازي جامعه توسط فوتبال داشتيم و تصور مي كرديم كه استاديوم ورزشي ساخته مي شوند تا خيلي عظيمي از مردم در آنجا جمع شوند و انرژي مثبت بگيرند و آن را در جامعه پخش نمايند.
 سخن از مدير و مسئول خادم بسيار شنيده بوديم و مي پنداشتيم مدير براي مردم و نه ملت براي بقاي مدير هستند اما افسوس كه اشتباه مي انديشيديم. همان طوري كه اين روزها در پرسپوليس شاهد هستيم كه چقدر پندار ساده لوحانه اي داشتيم كه فكر مي كرديم مردم اهميتي دارند و براي آنها بايد توضيح كافي داد.

 امروز در پرسپوليس و از سوي پرسپوليس ي كه هيچ شباهتي به شاهين و ارتش سرخ سالهاي دور ندارد مي شنويم كه خوشحالند كه تنها 1000 نفر به استاديوم آمدند اما طرفدار آنها بودند. محمد نصرتي كه پيش از فصل با استقلال قرارداد داخلي بسته بود و وقتي شايعه حضور جلال حسيني را شنيد به اردو گاه رقيب آمد امروز مي گويد طرفدار واقعي پرسپوليس همان 1000 نفري هستند كه خوشحال شدند كه پرسپوليس با حقارت تيم دسته اولي مس رفسنجان را برد. نصرتي كه هر سال صدها ميليون تومان از جيب ماليات و عوارض همين مردم به جيب مبارك مي ريزد در مورد مردم قضاوت مي كند و حالا بازيكن قرارداد داخلي بسته با استقلال كه به لطف خود شيريني ها كاپيتان سرخها شده در مورد مردم نظر مي دهد و يا علي پروين را مي بينيم كه مي گويد ما تعيين مي كنيم كه چه كسي طرفدار پرسپوليس هست يا خير و همين 1000 نفر هم اگر باشند اما براي سلطان و ونگر وطني سوت بزنند براي پرسپوليس كافي است و در عين حال مي گويد بايد 120000 تماشاچي باشد اما به شرط آن كه به فرمان ملوكانه ايشان گوش دهد و در هر حالتي پرسپوليس تشويق كند و اين قانوني است كه ايشان وضع كرده اند.

 رفتارهاي ارباب و رعيتي پروين كار را به جائي رسانده كه مي خواهد جواب عادل فردوسي پور را بدهد چون حرف مردم را منعكس كرده است كه نمي خواهند به عقب بر گردند و فوتبال آبگوشتي و علي اصغري و ماچ و بوسه و در قرق مانتو فروشان را داشته باشند. از ديد اين آقايان پرسپوليس ملك شخصي آنها است و هر گونه كه دلشان بخواهد مي توانند آن را اداره كنند و طرفدار حق ندارد اعتراض كند چون امر سلطاني است !
همين حكايت براي مدير عامل باشگاه نيز هست كه معتقدبه اين موضوع است كه درد پرسپوليس برنامه 90 است اگر سرمربي با دانش ندارد مقصرش عادل است. اگر مردم اعتراض مي كنند مقصرش برنامه 90 است چون خود مردم چيزي نمي فهمند كه فرق رتبه اول با يازدهم و كسب 13 امتياز از 11 بازي و بردن با جان كردن در جام حذفي آن هم در خانه و در برابر تيم دسته اولي چيست. اصولا فوتبال شكست مي خورد نه بخاطر اين كه مدير و برنامه ريزي و سرمايه گزاري ندارد بلكه فوتبال به اين علت كه فردوسي پور برنامه دارد مشكل دارد !! همين مسئله در مورد سرمربي است اين تيم وجود دارد كه معتقد است فردوسي پور است كه تيم ملي را خراب مي كند. فردوسي پور است كه مشكل رواني به تيم او مي دهد و به چه دليل عادل است كه مي خندد كه مدير عامل باشگاه فرق حاج رضائي با محصص را نمي داند و با طنز به حكايت كساني كه بي دليل به حوزه فوتبال وارد شده اند مي نگرد.

 سرمربي سرخها مي گويد استقلال در فصلي سيزدهم شد و كسي اعتراض نكرد اما نمي گويد در همان فصل استقلال سه سرمربي عوض كرد. سرمربي پرسپوليس است كه مي گويد نسل امروز پروين را نمي شناسند به همين دليل به او بي توجه هستند اما نمي گويد چگونه مردي چون غلامرضا تختي كه بيش از 40 سال است از ميان ما رفته هنوز محبوب است و چرا نسل امروز به ناصر خان حجازي آن گونه اهميت مي دهد استيلي يادش رفته كه ملت ما خوب مي فهمند كه نام بزرگ با اسطوره چه فرقي دارد سرمربي هم فكر مي كند درد پرسپوليس عادل فردوسي پور است اما نمي داند درد فوتبال ما فرا فكني و ريا و اجباري بودن ها است. رنجي كه فوتبال ما مي برد از بي دانشي ها و چسبيده شدن كساني چون خودش و مديريش و مدير عامل ش به فوتبالي است كه به قدر كافي مردمش از نخواستن آنها در عذاب هستند. آري درد پرسپوليس را شناختيم حالا كه قرار است در استاديوم بي تماشاچي باشند. پس زنده باد سقوط پرسپوليس به ليگ اول و اگر قرار است كه فردوسي پور عامل دردها باشد چه خوب است به خانه ژاپن و كره جنوبي و عربستان و استراليا بفرستيم تا بلكه فوتبال ما به جام جهاني صعود كند ! چه خوب است كه فردوسي پور به اسپانيا مهاجرت كند تا در يورو 2012 ماتادورها نتوانند از قهرماني خود دفاع كنند. آري درد پرسپوليس مال همسايه ها است. افسوس