كاش از اين رفتن ها پندي باشد

هر آمدني سرانجام رفتني دارد و بارها گفته شده است كه چه خوب خواهد بود كه رفتن آدمي در اوج باشد اما گوئي آنقدر اين آمدن و ماندن در آن شيرين است كه انسان را به بي راهه مي كشاند و سرانجام كار به جائي مي رسد كه رفتن آدمي چون آمدنش همراه با اميد مي شود. براستي چرا بايد انسانها در اوج نروند ؟ شايد براي پاسخ دادن به اين سوال بايد اين را گفت كه نا آمدگان هيچگاه از رفتگان درس نمي گيرند و مي پندارند تا به ابد خواهند ماند پس چه خوب است امروز كه رفته اي وجود دارد و عده اي ديگر آمده اند نگاهي دقيق به اين رفته بيافكنيم.

 آري از رفتن حبيب كاشاني و آمدن هييت مديره جديد سرخها سخن مي گوئيم شايد در نگاه اول و در مجال اين مقاله بايد تنها به رفتن حبيب كاشاني سخن گفت و اگر عمري باشد بعدها و در آينده نزديك از آمدن هييت مديره جديد هم سخن بگوئيم. حبيب كاشاني نزديك به 800 روز در پرسپوليس ماند او در نامه اي سرگشاده دلايل استعفاي خود را اعلام و از مردم حلاليت طلبيده و مخالفين خود را متهم به منفعت طلبي نمود. نامه حبيب كاشاني چون بسياري از نوشته هاي شكست خوردگان پر از طعنه و بي گناه طلبي و تهمت بود. حبيب كاشاني در نامه خود مخالفين خود را ايادي كساني دانست كه با منفعت طلبي مانع از كسب چهارمين عنوان قهرماني پرسپوليس در زمان او شده اند. شايد بايد گفت بگذاريم او برود اما شايد چند كلمه اي در بدرقه كاشاني بتواند افق جديدي براي افراد جديد هييت مديره باز كند حبيب كاشاني از حلاليت سخن مي گويد اما او تنها با كلمات سخن از حلاليت مي كند شايد در تمامي آموزه هاي ما ايرانيان اين نكته درج شده است كه روا نيست كه فتاده را پاي زدن اما به حبيب كاشاني مي گوئيم از كدام موج رسانه اي بر عليه خودش سخن مي گويد ؟ مگر خود او روزنامه و سايت و ليدر شخصي نداشت ؟ خود او مگر جنگ رسانه اي بر عليه سرمربي سابق خود راه نينداخت و يا ليدرهاي او نبودند كه نه تنها مشت بر صورت سرمربي سابق زده بلكه بيانه اي بر عليه سرمربي در ورزشگاه مي خواندند پس او چگونه حركت خود جوش طرفداران پرسپوليس را كه او را بارها دعوت به رها كردن فرا خواندند را تنها موج رسانه اي مي داند ؟
 
او خود را معلم مي داند و شايد اين را دانسته باشد كه اگر كلاسي باعث فرار معلمي مي شود نخست خود معلم است كه اشكال دارد و بهانه به شاگردانش داده است. در فوتبالفارسي هيچگاه اين مسئله مطرح نشده كه چگونه فقط در هنگام شكست و ناكامي تقصيرها به گردن رسانه ها است و در هنگام پيروزي رسانه ها هيچ نقشي ندارند ؟ از جناب معلم مي پرسيم اگر عملكرد شما خوب بود باز هم به قول شما ايادي بيگانه و منفعت طلبان مي توانستند برعليه شما موج بفرستند ؟ خود ايشان در طي اين نزديك به 780 روز چند بار شاهد حمايت رسانه ها از تيم پرسپوليس بودند اما گوئي قرار است كه همواره ديوار كوتاهي جز رسانه ها نباشد. حبيب كاشاني خود بازي رسانه اي را راه اندخت دستگاه تبليغاتي او توسط ليدرهاي منتخب او و روزنامه و سايت هائي كه تنها از عملكرد او دفاع مي كردند بسيار سعي كردند كه موج جديدي راه بياندازند اما مردم نتيجه و عملكرد را مي ديدند و در نتيجه او بايد مي رفت پس در اين ميان حكايت تقصير رسانه انداختن چيست ؟

چرا مدير و مسئول فوتبال اين ديار كمتر در پي علل ناكامي است و تنها مي خواهد خود را عاري از هر اشتباهي بداند ؟ آيا هييت مديره جديد مي تواند گونه ديگر باشد و بداند كه نمي توان واقعيت ها را وارونه جلوه داد؟

نكته بعدي در مورد اظهار نظر حبيب كاشاني در مورد رسيدن به چهارمين قهرماني است. مي گوئيم آخر چگونه به تيمي چون امروز پرسپوليس مي توان اميد قهرماني داشت ؟ خود حبيب كاشاني مي داند كه نه در اين فصل و نه در فصل گذشته خوب يارگيري نكرده است و اگر سال قبل و سال پيش از آن قهرمان جام حذفي شده است بر اساس بسياري از فاكتورها از جمله شانس و حريفان نه چندان قدر و نوع قرعه كشي جام حذفي و درايت و كاريزما علي دائي و تلاش بازيكنان بوده است. همه مي دانند كه نفرات وابسته به حبيب كاشاني در فصل گذشته هيچگاه شادماني از قهرماني علي دائي نكردند و سال قبل از آن هم در اتفاقي نادر تيم پرسپوليس در طول مسابقاتش در جام حذفي هيچگاه جز يك بار با حريف ليگ برتري مصاف نداد و آن يك بار هم با صبا بود كه همگان به ياد دارند چه اتفاقات نادري !! باعث حذف صبا شد. در مورد قهرماني در ليگ هفتم همگان معترفند دوري سپاهان از خانه در عرض هفته ها بعلت محكوميت اين تيم چه فرصت غير طبيعي به سرخها داد پس با توجه به اين سه نوع قهرماني وي‍ژه!! وعده قهرماني چهارم دادن خود ادعاي بزرگي است. از سوي ديگر تيمي كه از 21 امتياز ممكن تنها 6 امتياز كسب مي كند چگونه مي تواند ادعاي قهرماني داشته باشد ؟

همگان شاهدند تيم پرسپوليس چگونه حقيرانه ترين شكست سالهاي اخير را در دربي 71 داشت و يا در دربي هاي 69 و 70 چگونه شكست خورد. پرسپوليس ساخته كاشاني و استيلي امسال حتي در برابر تيمهائي چون شاهين بوشهر و شهرداري تبريز شكست مي خورد. شايد يكي از ضعيف ترين تيمهاي ليگ امسال مس سرچشمه است اما پرسپوليس در برابر اين تيم هم تن به تساوي مي دهد آنگاه چگونه اين تيم مي تواند قهرماني را انديشه كند ؟ تيمي كه قبل از بازي دربي كاپيتانش سيلي به گوش دروازه بان مي زند و بازيكنانش همديگر را به خيانت متهم مي كنند مي توانستند موفق باشد؟ تيمي كه محل تمريناتش جولانگاه كساني است كه همه مي دانند از حمايت هاي خاصي بهره مي گيرند و اين افراد مي توانند بر صورت سرمربي سابق بكوبند به پنالتي زن و بازيكن ضعيف دربي هر گونه توهيني كنند چه چيزي جز مديريت ضعيف دارد ؟ حبيب كاشاني يادش رفته است كه چگونه با ورود دانش و فني خارجي هاي كار آمد به پرسپوليس جلوگيري كرد. او كرانچار را فراري داد تا دائي كه در تيم ملي بسيار ضعيف عمل كرده بود را جايگزين او كند و همه ديدند دائي را كه در دوفصل صاحب عنوان سرمربي تيم قهرمان جام حذفي شده بود را عوض كرد تا رفيقش را بياورد. همه مي دانند كاشاني چگونه با عناد با سرمربي خارجي اجازه داد مصطفي دنيزلي از پرسپوليس برود و امثال قطبي و استيلي به اين تيم آيند.

 در طي سالهاي حضور كاشاني پرسپوليس هيچگاه طراوت و زيبائي بازي تيم دنيزلي را نشان نداد و حالا با يك سرمربي كه همه مي دانند بر اساس روابط به اين تيم آمده و اين لشكر شكست خورده چگونه مي توانست چهارمين قهرماني را كسب كند

حبيب كاشاني رفت و به تاريخ پيوست و او چون بسياري از غير فوتبالي ها به اين فوتبال اشتباهي آمد و بسيار بد گونه هم رفت اما اي كاش در هنگام خداحافظي آنقدر شجاعت وجود داشت كه اعتراف به اشتباهات مي شد حلاليت طلبيدن در عرف و شرع ما همواره بوده است اما اي كاش كه تنها شعار گونه نبود. كاشاني رفت و هييت مديره جديد وزارتخانه جديد به اين تيم آمد اي كاش از رفتن ها درسي براي اين تازه آمده ها حاصل شود باز هم در اين باره خواهيم گفت