كاپيتاليسيون فوتبالي !

سالها است كه قصه كاپيتاليسيون در كشور ما فراموش شده است.
 
كاپيتاليسيون ,قانوني بود كه به موجب آن اتباع كشورهاي خارجي  از مصونيت قضائي برخور دار بوده و در صورت ارتكاب به جرم ,نظام قضائي ايران نمي توانست عليه آنها اقامه دعوي نمايد و به بيان ساده اگر يك تبعه خارجي در خيابان تصادفي مي كرد كه منجر به جرح و يا مرگ كسي مي شد هيچ دادگاهي نمي توانست او را محاكمه كند . حكايت كاپيتاليسون بسيار تلخ بود و سرانجام بر اثر اعتراض مردمي آن قانون لغو شد. اما به نظر مي آيد كه لغو آن در محدوده فوتبال هنوز به اثبات نرسيده و همچنان شاهديم كه در فوتبال ما قوانين دوگانه در مورد اتباع خارجي و يا نيمه خارجي ! اعمال مي شود .

نگاهي به پرونده هاي بازيكنان و مربيان خارجي اعزامي به ايران نشان مي دهد كه قراردادهاي آنها به گونه اي با طعم و روش كاپيتاليسيوني تنظيم شده و همچنان مي شود و بارها ديده ايم بازيكناني چون رافائل و يا بازيكنان پانامائي پرسپوليس و جوچي و دي كارمو يا مربياني چون آري هان و ماركو آن گونه توانسته است از فوتبال فقير و با جامه مندرس فارسي پولهاي زيادي بگيرند و به نظر مي آيد كه دامنه اين جريان ادامه دارد . بعنوان مثال :

1/ از باشگاه تراكتورسازي تبريز خبر مي رسد قرار است كه پيمنتا بازيكن گران قيمت اين باشگاه بعلت اين كه داراي شرايط روحي مناسبي در تبريز نيست قراردادش را با اين باشگاه لغوكرده و بازيكن آزاد شناخته شد همين داستان در مورد عرفان ( دني ) الروم وجود دارد و اين بازيكن بر خلاف تمامي اصول حرفه اي مي تواند براحتي عليه باشگاهش در راديو استاني اظهار نظر كند و قلب هزاران طرفدار اين تيم را جريحه دار كند . براستي چه كساني به اين بازيكنان اجازه داده اند كه اين گونه گربه رقصاني كرده و بر خلاف هر گونه اصول حرفه اي و حتي آماتور عمل نمايند ؟ چرا بايد فوتبال غني آذربايجان و تبريز اين گونه خود را حقير كند كه ناز اين دسته چندمي هاي خارجي را بخرد ؟ مگر در زمينهاي تبريز نيم توان استعدادهايئي چون بيوك صباغ ,حسين فكري سعيد مراغه چيان ,كريم باقري ,برادران خطيبي,ستار همداني ،احد شيخ لاري , اسماعيل حلالي و يونس باهنر و باغميشه  ...ديگري پيدا كرد ؟

2/ از باشگاه پرسپوليس خبر هاي بد در مورد خريد هاي خارجي همچنان ادامه دارد. هوار محمد بازيكن عراقي اين تيم كه به جواهر بغداد معروف است بعد از اين كه در اوايل فصل آن گونه با اداهاي غير حرفه اي و با غيبت حاضر به بازي با پرسپوليس شد به يك باره در تمرينات و اردوي اين تيم در تعطيلات ميانه فصل حاضر نشده و تازه طلبكار بوده و كشور ما را ترك كرده است و حالا مي شنويم كه پيغام داده اگر جريمه او را ببخشند ممكن است كه دوباره به پرسپوليس برگردد . همين داستان درمورد ديگر خريد خارجي بي انضباط اين تيم يعني وسلي نيز به گوش مي رسد كه او نيز گفته است در صورت بخشيده شدن هوار محمد او نيز به اين تيم باز مي گردد ! براستي اين گونه رفتار بازيكنان در كجاي دنيا مي تواند از سوي باشگاهها مورد پذيرش قرار گيرد كه پرسپوليس بايد آن را قبول كند ؟ مگر پرسپوليس كم از رافائل و دي كارمو و ماركو و جوچي و جرج آراندا ... ضربه خورده بود كه باز اين گونه عقد قرارداد با خارجي ها كرد؟

3/ از باشگاه استقلال هم خبر مي رسد كه رينالدو همان بازيكن پروئي كه دو سال است كه آماده مسابقه نشده قرار است در تعطيلات كريسمس راهي كشورش شود . اين كه اين بازيكن به چه دليل به ايران آمده و حال چرا بايد با ارفاق رو برو شده و در اردوي اجباري تيم استقلال كه بي برنامگي تيم ملي به ليگ تحميل كرده حاضر نشود به طور حتم ارتباط به همان قانون نانوشته ولي اجرائي " كاپيتاليسيون فوتبالي " دارد و شايد هم براي چاپ كتاب سفر تفريحي و سياحتيش به ايران راهي ديارش شده است ! البته اگر چنين  كتاب وجود داشته باشد و رينالدو استعدادي حداقل در اين رشته داشته باشد و گرنه در فوتبال كه...
 
4/ اما جالبترين خبر مربوط به دعوت از فريدون زندي به تيم ملي ايران است . در خبرها مي خوانيم كه ظاهرا او به تيم ملي دعوت مي شود زيرا در شرايطي كه مي توانست هم مليت ايراني و هم مليت آلماني را بگيرد مبادرت به انتخاب مليت ايراني كرده و از اين رو پيراهن تيم ملي به او جايزه داده مي شود!! حتي اگر چون وضعيت اين روزهايش داشته باشد . مي پرسيم مگر فريدون زندي تنها بازيكني در جهان است كه چنين انتخابي كرده است ؟ در فوتبال جهان بازيكنان زيادي بوده اند كه مي توانستند مليتهاي مختلفي داشته باشد آيا در آنجا هم چنين به پيراهن تيم ملي چوب حراج با قانون كاپيتاليسوني زده اند ؟ انتخاب فريدون زندي براي كشو ر ايران باعث افتخار بوده است؟ و يا اين كه اين واقعيت غير قابل انكار بايد براي دست اندركاران فوتبال ايران روشن شود كه انتخاب مليت ايراني نياز به جايزه دادن ندارد ؟ مگر در فوتبال فرانسه و ساحل عاج و هلند و آمريكا و آلمان و ايتاليا و پرتغال و... هزاران بازيكن دو مليتي وجود ندارند ؟ آيا در آنجا هم براي اين كه بازيكني مليت اين كشور را قبول كند اين گونه تيم ملي را خوار مي كنند ؟ شايد اين كار در نزد برخي كشورهاي عربي و آن هم به علت كمبود نيروي انساني لازم شده باشد اما در آنجا هم بازيكنان آماده و ستاره را با ترفند تيم ملي به تابعيت خود در مي آورند و نه بازيكني چون فريدون زندي را كه هم اكنون بر سر نخواستنش دعوا است ؟ فريدون زندي بايد به ايراني بودن خود افتخار كند و نيازي نيست كه پيراهن تيم ملي ايران را اين گونه به روش كاپيتاليسيوني به او تقديم كنيم.

و به نظر مي آيد بايد نظري صحيح بر روي نحوه قراردادها و ضمانت  اجرائي آنهاو توجهي جدي به جوانان و استعدادهاي خود داشته باشيم تا بيش از اين فوتبال ما ملعبه اين گونه طرز تفكرها و اعمال زمانه استبداد سياه نشود.