معجزه عدد "3"

دربي 68 در حالي برگزار شد كه پيش از آغازي بد و پس از پاياني ناگوار داشت خبر بدي كه پيش از آغاز اين مسابقه بود. حكايت رنكينگ فيفا بود كه در آن تيم ملي ايران در رتبه ششم تيمهاي آسيائي و پس از بحرين قرار گرفته بود و اين يك تلخ داستاني از سو مديريت و ندانم كاري و بي برنامگي و ناكار آمدي مسئولين ما را نشان مي دهد و اما حادثه پس از بازي اتفاقي بود كه براي عليرضا حقيقي دروازه بان تيم سرخها پيش آمد و آن برخورد فيزيكي بود كه يكي از ماموران به اصطلاح حراست با اين دروازه بان انجام داد و منجر به اين حادثه شد كه حقيقي جوان كه اولين دربي پيروزش را به پايان رسانده بود بعلت ندانم كاري آقاي مامور كه او را نه تنها نمي شناخت بلكه حتي نمي انديشيد كه يك تماشاگر معمولي فوتبال هرگز با دستكش و لباس دروازه باني براي تماشاي بازي به استاديوم نمي رود با صورتي متورم از غم و درد به رختكن رود.

حكايت بيرونهاي بازي دربي بسيار بودند و يكي از آنها ركوردي بود كه سازمان ليگ موفق به اجراي آن شد و بازي دربي كه مي توانست در روزهاي بحران فوتبال بيش از 100000 نفر را به استاديوم كشاند را بعلت عدم برنامه ريزي مناسب و شايد نوعي برنامه ريزي تبديل به يك دربي با 75000 تماشاچي بنمايد اما در درون ميدان چه گذشت شايد براي بيان وادث داخل ميدان بايد به اين گفته هيتلر استناد كرد كه گفته بود :
" مهم اين است كه ما برند شويم آنگاه هيچ سوالي نخواهد بود "
تيم دائي بازي را برد و به همين دليل بايد از آن تيم بيشتر گفت بايد اذعان داشت كه حكايت عدد "3" در زندگي دائي نقش بزرگي دارد.

علي دائي  پس از بازي در ايران در سه كشور قطر و امارات و آلمان فوتبال بازي كرده است او در ايران در سه باشگاه پرسپوليس و صبا باتري و سايپا دوران اوج خود را گذراند و همچنين در سه باشگاه آلماني آرمينيا و بايرن مونيخ و هرتا توپ زد. او در سه دوره بازيهاي جام ملتهاي آسيا يعني در سالهاي 1996 و 2000 و 2004 شركت كرد و در دوره با تيم ايران سوم شد او در سه دوره بازيهاي آسيائي 1994 و 1998 و 2002 حضور داشته است و در حالي در چهار دوره مقدماتي جام جهاني بازي كرد كه بسياري معتقد بودند كه در دوره مقدماتي 2006 او نبايد شركت مي كرد و به طلسم سه تائي خود مي بايست پايبند بود. او قصه سه را در تيم ملي اجرا كرد و در بازي كه سه گل داشت به تيم عربستان باخت و رفت و حالا با سه گلي كه در بازي دربي وجود داشت بار ديگر تبديل به علي دائي محبوب سالهاي نه چندان دور شد.

او دربي را پس از سه سال و سه ماه صاحب يك برنده كرد و به طلسم 6 بازي  تساوي كه تشكيل شده از دو تا سه تائي است پايان داد. او توانست با پيروزي تيمش در اين بازي با فاصله سه امتياز نسبت به رقيبش استقلال قرار گيرد و رتبه سوم را كسب كند و اين اتفاق در حالي افتاد كه براي سومين باري بود كه دربي بزرگ ايران داور ايراني را پس از سالها تجربه مي كرد و تمامي اين اتفاقها نشان از اين داشت كه عدد سه همچنان براي علي دائي معني ويژه اي دارد هرچند كه او سالها شماره ده را مي پوشيد اماحوادث داخل ميدان چه ويژگيهائي داشت :

1/ نگاهي به تركيب اوليه تيم پرسپوليس نشان از روحيه تهاجمي تيم ارتش سرخ مي داد. سرخهاي تهران با تركيبي هجومي وارد ميدان شدند بيرون گذاشتن تياگو و استفاده هم زمان از كلاه كج و بادامكي و هوار محمد و باقري و خليلي نشان از عزم بالاي سرخها در مصاف با پسران آبي داشت. از سوي ديگر گماردن جواناني نظير  كلاه كج و علي عسگري و شكوري و حقيقي و نوروزي در تركيب اوليه پرسپوليس بار ديگر داستانهاي واقعي جوان گرائي را به مدعيان امروز به اصطلاح جوانگرائي نشان داد. در آن سو استقلال با احتياط به ميدان آمد گماردن سه بازيكن با خصوصيات صد در صد دفاعي در خط دفاع و حضور منتظري در دفاع راست و گماردن حيدري در خط ميانه نشان از اين داشت كه استقلال به فكر حفظ توپ و سپس حمله است.

2/ شايد جوانتر بودن بيشتر تيم پرسپوليس باعث شد كه ياران اين تيم در 20 دقيقه اول بازي و اگر اغراق نباشد در كل نيمه اول نتوانند توان خود را نشان بدهند. اما تغيير روحيه تيم پرسپوليس در نيمه دوم و هجومهاي زياد اين تيم در اين نيمه نشان از اين داشت كه در نيمه مربيان اوضاع كادر فني نسبت به تيم استقلال بهتر بوده است.

3/ پرسپوليس دائي از بعد شطرنج مربيان برتري بيشتري نسبت به استقلال مرفاوي داشت و شاهد اين مسئله در نحوه تعويض هاي اين و مربي بود پرسپوليس هنگامي كه نوروزي خسته را ديد كه به امير آبادي اجازه نفوذهاي بي شمار را مي دهد با تغيير او و جانشين كردن زارعي عملا جناح چپ استقلال را از كار انداخت و سرانجام  در هنگام شوت باقري نه از دفاع چپ و نه از مدافعين استقلال براي دفع توپ خبري بود اما در آن سو مرفاوي با تعويض اكبرپور عملا فرصتي به هافبكها و مدافعين پرسپوليس داد كه با كنترل بيشتر توپ و حفظ بازي مبادرت به بازي سازي كنند. حضور برهاني هم نتوانست كار مثبتي باشد زيرا وقتي توپ عمقي براي برهاني نمي رسيد عملا او نمي توانست كاري كند شايد اگر برهاني در دقيقه 65 بجاي سيد صالحي و يا مجيدي به ميدان مي آمد آنگونه استقلال مات در بازي كه به نظر پات مي آمد نمي شد.

4/روحيه رمز اصلي پيروزي و يا شكست است و اين برتري را به وضوح در نزد سرخهاي تهراني مي ديديم وقتي در پايان بازي شاهد بوديم مرفاوي باخت را به گردن داور مي اندازخت و در همان هنگام دائي با خونسردي به مصاحبه متلك گونه عادل فردوسي پور جواب مي دهد تفاوتها روحيه را مي توانستيم حدس بزنم. شايد بايد گفت كه تيمي كه شجاعت پذيرفتن باخت را ندارد هميشه به حاشيه مي زند وگرنه استقلال در بازي با پرسپوليس مي توانست از دقيقه 35 بدون كاظمي بازي را ادامه دهد و در كل حوادث بازي داوري اشتباه تعيين كننده اي نداشت ولي روحيه مربي و دست اندكاران استقلال نشان داد كه آنها تيمشان را براي برد به زمين نياورده بودند.

دربي 68 طعم شيريني براي فوتبال ما داشت و نشان داد كه فوتبال ما هنوز مي تواند به دائي اميدوار باشد و ديگر به اين نيانديشد كه او را خيلي زود خرج كرده است.