معمای پرسپولیس

فصل نقل و انتقال است و تیمها برای ساختن تیمی آماده تر دست به کار شدند و در این بین چهار تیم استقلال خوزستان و ذوب آهن اصفهان  و پرسپولیس و استقلال تهران مورد توجه بیشتری بعلت حضور احتمالی در رقابتهای آسیایی هستند هرچند تیمهای محبوبی چون تراکتورسازی تبریز و سپاهان اصفهان و ... هم در معرض توجه هستند. در این بین بازی و رقابت استقلال و پرسپولیس ابعاد زیادی پیدا کرده است. خصوصا در این چند هفته که شاهد بودیم مدیرعامل استقلال یعنی افشارزاده خبر انتقال امیری به استقلال را تایید می کند. منصوریان به اردوی تیم ملی می رود و او را به آغوش می کشد و پس گردنی به بیرانوند می زند!! اما امیری به پرسپولیس می رود و از سوئی دیگر خبر انتقال سید جلال حسینی به استقلال در شهر شنیده می شود اما استقلال 24 ساعت قبل از انتقال سیدجلال مذاکرات با او را نفی می کند و سید جلال به پرسپولیس می رود. در این میان از تضعیف استقلال خوزستان و ذوب آهن هم کمتر سخن می گوئیم که در نوع خود جالب است که قهرمان لیگ و جام حذفی دست به حراج بازیکنان خود زده اند. تا اینجا استقلال خوزستان سرمربی و بهترین مدافع خود و دروازه بان استثنائی اش را از دست داده است و شایعاتی در مورد فروش کارخانه ذوب آهن  شنیده شده و کاوه رضایی که جدا شده است و تبریزی  هم که قرار است جدا شود تیم را بدون مهاجم کرده است و حتی شنیده شده قرار است حدادی فر هم به استقلال بپیوندد. اما شاید عجیب ترین اتفاق ها در باشگاه پرسپولیس اتفاق می افتد و به گوش می رسد!

اولین اتفاق مربوط به از دست دادن نورمحمدی و بنگر و اومانیا و عدم تجدید قرارداد با ماریچ است. اما مسئولین باشگاه پرسپولیس نمی دانند که کنعانی زادگان قراردادی با این باشگاه ندارد و وقتی که خبر عقد قرار داد او با استقلال شنیده می شود با کلیشه ها ئی چون " بی غیرت " و ... این افتضاح مدیریتی را می پوشانند. تیمی که به دنبال شجاع خلیل زاده دارای قرار داد می دود خبر از بازیکن آزاد و ملی پوش و جوانش که سالها برایش سرمایه گزاری کرده ندارد و کسی نمی پرسد که مسئولین نقل و انتقال چه چیزی را می دانستند؟

دومین اتفاق در مورد ماهینی است. در حالیکه پرسپولیس با کمبود بازیکن در تمرینات پیش فصل مواجه است هیچ اقدامی مبنی بر مجوز گرفتن ماهینی نمی کند و این در حالی است که شجاع خلیل زاده همین مشکل را با تراکتورسازی دارد اما مجوز حضور در تمرینات سپاهان را می گیرد.

سومین اتفاق این است که سرمربی تیم از برخی از بازیکنان ملی پوشش خبر ندارد که مهمترین آنها رامین رضائیان است که اتفاقا از بازیکنانی است که با باشگاه قرارداد دارد اما می گویند مفقود الاثر است! و گویا مشغول رایزنی با یک باشگاه ترکیه ای است و باشگاه هنوز نمی داند که رضائیان برای باشگاه بازی می کند یا این که قرار است که به یک باره کاسه چکنم چکنم به دست بگیرد و به دنبال دفاع راست بگردد.

چهارمین اتفاق که از همه جالب تر است عدم عقد قرارداد با کاوه رضایی است در حالیکه گفته می شد همه شرایط برای عقد قرار داد با او آماده بود و ترکاشوند مسئول نقل و انتقال باشگاه از پیوستن قطعی او به باشگاه خبر می داد ناگهان با استقلال قرار داد بست و مسئول نقل و انتقالات که دقیقا از سه شنبه گذشته و پس از شوک عقد قرار داد کنعانی زادگان با استقلال خبر قطعی شدن حضور کاوه رضایی را داده بود حالا بی خبر است و هیچ توضیحی هم نمی دهد و تنها توضیح را محمود خوردبین می دهد که می گوید "طرفداران کاوه را نمی خواستند" و کسی نمی پرسد مگر طرفداران تیم را می بندند یا این که باشگاه بنا بر لیست برانکو مشغول بستن تیم است؟ و از سوئی اگر حرف طرفداران شرط است پس چرا خالقی فر هنوز در باشگاه مشغول تمرین است؟

براستی در باشگاه پرسپولیس چه خبر است؟ این همه سرگشتی به چه دلیل رخ می دهد؟ همه می دانند که برانکو اصولا مربی تاکتیکی است و کمتر بازیکنان و مهره هائی را می شناسد که شاهد آن حضور ستار زارع در دفاع چپ در سالهای حضورش در تیم ملی است و خیلی ها می دانند که تیم ملی تحت هدایت او از بخت خوشش از ستاره هائی چون مهدوی کیا و علی کریمی و علی دایی و یحیی گلمحمدی و حسین کعبی و جواد نکونام و رحمان رضائی ... بهره می برد که نامهای نام آشنای تیم بلاژویچ بودند و او بر عکس سرمربی تیم ملی ایران یعنی کارلوس کی روش که سابقه شناخت استعداد های جوان و تبدیل آنها به سوپر استارها و یا چون علی دایی که بازیکنان بزرگی را در بین استعدادهای جوان پیدا می کند دارای این تبحر نیست که نمونه آن عدم یارگیری سید جلال حسینی بود که جز بازیکنان اولیه بود که قرار بود به پرسپولیس بپیوندد اما سال پیش او آنها را رد کرد و از مسلمان هم بنا به شرایطی استفاده کرد و نورمحمدی و خالقی فر و بابک حاتمی مردانی بودند که او رای به حضورشان در پرسپولیس داد و شاهدیم بازیکنانی چون عباس آئینه چی و مرتضی قدیمی ... را گرفت که کسی نفهمید چه کسانی آنها را تایید کرد و این دغدغه ای است که هنوز هم برای علوان زاده و .. وجود دارد.

برانکو سر مربی است که لوبانف را گرفت و همچنان به حضور او رای تایید داده است  برانکو سرمربی است که با دانش است اما معجزه " انصاری " همیشه رخ می دهد؟  امروز پرسپولیس طارمی را از دست داده است اما بازیکن مهاجم ندارد. پرسپولیس یک مدافع چون اومانیا که در جام جهانی بازی کرده است را از دست داده و به دنبال مدافع تیم مولداوی است. حکایت کمندانی و خالقی فر هم از دیگر معماهای برانکو است براستی کسی می تواند معمای باشگاه پرسپولیس را حل کند؟