مگر گچ مي خورند كه ماليات بدهند؟ / تخفيف براي ميلياردرها!

با همه انتقاداتي كه از محمود گودرزي مي شود، باز بايد خدا را شكر كرد كه يك وزير «اهل قلم» نصيب ورزش ايران شده است! استاد كه همين چندي پيش خطاب به مسوولان نظام وظيفه نامه نوشت و از آنها خواست مقدمات خروج غيرقانوني پولادي و سروش رفيعي از كشور را فراهم كنند، حالا قلمش را خطاب به وزير اقتصاد روي كاغذ لغزانده است. برهمين اساس جناب گودرزي طي نامه اي با اشاره به ضريب بالاي ماليات مربيان، از مسوولان مربوطه خواسته اين نرخ را كاهش بدهند! وزير ورزش معتقد است شغل مربيان را بايد در رده كارهاي فرهنگي و هنري دسته بندي كرد، به اضافه اينكه عمر مربيگري كوتاه است و باشگاه ها هم معمولا با بهانه هاي مختلف، از پرداخت مبلغ كامل مندرج در قرارداد آنها طفره مي روند. به همين دلايل محكمه پسند(!) وزير محترم خواستار تعديل ماليات مربيان و حتي ورزشكاران شده؛ آن هم در سيستمي كه شاكله اش كماكان دولتي است و وامدار جيب مردم محسوب مي شود.

از وزيري كه در مواجهه با وضع فلاكت بار پرسپوليس مي گويد «خودم كه نمي توانم گل بزنم»، چه انتظاري غير از پشت هم چيدن اين جملات عجيب و غريب مي توان داشت؟ او در حالي ناشيانه از عمر كوتاه مربيگري در ايران حرف مي زند كه در همين مملكت يكي مثل محمود ياوري قريب به نيم قرن سابقه كار دارد و به ندرت مي توان تيمي را پيدا كرد كه در دوره اي تحت هدايت او نبوده باشد! همين حالا مربياني مثل امير قلعه نويي و مجيد جلالي بيش از يك دهه سابقه كار دارند و تا سال هاي سال مي توانند به اين حرفه ادامه بدهند. وقتي يكي مثل فيروز كريمي 22 سال بعد از قهرمان كردن پاس در آسيا هنوز تيم ليگ برتري مي گيرد، وزير ورزش از كدام «عمر كوتاه» سخن مي گويد؟ آيا واقعا براي تبديل شدن به مرد شماره يك ورزش ايران، يك سرسوزن تخصص لازم نبود؟ چرا بايد از چنين وزيري بعيد باشد كه جامعه آماري سه ميليون نفري نظرسنجي نود را در مورد عملكرد كي روش به هيچ انگارد و در مورد كثرت هواداران پرسپوليس و استقلال ابراز بي اطلاعي كند؟ او انگار اساسا از جاي ديگري آمده؛ از بيگانه ترين نقطه نسبت به ورزش!

به طور قطع ما مربيان پرشماري در استان هاي دورافتاده يا رده هاي پايه داريم كه با درآمدهاي نازل به زندگي شان ادامه مي دهند. مسلما در مورد آنها بايد نهايت نرمش صورت بگيرد، اما امثال علي دايي و امير قلعه نويي كه هركدام براي چند ماه كار در سال يك يا دو ميليارد تومان پول مي گيرند، چرا بايد مشمول معافيت يا مداراي مالياتي شوند؟ از همه جالب تر داستان «فرهنگي» خوانده شدن شغل مربيان است! در روزهايي كه فحاشي و پرخاشگري بعضي از اين دوستان حتي صداي رفقاي قديمي شان را هم درآورده، استاد گودرزي با چنگ انداختن به مفهومي مثل فرهنگ دنبال تخفيف گرفتن براي آنهاست! بيچاره معلم هايي كه روزي چند ساعت گچ تخته مي خورند اما در اولين ساعات هر ماه ماليات شان توي جيب دولت مي رود. بي نوا شاعرها و نويسنده هايي كه با سيلي صورت شان را سرخ نگه مي دارند، اما دل خوش اند كه كاري براي فرهنگ مملكت شان انجام مي دهند. تو نگو اينها ول معطل اند؛ فرهنگ يعني چندصد ميليون پول گرفتن، آموزش زير توپ زدن، ساختن بي كيفيت ترين ليگ منطقه و جوك گفتن در كنفرانس هاي مطبوعاتي!