نفرين بر اين قلم شكسته

نفرين بر اين قلم شكسته

گوئي اين قلم جز درد هيچ ندارد كه بنگارد حكايت ندانستن ها و نواستن ها و نداشتن ها آيند و اين قلم نگارد و در روزگار بي حوصلگي ها مردم مگر قلم شكسته اي كه از درد مي نگارد تواند كه درماني باشد اما نگارنده مي نويسد تا بگويد و باز هم بگويد بلكه به قول بزرگ مردي چون خسرو گلسرخي اگر از خواب گران بر خيزيم كاري كنيم كارستان

باري به عربستان و جده و ورزشگاه الاتحاد مي رويم جائي كه پرسپوليسي كه تبديل به پيروزي اش كردند تا باز هم ببازد و دهن كجي بر اين انتخاب بد نه در نام كه در همه امورش بكند پرسپوليس خسته و پر تنش به مصاف الاتحاد رفت مي دانيم از امروز قصه هاي تكراري را شنويم همان حكايت بي توجهي در فرودگاه جده كه نمي دانيم چرا براي پرسپوليس رخ مي دهد اما براي سپاهان نيست و در ادامه باز ميشنويم كه عربها با ما خوب نبودند و به گزارشگر مونيتور ندادند و...

اما قصه اين گونه نيست در فوتبال ما همواره اين بهانه ها وجود دارد و هيچگاه نمي خواهيم تقصير ها را به گردن بگيريم از روز اول معلوم بود كه فوتبال پرسپوليس به جائي نمي رسد تيمي كه در فصل نقل و انتقال يار كافي نمي گيرد نبايد هم در بازي هاي بين المللي موفق باشد تيمي كه چهار عدد عربده كش جلسه فني براي قابليتهاي فني سر مربي تيم برگزار مي كنند بايد كه نه 3 گل كه بايد بيش از اينها گل بخورد كه بايد مي خورد اما تير دروازه ها چقدر پرسپوليسي بودند كه باعث نشد قصه 5 و 6 و 7 گله شدن سرخها رخ دهد تيمي كه بوقچي مشت بر صورت نماد فوتبال ايران در اين سالها مي زند و تازه از سوي عضو كميته جوانان فيفا مي شنود كه منتظر باشد كه همشهري هايش را بياورد تا حسابي از خجالت اين غداره كش در آيند بايد هم ره به اين ناكجا آباد حقارت برسد تيمي كه مدير عاملش تازه در فرودگاه جده متوجه مي شود كه قوانين در عربستان چگونه است بايد موفق شود ؟

در تيمي كه عزيز محمدي كه رئيس سازمان ليگ است قبل از بازي در رختكن تيم حاضر مي شود و كسي نمي داند به چه علت او در اردوي سرخها است و با اين وجود براي تيم سخن مي گويد و آرزوي موفقيت مي كند بايد هم نشان از بي صاحبي داشته باشد آري فوتبالي كه از ناكجا آباد كتك كاري و غداره كشي و بي صاحبي و بي دانشي و لجبازي مي آيد نبايد به اين حقارت رسد ؟

شايد كمتر كسي حتي از تيفوشي هاي سرخها در شب گذشته حسرت خوردند زيرا اين تيم به واقع نه يك تيم در حد نماينده يك كشور در بازيهاي آسيائي كه در حد يك تيم ليگ برتري هم نبود اما مي دانيم از امروز باز بهانه آورده خواهد شد سريال طلبكاري ادامه خواهد داشت قصه هاي بي معنائي خواهند گفت كه هيچ كس را ياراي شنيدنش نيست اما مي گويند تا بمانند مي گويند تا باز از ياد برند كه نبايد به هر بهانه ماند و باز از ياد مي بارند گاهي اوقات براي شريف ماندن و انسان ماندن و قوي ماندن و با حيثيت ماندن و با مردم ماندن بايد رفت اما ...

آقايان ! مردم بي حوصله هستند و ديگر تحمل شنيدن تكراري هاي شما را ندارند پس براي يك بار هم كه شده با قلم شكسته از گفتن شكستها و ناكاميها همگام شويد و بپذيريد كه نمي توانيد كه مي دانيم چنين نخواهد بود شما مي مانيد و پرسپوليس تبديل به پيروزي همواره باخته شده هم باز مي ماند باز لمپنيزيم و ندانم كاري و خسته گوئي ها مي ماند و باز هم همه مي مانيم تا باز با شما غصه را شكست را و حقارت را تجربه كنيم نفرين بر اين قلم شكسته.