نگاه به آمدن دایی از عینک خوشبینی

 فعل و انفعالي كه در پرسپوليس رخ داد را بايد يكي از عجيب ترين تحولات و تصميمات فوتبالمان در سالهاي اخير دانست.

 عجيب از اين حيث كه بركناري كرانچار اگر واجب و لازم بود، بايد پيش تر محقق مي گشت چرا كه تا چند هفته قبل شواهد و قرائن بيشتري نسبت به امروز براي كنار گذاشتن مرد كروات وجود داشت و درست وقتي ادله مورد نظر رو به كاستي گذاشت، تغيير و تحول روي نيمكت سرخپوشان عملي گشت!

 قسمت عجيب ديگر ماجرا به خونسردي ظاهري و گلايه نكردن كرانچار برمي گشت كه باوجود حضور تيمش در جمع مدعيان ليگ نهم اخراج شد اما خندان و بشاش برگه فسخ قرارداد را امضا کرد، با بازیکنان دست داد و از همه خداحافظي كرد و رفت!

 البته مي توان اينگوه برداشت كرد كه مطابق با آنچه مربي كروات پرسپوليس در سر مي پرواند، او طي اين اتفاق و عزل و نصب، بازنده نبوده و نيست، گواه اين قضيه نيز اخباري است كه از چند روز ديگر پيرامون مبلغ دريافتي اش از باشگاه پرسپوليس و نيز قرارداد جديدي كه خيلي زودتر از حد تصور با تيمي ديگر منعقد مي كند به گوش خواهد رسيد. قضیه وقتی قابل هضم تر می شود که خشایار محسنی مالک باشگاه دی استرادا کراوسی(تیم سابق کرانچار) اعلام می کند زلاتکو در تیم وی بدون دریاقت پیش قرارداد و فقط با حقوق ماهیانه مشغول به کار بوده!

 درباره قطع همكاري با كرانچار و روي كار آمدن علي دايي طي روزهای اخير تحليلهاي مختلفي روي كاغذ آمده که پس از برکناری احمدرضا عابدزاده از کادر فنی قالب آنها را مخالفت با حضور و رفتار دایی در تیم پرسپولیس تشکیل داده اما اين جريان آنقدر اهميت دارد که می توان به ابعاد مختلفی از آن پرداخت.

 اول اينكه چنين تصميمي را فقط امثال كاشاني مي توانستند اتخاذ كنند

 چرا كه وي عاشق راستين مورد توجه و توي چشم بودن است و روي همين اصل همواره گزينه هايش براي سرمربيگري پرسپوليس نفراتي چون قطبي، استيلي، دايي، خاكپور، مايلي كهن و... بوده اند.

 همانطور كه گفتيم باتوجه به عملكرد پرسپوليس در هفته هاي اخير و روند حركتي اين تيم كه حتي در ديدار با صدرنشين ليگ يعني سپاهان هم به راحتي مي توانست برنده باشد، كمتر كسي به خود اجازه مي داد در مقام تصميم گيرنده باشگاه پرسپوليس حكم به چنين عزل و نصبي بدهد.

 گرچه شنيده مي شود انتخاب اخير علي دايي مثل انتصابش به عنوان سرمربي تيم ملي عوامل و دلايلي خارج از حوزه فني و مسائل صرفا فوتبالي داشته اما به هر حال نمي توان از انگيزه حبيب كاشاني براي محبوب ماندن در نظر هواداران پرسپوليس (بخوانيد قسمت اعظم هواداران فوتبال ايران) به سبب انجام مأموريتهاي تقريبا غيرممكن و بزرگ نيز غافل شد.

 بعد دوم اين جريان نيز به "دوسر برد" بودن آن برمي گردد، آن هم به اين لحاظ كه علي دايي دقيقا همچون امير قلعه نويي بعد از ناكامي در تيم ملي مي تواند با يكي از تيمهاي باشگاهي بزرگ و پرطرفدار كشور به اوج برگردد، اتفاقي كه وقوع آن محال نيست و با خصوصیاتی كه از دايي سراغ داريم که وی هر وقت اراده اش را برای انجام کاری به کار گیرد یقینا به موفقیت خواهد رسید، به احتمال زیاد وي به شرط فائق آمدن بر حاشيه ها اين قابليت را دارد كه پرسپوليسي مقتدر و با صلابت بسازد.

 حضور دايي در پرسپوليس و بازگشتش به عرصه فوتبال پس از چند ماه غيبت، اين خصوصیت را دارد كه يكي دیگر از چهره های برجسته به فوتبال بر می گردد و با كسب تجربه در تيمي كه كم اهميت تر از تيم ملي نيست چند سال ديگر بیشتر مي تواند در این این عرصه حرفی برای گفتن داشته باشد. اما تمام اينها هرگز به اين معني نيست كه فقط شخص دايي در اين ميان سود مي برد.

 پرسپوليس بعد از ناكامي قطبي، حضور نه چندان موثر وينگادا و اتفاقات و جريانات زمان سرمربيگري كرانچار به يك شوك روحي و انگيزشي نياز داشت و در اين ارتباط نام و سابقه دایی بهترین ابزار برای بازگرداندن انگيزه و روحيه به این تیم است. بايد پذيرفت كه جاده پيش روي پرسپوليس حداقل براي كسب سهميه ليگ قهرمانان و بازگشت به آسيا با علي دايي كه انگيزه اش براي اثبات قابليتها و فراموش كردن ناكامي اش در تيم ملي در حد همان انگيزه ثابت شده در زمان بازيگري وي مي باشد، بسيار هموارتر از قبل خواهد شد.

 از سوي ديگر اين مهم را در نظر بگيريد كه در صورت تداوم حضور اين چهره روي نيمكت پرسپوليس تا قبل از آغاز دهمين دوره ليگ برتر (به ما حق بدهيد كه منتظر هر اتفاق غيرقابل باوري در آينده اي نه چندان دور باشيم، آن هم در پرسپوليس كه...!) روند يارگيري و تيم بستن سرخها چه تفاوتي با دوره های قبل، خواهد داشت.

 درست است که تعدادی از چهره ها با دایی سر ناسازگاری دارند اما حسابش را بكنيد كه چه بازيكناني تنها به واسطه حضور علي دايي در پرسپوليس، بي چون و چرا به عضويت اين تيم درخواهند آمد و اين جريان چه فرق عمده اي با شرایطی خواهد داشت که بازیکن با یک مدیر غیرفوتبالی وارد مذاکره شود.

 با اين حساب و فارغ از جريانات پشت پرده، اتفاقات غیرقابل پیش بینی در فوتبال و... می توان انتخاب فردی چون علی دایی کم سابقه را هم برای پرسپولیس گامی مثبت تلقی کرد.