همه چيزجفت و جوراست

بهترين شروع پرسپوليس طي يك دهه اخير

همه چيزجفت و جوراست

پرسپوليس سال‌هاست كه همواره در فصل نقل وانتقالات و آماده‌سازي دچار مشكلات مختلفي شده كه باعث شده در روند آماده‌سازي اين تيم اختلافاتي ايجاد شود و آثار اين اختلال هم به تناوب در طول فصل خود را نشان داده است. مرور مشكلات پرسپوليس طي يك دهه اخير در فصل آماده‌سازي خالي از لطف نخواهد بود.

ليگ اول: پرسپوليس درحالي وارد ليگ حرفه‌اي شد كه بابت مشخص نبودن وضعيت مالكيت و مديريتش به شدت سردرگم بود و به همين خاطر در فصل نقل‌وانتقالات هم نتوانست حضور موفقي داشته باشد.

ليگ دوم: پس از پايان همراه با قهرماني در ليگ اول سرانجام تكليف مالكيت سازمان بر باشگاه مشخص شد و اكبر غمخوار مديرعامل شد. هرچند تيم در مجموع يارگيري خوبي داشت ، برخي نفرات جديد خيلي دير به تيم اضافه شدند.

ليگ سوم: اختلافات بين غمخوار و پروين موجب جدايي سلطان از پرسپوليس شد و دعواهاي لفظي طرفين باعث شد سرمربي جديد يعني وينكوبگوويچ در شرايطي بسيار سخت و بدون نفرات اصلي فصل آماده‌سازي را پشت سربگذارد.

ليگ چهارم: رفتن غمخوار و آمدن خطيب در عرصه مديريتي با بازگشت علي پروين به عنوان مدير فني همراه شد و تا انتخاب راينر سوبل آلماني به عنوان سرمربي زمان زيادي تلف شد. خريدهاي تيم و بسته شدن آن هم بدون نظر سوبل انجام شد.

ليگ پنجم: سوبل با حاشيه‌هاي فراوان رفت تا دوباره علي پروين آستين‌ها را بالا زده و وارد گود شود. وضعيت مالي خراب باشگاه هم اجازه نداد تا پرسپوليس يارگيري خوبي داشته باشد و در مجموع با اين شروع متزلزل قرمزها بدترين فصل خود در ليگ برتر را پشت سر گذاشتند.

ليگ ششم: آري‌هان كه در نيم فصل دوم ليگ پنجم به پرسپوليس آمده بود پس از اردوي اتريش به دليل اختلاف با انصاري‌فرد رفت تا سرمربي جديد تيم يعني مصطفي دنيزلي 20 روز قبل از شروع فصل و بدون اعمال‌نظر در يارگيري كار را شروع كند.

ليگ هفتم: يك ماه قبل از شروع ليگ مشخص بود كه افشين قطبي سرمربي پرسپوليس شده است ولي جناب قلب شير فقط 5 روز قبل از شروع ليگ به تهران آمد و البته چون استيلي و مرزبان همه كارها را انجام داده بودند، غيبت و تاخير قطبي دردسر زيادي درست نكرد.

ليگ هشتم: وقتي يك ماه بعد از پايان همراه با قهرماني ليگ هفتم، حبيب كاشاني استعفا داده و داريوش مصطفوي مديرعامل شد، پرسپوليس وقت زيادي در يارگيري و بازگرداندن قطبي هدر داد و تيم در حالي ليگ را شروع كرد كه مجموع تمرينات كاملش به زحمت به 15 جلسه مي‌رسيد.

ليگ نهم: عباس انصاري‌فرد با جديت مشغول تيم بستن و خريد نفرات درجه 2 بود ولي دفتر او تبديل به محله بروبياي مربيان خارجي شده بود و تيم بدون سرمربي به اردوي تركيه و تمرينات آماده‌سازي مشغول بود. كرانيكار كه 10 روز قبل از شروع ليگ به تيم آمد، فقط يك نيم فصل براي شناخت نفراتش صرف كرد.

**************
به نظر مي‌رسد پرسپوليس ديگر هيچ يك از مشكلات شروع فصول گذشته را براي ليگ دهم نداشته باشد.
علي دايي كه طي نيم‌فصل دوم ليگ نهم شناخت كامل از پتانسيل نفرات تيمش پيدا كرده، با نظر خود تعدادي از نفرات تيم را مازاد تشخيص داده و در عين حال با توجه به بودجه و وضعيت مالي باشگاه بازيكنان مدنظر خود را هم جذب كرده است.
از اعمال‌نظر دايي همين بس كه نفراتي چون جواد كاظميان و ايمان مبعلي را كه براي حضور در پرسپوليس چراغ سبز داده بودند، نخواست و تيم را مطابق با سليقه خودش بست.
در عين حال ادامه حضور حبيب كاشاني به عنوان سرپرست باشگاه و معرفي نشدن اعضاي هيات مديره هم موجب شد كه حاشيه‌‌هاي اطراف تيم به حداقل برسد.
در كنار اين موارد پرسپوليس جزو اولين تيم‌هايي بود كه تمريناتش را با حداكثر نفرات جديد شروع كرد و پس از اردوي مرتفع سرعين، حالا راهي دورتموند شده تا در ارتفاع پست تمرينات بدنسازي خود را تكميل و تمرينات تاكتيكي‌‌اش را شروع كند و انتظار مي‌رود كه با اين وضعيت قرمزها شروع خوبي در ليگ دهم داشته باشند.

علي دايي در پرونده كاري خود يك نمره منفي دارد كه آن هم نتيجه نگرفتن با تيم‌هايي است كه از ابتدا در آنها مسووليت داشته است.
او با سايپا در حالي قهرمان ليگ ششم شد كه ورنر لورانت تيم را بسته و آماده كرده بود و دايي از هفته ششم سرمربي شد ولي در ليگ هفتم كه دايي تمام مسائل را در اختيار داشت، سايپا افت چشمگيري داشت و يازدهم شد.
در تيم ملي هم كه فرصت و اختيارات لازم را داشت به موفقيتي دست نيافت ولي پرسپوليس كرانيكار را از هفته بيست و يكم به بعد تحويل گرفت و گرچه در ليگ موفق نشد ولي توانست به هدف اصلي خود يعني قهرماني در جام حذفي دست يابد.
حالا بايد ديد آيا شهريار مي‌تواند سنت‌شكني كرده و با تيمي كه تمام اختيارات را دارد به موفقيت دست پيدا كند؟
-------------------------------------------
به قلم آرش رستم نمدي